اسپیجاب
اسپیجاب
قزاقی: Сайрам | |
|---|---|
| کشور | |
| استان | استان قزاقستان جنوبی |
| تأسیسشده | 10th century BC |
| حکومت | |
| • Akim (شهردار) | Husan Muzafarhanovich Akhmadhanov |
| مساحت | |
| • شهر | ۱۰ کیلومتر مربع (۴٫۲ مایل مربع) |
| ارتفاع | ۶۰۰ متر (۱٬۹۷۰ فوت) |
| جمعیت (سرشماری ۲۰۰۹) | |
| • شهر | ۳۲٬۷۵۷ |
| • کلانشهری | Shymkent |
| منطقهٔ زمانی | یوتیسی +۶ (ALMT) |
| کد پستی | 160812 |
| کد منطقه | +7 72531 |
| Old name: Isfījāb | |

اَسپیجاب (نامهای دیگر:[۱] اسفیجاب، سپیجاب، سیرام و شبران) شهر و ناحیهای در کشور قزاقستان است.
مکان جغرافیایی
[ویرایش]این شهر امروزه در ناحیههای چیمکنت نهادهاست. اسپیجاب از شمال باختری به صبران (صبوران)، از باختر به ناحیه کنجیده و از جنوب در ۲۲ فرسنگی، به تاشکند (چاچ) میرسد. اسپیجاب در دوره سامانیان ناحیه پهناوری بود که سرزمینهای حاصلخیز پیرامون رود اریس را در بر میگرفت و از خاور تا دره تلس (طراز) امتداد مییافت و مرکز آن نیز به اسپیجاب آوازه داشت. این شهر در جلگهای بر کران راست رود سیردریا نهاده بوده.[۱]
تاریخچه
[ویرایش]
دربارهٔ تاریخ باستانی اسپیجاب چندان آگاهی در دسترس نیست. فردوسی، اسپیجاب (سپیجاب) را در نبرد ایرانیان و تورانیان، در قلمرو تورانیان دانستهاست.[۱]
اسپیجاب مرز بین دو قبیله ترک اغوز (غز) و قرلق (خَرلُخ) بود؛ چنانکه قبیله غز در قلمرو مسلمانان، از کرانه دریای خزر تا اسپیجاب و قبیله خرلخ از اسپیجاب تا دره فرغانه میزیستند. مردم اسپیجاب، مانند اهالی بلاساغون و تراز به زبانهای سغدی و ترکی سخن میگفتند.[۱]
نوح بن اسد، فرمانروای سامانی سمرقند، کنارههای استپهای ترکنشین قزاقستان امروزی را نیز فتح کرد و در سال ۲۲۵/۸۴۰ حصاری به دور شهر اَسپیجاب کشید تا از آن در برابر حملات ترکان حفاظت کند.[۲]
این شهر به سبب لشکرکشیهای خوارزمشاهیان، به ویژه یورش مغولان در ۶۱۶ق دستخوش ویرانی و کشتار فراوان شد و پس از آن رونق، ارزش و نام آن از میان رفت.[۱]
فردوسی در شاهنامه از اسپیجاب با نام سپیجاب نام برده:[۳]
سپیجاب و سغدش به گودرز داد
بسی پند و منشور آن مرز داد
ستودش فراوان و کرد آفرین
که چون تو کسی نیست ز ایران زمین
خواجه احمد یسوی، صوفی معروف، در اسپیجاب زاده شد اما در یسی زیست و نام او نیز منسوب به آن شهر است.
ریشهشناسی
[ویرایش]قدیمیترین نام شهر بر پایهٔ شواهد تاریخی «اسفیجاب» (اِسپیجاب، اسفیجایب، اسفیجاب) بوده که تا زمان یورش مغولان باقی ماند. محمود کاشغری از آن با عنوان «شهر سفید که اسبیجاب نامیده میشود» یاد کرده و آن را به واژهٔ سغدی/فارسی برای «سفید»، یعنی «سپید» یا «اسپید» پیوند داده است.[۴] کاشغری همچنین ذکر میکند که در همان زمان شهر به نام «سیرم» شناخته میشده است، نامی که امروزه نیز بر آن باقی مانده است. خاورشناس روسی ن. س. لیکوشین بر این باور بود که نام درست سیرام «سرِ ایام» به معنای «باستانِ روزگار» است. اما ویراستارش معتقد بود که بهجای «ایام»، واژهٔ عربی «یم» به معنای «دریا، رود» درست است و به سرچشمهٔ جریانی از آب اشاره دارد. اگر نام «سیرام» در حقیقت ترکی باشد، احتمالاً به معنای «جای آب کمعمق» است.[۵] در همین راستا، محمود کاشغری در مدخل خود دربارهٔ «سیرام» بهعنوان نام اسفیجاب، عبارت «سیرم سوو» به معنای «آب کمعمق» را نیز آورده است، که بهطور تصادفی همان نام رودخانهای است که در شرق مرکز شهر جاری است. کاشغری همچنین بعدتر به فعل «سیرِملَن-» به معنای «کمعمق شدن» اشاره میکند و نمونه میآورد: «سوو سیرِملَندی» یعنی «آب کمعمق (یا اندک) شد».[۶][۷]
منابع
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ انوشه، حسن (به سرپرستی) (۱۳۸۰ صفحه=ص۹۹)، دانشنامه ادب فارسی: ادب فارسی در آسیای میانه، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شابک ۹۶۴-۴۲۲-۴۱۷-۵ تاریخ وارد شده در
|سال=را بررسی کنید (کمک) - ↑ دانشنامهٔ ایرانیکا بایگانیشده در ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine، سرواژهٔ ASFĪJĀB.
- ↑ «گنجور» فردوسی» شاهنامه» داستان سیاوش» بخش ۱۶». ganjoor.net. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۶-۲۹.
- ↑ Bosworth, C.E. "Isfīdjāb." Encyclopædia of Islam, 2nd ed., Brill, 2010.
- ↑ Devin DeWeese, "Sacred History for a Central Asian Town: Saints, Shrines, and Legends of Origin in Histories of Sayrām, 18th-19th Centuries," Revue des mondes musulmans et de la Méditerranée [online], 89-90 | July 2000, uploaded May 12, 2009, accessed December 10, 2010. URL : http://remmm.revues.org/index283.html
- ↑ al-Kàshgharî, Mahmûd, 1982–85, Robert Dankoff and James Kelly (transl.), Compendium of the Turkic Dialects (Diwân lughāt al-Turk), Sources of Oriental Languages and Literatures, 7, Turkish Sources, VII, Cambridge, Harvard University Printing Office. II, p. 256
- ↑ Clauson, Gerard (1972). An Etymological Dictionary of Pre-Thirteenth Century Turkish. Oxford: Clarendon Press. pp. 859–860.