شاه اسماعیل یکم
![]() | لحن یا سبک این مقاله بازتابدهندهٔ لحن دانشنامهای مورد استفاده در ویکیپدیا نیست. |
شاه اسماعیل یکم | |||||
---|---|---|---|---|---|
شاهنشاه ایران | |||||
![]() نگاره شاه اسماعیل اول از هنرمند ونیزی کریستوفان دل آلتیسیمو در قرون وسطا، نسخه اصلی در موزه فلورانس نگهداری میشود. در این نگاره نماد قزلباش ها که کلاه قرمز رنگ است و در بالای عمامه شاه قرار دارد در قالب نقاشی ترسیم نشده است. | |||||
نخستین پادشاه صفوی | |||||
سلطنت | ۲۲ دسامبر ۱۵۰۱ – ۲۳ مه ۱۵۲۴ ۱ جمادیالثانی ۹۰۷ – ۱۹ رجب ۹۳۰ | ||||
تاجگذاری | ۲۲ دسامبر ۱۵۰۱ در تبریز[۱] | ||||
پیشین | تأسیس شاهنشاهی صفوی | ||||
جانشین | تهماسب یکم | ||||
وزیران | امیر زکریا محمود جان دیلمی نجم ثانی عبدالباقی یزدی میرزا شاه حسین جلال الدین محمد تبریزی | ||||
زاده | ۱۷ ژوئیه ۱۴۸۷ میلادی ۲۳ تیر ۸۶۶ شمسی ۱۳ رجب ۸۹۲ قمری اردبیل، سلطنت آققویونلو | ||||
درگذشته | ۲۳ مه ۱۵۲۴ ۳ خرداد ۹۰۳ ۱۰ رجب ۹۳۰(۳۶ سال) حوالی تبریز، ایران صفوی | ||||
آرامگاه | |||||
همسر(ان) | تاجلی بیگم بهروزه خانم | ||||
| |||||
دودمان | صفوی | ||||
پدر | شیخ حیدر | ||||
مادر | عالمشاه بیگم | ||||
دین و مذهب | اسلام، شیعه دوازدهامامی |
شاه اسماعیل یکم (۱۷ ژوئیهٔ ۱۴۸۷ – ۲۳ مه ۱۵۲۴) پایهگذار دودمان صفویان بود که از ۱۵۰۱ تا ۱۵۲۴ میلادی بهعنوان شاهنشاه بر ایران حکومت کرد.[۲] سلطنت او را اغلب سرآغاز تاریخ مدرن ایران[۳] و نیز یکی از امپراتوریهای باروت میدانند.
سلطنت او یکی از مهمترین سلطنتها در تاریخ ایران است.[۴] پس از گذشت نه قرن از سقوط شاهنشاهی ساسانی؛ یک فرمانروایی یکپارچهٔ ایرانی بر کشور مسلط شد چرا که بعد از حمله اعراب به ایران، حکومتهایی مانند صفاریان، سامانیان، طاهریان، زیاریان، آل بویه و سربداران قدرتهایی بودند که بر مناطق خاصی حکومت میکردند.[۵] رسمی کردن مذهب شیعه به اجبار با اینکه تا آن هنگام اکثریت مردم ایران شافعی مذهب بودند، پیامدهای بزرگی برای تاریخ آیندهٔ ایران داشت.[۶] منفعت سیاسی کوتاهمدت آن جدا کردن دولت رو به رشد صفوی از همسایگان سنی قوی خود خلافت عثمانی در غرب و کنفدراسیون ازبکستان در شرق کشور و کمک به استقلال و تمایز مرزهای غربی کشور بود.
ایجاد تنفر عقیدتی منجر به بنبست غرب کشور شد و صفویه برای رواج تجارت مجبور به دادن امتیازات تجاری به اروپاییان شدند. شاه عباس یکم در حوالی ۱۶۰۰ میلادی اولین کسی بود که اقدام به دادن امتیازهای تجاری به تجار انگلیسی و هلندی کرد و راه را برای گسترش استعمار منطقه هموار کرد. سنت امتیاز دهی تا آخر دوران قاجار و امتیاز نفت ادامه پیدا کرد.[۷] حکومت صفوی بیش از دو قرن دوام آورد و در اوج خود بر تمام ایران امروز، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، بیشتر گرجستان، قفقاز شمالی، عراق، کویت، افغانستان، بخشهایی از سوریه، ترکیه، پاکستان، ازبکستان و ترکمنستان حکومت میکرد.[۸][۹][۱۰][۱۱] تأسیس دوبارهٔ ایران بهعنوان یک پایگاه اقتصادی بین شرق و غرب، ایجاد یک دولت و بوروکراسی کارآمد، نوآوریهای معماری و حمایت آن از هنر از دیگر دستاوردهای صفویه بودند.
شاه اسماعیل شاعر بود و با تخلص خطائی شعر میسرود و پس از عمادالدین نسیمی، ادبیات آذربایجانی را گسترش داد.[۱۲] وی علاوه بر ترکی آذربایجانی به زبان فارسی نیز شعر میسرود که تنها چند نمونه از اشعار فارسی وی بهجا ماندهاست.[۱۳] او در خلال ۱۰ سال، پس از حرکت از لاهیجان به اردبیل و تبریز رفت و از آنجا سراسر ایران را از کرمان و پارس و خراسان تا خوزستان و عراق زیر پرچم دولت واحد شیعی درآورد و نظام اربابرعیتی را برانداخت.[۱۴]
تبار و خانواده
جد پدری شاه اسماعیل یکم به شیخ صفیالدین اردبیلی منسوب میشود.[۱۵][۱۶] بنا بر منبعی از نسخهٔ خطی کتاب صفوةالصفا نگاشتهٔ ابن بزاز اردبیلی که یکی از شاگردان شیخ صفیالدین اردبیلی بوده.[۱۷] نسخهٔ اصلی این کتاب بعدها دوباره ویرایش شدهاست که اصالت کُردی صفویان را تغییر داده و آنها را به امامان شیعه منسوب میکند،[۱۵] همچنین به نقل از کتاب سلسله النسب صفویه نوشتهٔ ابدال زاهدی، نسب صفیالدین اردبیلی به موسی کاظم هفتمین پیشوای شیعیان و نهایتاً به علی بن ابیطالب میرسد.[۱۸][۱۹]
اسماعیل فرزند شیخ حیدر است و مادرش مارتا یا عالمشاه بیگم، دختر سلطان اوزون حسن آققویونلو و تئودورا (دسپینا خاتون) دختر شاه ترابزون بود.[۲۰]
اوایل زندگی
اسماعیل در ۲۵ رجب سال ۸۹۲ در اردبیل متولد شد.[۲۱][۲۲][۲۳][۲۴] او در یکسالگی (رجب ۸۹۳) پدرش را از دست داد. پس از مرگ حیدر، صوفیان صفویه در اردبیل جمع شدند و سلطان علی پادشاه، پسر ارشد حیدر را به جانشینی پدر تعیین کردند و اندک زمانی بر پیروان صفویه در اردبیل افزوده شد.[۲۵] پدرش شیخ حیدر به همراه مریدان خود - که به دلیل بر سر داشتن کلاه قرمز رنگ قزلباش (سرخسر به زبان تُرکی) خوانده میشدند برای جهاد علیه مسیحیان چرکس به نواحی قفقاز حمله کردند. توسعهطلبی حیدر باعث شد که با شروانشاهان وارد جنگ شود. سلطان یعقوب آققویونلو در این جنگ به کمک شروانشاهان رفت و نهایتاً حیدر تیر خورد و به اسارت درآمد و جان خود را در این مبارزه از دست داد و فرزندانش نیز به اسارت درآمدند. در این زمان، اسماعیل کودکی شیرخوار بود.
اسماعیل به همراه مادر و دو برادرش در اصطخر، فارس بهمدت چهار سال و نیم زندانی شدند.[۲۶] در این دوره سلطان یعقوب آققویونلو مرد و بین فرزندانش رستم و بایسنقر جنگ درگرفت و رستم برای مقابله با بایسنقر، «سلطان علی» برادر بزرگ اسماعیل و خانوادهاش را آزاد کرد، تا بتواند از پشتیبانی قزلباشان خانقاه اردبیل برخوردار شود. سلطان علی با شکوه فراوان وارد تبریز شد و با سپاهی از صوفیان بایسنقر را شکست داد. رستم از قدرت سلطان علی به وحشت افتاد و وی را در میانهٔ راه تبریز و اردبیل به قتل رساند. سلطان علی برادر هفتسالهاش اسماعیل را به یاران صمیمی و وفادارش سپرد.
در اردبیل و لاهیجان
اسماعیل مدتی پنهانی در اردبیل زیست و سپس برای امنیت بیشتر به لاهیجان انتقال داده شد و نزد امیر آنجا «کارکیا میرزا علی» پناه گرفت. کارکیا میرزا علی فرمانروای محلی لاهیجان و دیلمان که شیعه و سادات و دوستدار خاندان صفوی بود در تربیت اسماعیل خردسال اهتمام کرد. اسماعیل تا سال ۹۰۵ (قمری) با مراقبتهای شمسالدین لاهیجی که از فضلای آن دیار بود فارسی، عربی، قرآن و مبانی و اصول شیعهٔ امامیه را فرا گرفت.[۲۷] همچنین در این مدت، زیر نظر هفت تن از بزرگان صوفی لاهیجان فنون رزم را آموخت.[۲۸]
بدین ترتیب اسماعیل از یک سو زیر تأثیر فرهنگ صوفیانه خانقاه شیخ صفی بود و از سوی دیگر احتمالاً در گیلان با برخی آموزههای ایران باستان[نیازمند منبع]و تشیع دوازدهامامی آشنا شده و مجموعهٔ این آموزهها او را برای تبدیل شدن به یک حاکم مقتدر، فرماندهٔ نظامی و پیشوای مذهبی آماده ساخت.
بازگشت به اردبیل
قزلباشان به بهانهٔ زیارت آرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلی، با کسب اجازه از کارکیا اسماعیل را به اردبیل بردند. هدف قزلباشها از این کار خروج از حیطهٔ کارکیا بود.[نیازمند منبع] قزلباشان به همراه اسماعیل به منطقهٔ خلخال رفتند و نزدیک به سه ماه در روستاهای اطراف خلخال اقامت داشتند. آنها در این مدت با برخی در آناتولی ارتباط بر قرار کرده و از آنها میخواستند که تُرکان قزلباش را جمعآوری کرده به ایران بفرستند در مدت سه ماه در حدود دو هزار قزلباش به شیوههای مختلف از آناتولی وارد ایران شده و به اردوی اسماعیل پیوستند.[۲۹] در این هنگام اسماعیل ۱۲ سال و یک ماه سِن داشت. از وقتی که اسماعیل از لاهیجان بیرون آمده بود تا هنگامی که در ارزنجان اردو زد در حدود هفت هزار تُرک آناتولی به اردویش پیوستند که بیشتر از نُه قبیله زیر بودند:
- ایل شاملو از شمال شرق مدیترانه و شمال غرب شام
- تکلو از ناحیه جنوبی آناتولی
- افشار از ناحیه آناتولی
- قاجار از شمال و شرق آناتولی
- روملو از ناحیه آناتولی
- قرهمان از منطقه کیلیکیه در جنوب آناتولی و اطراف قونیه
- ورساق از منطقه کیلیکیه در شمال دریای مدیترانه
- ذوالقدر از بخش علیای فرات بین سوریه و ترکیه کنونی
- استاجلو از شرق آناتولی
- بیات از شرق آناتولی و شمال عراق
از قیام تا پادشاهی
تصرف آذربایجان
در سال ۸۷۹ م هفت تن از سران قزلباش در ارزنجان یک جلسه مشورتی با حضور شاه اسماعیل برگزار کردند تا در مورد حرکت جهادی خود تصمیم بگیرند؛ موضوعی که در این جلسه مطرح بود این بود که برای جهاد به گرجستان حمله کنند یا ایروان را بگیرند که منطقهٔ مسیحینشین و اغلب مذهب ارمنی داشتند، که حاکمانشان از خاندانهای دیرین ایرانی و بازمانده از دوران پارتیان و ساسانیان بودند، عدهای نیز پیشنهاد دادند به روستاهای آذربایجان حمله کنند و عدهای نیز بر این عقیده بودند مدت زمان بیشتری در ارزنجان بمانند که تُرکان بیشتری به لشکر بپیوندند و سپس به آذربایجان یورش برده، آنجا را از آن خود کنند.
اسماعیل میرزا ابتدا با ایل شاملو که از شمال شرق مدیترانه و شمال غرب شام به قریه شاملو (در نزدیکی تبریز) مکرراً نقل مکان میکردند و علوی نیز بودند (بیشتر در جبل عامل ساکن بوده) و اکثر یاران عقیدتی اسماعیل میرزا از ایل شاملو بودند، برای گردآوری سپاه بیشتر به قرهباغ و وان رفت و در سال ۹۰۶ قمری همراه با هفت هزار سپاهی قزلباش به سمت شروان لشکر کشید. در جنگی که نزدیک قلعه گلستان روی داد، فرخ یسار با وجود بیست هزار جنگاور مغلوب و کشته شد.[۳۰] اما قلعه گلستان در مقابل سپاه صوفیان به مقاومت پرداخت و بلافاصله تسلیم نشد. با این حال باکو تسلیم شد و سردار خردسال به جای آنکه وقت خود را برای محاصره و تسخیر قلعه گلستان ضایع کند، از حوالی شروان عزیمت کرد و راه آذربایجان را پیش گرفت. در نزدیک نخجوان الوند بیگ آققویونلو را مغلوب کرد (۸۸۰ش/۹۰۷ ق /۱۵۰۱ م) و خود پیروزمندانه وارد تبریز شد و سلطنت خود را با اعلام و اظهار سلطنت شیعه که به هر حال با آیین اکثریت اهل شهر مغایر بود، اعلام داشت.[۳۱] شاه اسماعیل یکم صفوی قیام مؤثر خود را ضد امیران آققویونلو به سال ۹۰۷ قمری، از اردبیل آغاز کرد ولی پایتخت خود را به تبریز انتقال داد. با این وجود، اردبیل به سبب آن که مدفن شیخ صفیالدین بود، پایتخت معنوی شاهان صفوی بهشمار میرفت و از تقدس و احترام خاصّی بهرهمند بود.[۳۲]

وی که چهارده سال داشت به کمک مریدانی که اغلب از تبار شاملو بوده و سخت به او معتقد بودند شاه ایران شد و دودمان خویش را به نام جدش صفیالدین، «صفویه» نامید.
قساوت در تبریز و لواطکاری
اسماعیل پس از تسلط بر تبریز، فرمان داد تا استخوانهای عاملان کشته شدن پدرش شیخ حیدر از گور بیرون آورده شده و در ملأ عام در کنار سرهای بریده شدهٔ دزدان و روسپیان سوزانیده شوند. قبر سلطان یعقوب آققویونلو در «باغ قیصریه» (امامزاده چهارمنار[۳۳] در بازار تبریز امروزی) نبش شده و استخوانهایش سوزانیده شد.
وی ۱۲ نفر از زیباترین جوانان خانوادههای ثروتمند تبریزی را برای بهرهگیری جنسی (لواط) به اقامتگاه خود در کاخ هشتبهشت تبریز انتقال داد و پس از آن آنها را به امرای زیر دست خود سپرد که آنها نیز همان کنند.[۳۴] شخص شاه اسماعیل علاوه بر آنکه لواط گر قهاری بود، ازهمان سنین نوجوانیش از میگساران قهار نیز بهشمار میرفت. غیاث الدین خواندمیر که از مداحان استوار شاه اسماعیل است، بزمهای عیاشی ومیگساری شاه اسماعیل را چنین ستودهاست: اقدام رقیق عقیق وش (جامهای شفاف سرخگون) چون جام زرین آفتاب در بزم فلک آغاز گردش کرده جامهای شراب رقیق بی غش به سان ساغر سیمین هلال در دست ساقیان سیم اندام (دختران و پسران اسیر شدهٔ ایرانی) در گردش بود[۳۵] به گفته مداحان شاه اسماعیل چنان نیرویی از جانب خدایش به او اعطا شده بود که در یک روز قادر بود با بیست پسر جوان همخواب شده و بازهم اشتهایش فروکش نکند
این اقدامات به شورش مردم تبریز منجر شد و بیش از ۲۰ هزار نفر از اهالی شهر در این قضایا کشته شدند. نهایتاً مردم تبریز لباس قرمزرنگی را که شعار شاه اسماعیل بود به تن کردند و مردم پایتخت و دیگر شهرها به اطاعت او درآمدند.[۳۶]
اعلام تشیع بهعنوان مذهب رسمی

زمینههای شیعی صفویه
در زمان شیخ جنید (مرگ ۱۴۶۰ م) صفویه از یک فرقه صوفیانه که حول یک مرید سازماندهی شده بود، به یک جنبش نظامی فعال با سیاست فتح و سلطه تبدیل شد. او اولین رهبر معنوی صفوی بود که گسترش آموزههای شیعه و خصوصاً غلات دوازده امامی را حمایت کرد.[۳۷][۳۸] پیروانش جنید را تجسم خداوند میدانستند.[۳۹]
شیخ حیدر (۱۴۵۹–۱۴۸۸م) به عنوان رهبر صفویه جاه طلبی سیاسی پدرش را دنبال کرد. در زمان او صفویه به عنوان یک جنبش سیاسی شیعی دوازده امامی بهطور فزاینده ای تبلور یافت و حیدر در نظر پیروانش یک شخصیت الهی بود.[۴۰]
اسماعیل اول از مارتا و شیخ حیدر ۱۴۸۷ م در اردبیل به دنیا آمد. مادرش مارتا یا حلیمه بیگم، دختر اوزون حسن، فرمانروای سلسله ترکمان آق قویونلو و همسر مسیحی او تئودورا معروف به دسپینا خاتون بود.[۴۱] دسپینا خاتون دختر ژان چهارم امپراتور ترابوزان بود. او در قراردادی برای محافظت از امپراتوری ترابوزان در برابر ترکان عثمانی با اوزون حسن ازدواج کرده بود.[۴۲]
اعلام مذهب ملی
اسماعیل در شهر تبریز مذهب تشیع را بهعنوان مذهب رسمی اعلام نمود. بیشتر مردم در آنزمان سنی مذهب بودند. اُمرای قزلباش این مطلب را به شاه اسماعیل یادآور شدند، اما شاه در پاسخ عنوان کرد که: «در این کار خداوند و امامان او را یاری خواهند کرد و اگر مردم بخواهند در مقابل او کوچکترین اعتراضی کنند، پاسخشان شمشیر خواهد بود.»[۴۳]
یک شب پیش از تاجگذاری شاه، نزد وی رفتند و گفتند:
«قربانت شویم دویست سیصد هزار خلق که در تبریز است، چهار دانگ آن همه سنی اند و از زمان حضرات تا حال این خطبه را کسی در تبریز برملا نخوانده و میترسیم مردم بگویند که پادشاه شیعه نمیخواهیم و نعوذ باللّه اگر رعیت برگردند چه تدارک در این باب توان کرد… پادشاه فرمودند خدای عالم و حضرات ائمهٔ معصومین همراه منند و من از هیچکس باک ندارم. بهتوفیق اللّه تعالی، اگر رعیت حرفی بگوید شمشیر میکشم و یک کس زنده نمیگذارم.»[۴۴]
وارد کردن علمای شیعه از لبنان و ورود آنها به سیاست
محقق کرکی (۱۵۳۱–۱۴۶۱م)(۹۴۰–۸۷۰ق) در ۱۵۰۰ میلادی به دعوت شاه اسماعیل به ایران آمد. وی اظهار میداشت: برای مصلحت امت، لازم است یک عالم شیعه پیشوای مشروعی برای انجام وظایف امام غایب باشد. پس از مرگ شاه اسماعیل، محقّق کَرکی به عنوان نائب امام مهدی (ولایت مطلقه) در همهٔ شئون اقتصادی، سیاسی و دینی دولت شیعی جدید صاحب اختیار مطلق شد تا آنجا که شخص شاه طهماسب نیز نائب او بهشمار میآمد و او را به مقام شیخ الاسلامی نائل کرد. در زمان صفویان، مقامهای مذهبی شیخ الاسلام برای همه شهرهای بزرگ منصوب شدند.[۴۵][۴۶]
تغییر اذان
شاه اسماعیل در جریان فتح تبریز، فرمان داد که خطیبان اشهد ان علیا ولیالله و حی علی خیرالعمل را در اذان و اقامه وارد کنند[۴۷]
توهین به مردگان و بزرگان مذاهب
او در سال ۸۸۷ش (۱۵۰۸م) پس از ورد به بغداد دستور نبش قبر عبدالقادر گیلانی و ابوحنیفه نعمان بن ثابت را صادر و به جسد آنها اهانت کرد و دستور داد جسد یک سگ را در قبر ابوحنیفه بگذارند.[۴۸][۴۹][۵۰][۵۱][۵۲][۵۳][۵۴]
کشتار علمای اهل سنت
از دیگر اقدامات وی، کشتار فضلا و دانشمندان سنی مذهب بود که حاضر به دست برداشتن از باورهای خود نشدند. برای نمونه میتوان به شیخالاسلام (تفتازانی) هراتی و حسین بن معینالدین میبدی یزدی اشاره کرد.[۵۵]
در شیراز دستور داد که روحانیون سنی جمع شوند و فرمان داد تا خلیفههای سهگانه (ابوبکر، عمر و عثمان) را دشنام گویند ولی آنها از این کار خودداری کردند و شاه، دستور داد آنها را بکشند.[۵۶]
استفاده از آدمخواران و زندهخواران
شاه اسماعیل برای نشان دادن تنفر خود از دشمنانش و نیز برای تغییر مذهب مردم به مذهب شیعه عدهای قزلباش آدمخوار بههمراه خود داشت که به آنها فرمان میداد تا انسانها را زنده یا مرده بخورند. نخستین واقعهٔ آدمخواری آنها در ۱۵۰۴ میلادی در مازندران در مصاف با حسین کیا چلاوی یکی از خوانین ثبت شدهاست.[۵۷]
حسین کیا چلاوی با مرادبیک و توابع در اوایل ذیحجهٔ سال مذکور از قلعه بیرون آمدند. و بیش از ده هزار نفر به اسارت درآمده از میان آنها حدود هزار تن کشته شدند و دو تن به اسامی مرادبیک جهانشاه لوی ترکمان و ساتلمیشبیک، زندهزنده از ته به سر سیخ کشیده شده و کباب شدند و قزلباشان از گوشت آنها تغذیه کردند.[۵۸]
واقعهٔ آدمخواری دیگری در سال ۱۵۱۰ در مصاف با ازبکان به سرکردگی شیبک خان ازبک اتفاق افتاد. در این رابطه، نقل شدهاست که:
"او را در زیر اجساد ازبکان کشتهشده یافتند بی زخمی و جراحتی، در حال سرش از تن جدا کردند، نزد نواب کامیاب همایون آوردند. وی پس از احضار سر، جسد پر حسد او را طلب داشت. تیغبندان درگاه، فیالحال جسد او را حاضر آوردند و قهرمان صفدر سه ضربت شمشیر بر شکمش زده، فرمود که قورچیان کثیرالاخلاص و ملازمان کثیرالاختصاص هر کس سر نواب همایون ما را دوست میدارد، از گوشت بدن این دشمن من قدری میل نماید.[۵۹] بر سر گوشت جسد آن ناپاک به نوعی ازدحام و هجوم عام شد که چند کس مجروح و زخمی گشتند و (جمعی که دورتر بودند یک لقمه گوشت او را از جمعی که نزدیکتر بودند، به مبلغ کلی میخریدند و میخوردند) و گوشت خام (و حرام با خاک و خون آغشته) را بر وجهی خوردند که بنگیان گرسنهٔ محتاج در وقت در رسیدن کیف بنگ و طغیان جوع، گوشت برهٔ فربه بریان را چنان بهرغبت تناول ننمایند[۶۰]"
تأسیس گشت تبرائیان
تبرائیان یک گروه گشتی بودند که در کوچهها و بازارها با صدای بلند، مخالفان اهل بیت را لعن میکردند و مردم نیز در جواب، ملزم به گفتن کلمهٔ بیشباد و کممباد بودند. این امور بهوسیلهٔ شاه اسماعیل اول و جانشین وی شاه تهماسب یکم الزامی شد و در برخی مناطق نیز همراه با تهدید و فشار بوده و در صورتیکه شخصی در بیان لعن و نیز در جواب کلمات بیشباد و کممباد کوتاهی میکرد، او را به قتل میرساندند.[۶۱]
شاه اسماعیل دوم اما با آنان موافق نبود. با اینحال این رسم در دورهٔ زندیان و قاجاریه تا دوران ناصرالدینشاه نیز بهطور غیررسمی ادامه یافت و از عوامل اصلی نفاق بین شیعه و سنی بود.[۶۲]
تخریب مساجد اهل سنت
اسماعیل یکم مساجد اهل سنت را نابود کرد. تومه پیرس، سفیر پرتغال به چین که در آن زمان به ایران سفر کرده بود در کتاب خود مینویسد: «او (شاه اسماعیل) کلیساهای ما را اصلاح میکند و خانهٔ همهٔ مسلمانانی که از سنت محمد پیروی میکنند خراب میکند.»[۶۳]
اعلام جشن ملی عمرکشان
او ۹ ربیعالاول سالروز کشته شدن خلیفهٔ دوم عمر بن خطاب را جشن ملی عمرکشان اعلام کرد[۶۴]
پیوستن قبایل تُرک آناتولی
ایلات ترک بهارلو (از فرزندان بایرام خوجهٔ بهارلو و از ایلات تشکیلدهندهٔ قرهقویونلوها بودند) و قبایل ساریقمیش قبل از تسخیر تبریز (۹۰۷ ق / ۱۵۰۲ م) به سرکردگی حسنخان به شاه اسماعیل پیوستند.
ایجاد وحدت ملی
پس از برافتادن ایلخانان مغول و بهمدت حدود دو قرن در ایران از بلخ تا دیاربکر وضعیت اربابرعیتی حاکم بود. «حسنبیگ روملو» در خصوص سال ۸۸۰ خورشیدی (۱۵۰۱ م. /۹۰۷ قمری) مجموعهای از حکام محلی را نام میبرد، که مهمترین آنها عبارت بودند از: سلطان حسین بایقرا آخرین شاه تیموریان در خراسان، بدیعالزمان میرزا در بلخ، سلطان مراد در عراق عجم، حسین کیای چلاوی در سمنان، مراد بیک بایندر در یزد و شاه اسماعیل در آذربایجان.
شاه اسماعیل با برخورداری از نیروی قزلباش تصمیم گرفت که ایران را متحد سازد. ابتدا سلطان مراد حاکم عراق عجم -که پسر سلطان یعقوب آققویونلو بود- را در ناحیهای میان همدان و بیجار شکست داد و سلطان مراد به شیراز گریخت. شاه اسماعیل او را تعقیب نمود و او از ترس به بغداد گریخت و شاه اسماعیل بدون جنگ شیراز را تصرف نمود و از آنجا به قم رفت. سپس بر حسین کیای چلاوی حاکم سمنان و فیروزکوه پس از جنگی سخت غلبه کرد؛ و نهایتاً یزد و ابرکوه را که در اختیار محمدکره بود، تصرف کرد و از شهری به شهری رفت و حکام محلی را برانداخت یا تابع خود نمود. آنگاه در سال ۸۸۷ ه.خ (۹۱۴ قمری) عازم عراق عرب شد و بغداد و نجف را نیز فتح نمود و ملک شاه رستم حاکم اتابک لر کوچک را تابع خود کرد. بدین ترتیب او در مدت هفت سال تمام ایران بزرگ بهجز برخی نواحی نظیر خراسان و ارمنستان را تصرف کرد و حکومتی واحد و مستقل را در آن برقرار ساخت و بهعنوان پادشاه ایران تاجگذاری کرد.
شیوهٔ کشورداری شاه اسماعیل و ترویج مذهب شیعه احتمالاً مانع تجزیهٔ ایران آشوبزده میان دو قدرت بزرگ عثمانی و خانهای ازبک آسیای میانه شد. وی برای تعدیل سیاستهای افراطی سران قزلباش، صوفیان و مریدان حیدری، علمای ایرانی و نیز جبل عامل، کوفه و بحرین را به تدوین کتابهای فقهی در زمینهٔ شیعهٔ دوازده امامی دعوت کرد[۶۵] محقق کرکی که در نشر فقه و اصول مذهب شیعهٔ دوازده امامی، شخصیت مهمی محسوب میشد، از جملهٔ آنان بود. از جمله اقدامات شاه صفوی برای تجلیل از امامان شیعه، ضرب سکه با نام امامان شیعه،[۶۶] قرار دادن نام ۱۲ امام شیعه بهعنوان سجع مهر شاهی[۶۷]؛ تعمیر و توسعهٔ آرامگاه امامان در شهرهای عراق و مشهد و نیز ایجاد ساختمان مقبره برای امامزادهها در شهرهای ایران[۶۸] و طرح آبرسانی از فرات به نجف بود.[۶۹]
شاه اسماعیل کلیهٔ وظایف اداری و کشوری را به ایرانیانی سپرد که در اعتقادشان به تشیع جای شک و شبهه نبود و بسیاری از آنان پیشینهٔ طولانی در کارهای دیوانی داشتند. نامدارترین مردان او عبارت بودند از: امیر زکریا تبریزی، محمود خان دیلمی، شمسالدین لاهیجی، امیر نجم رشتی، نجم ثانی، میر سید شریف شیرازی و شمسالدین اصفهانی[۷۰]
شاه اسماعیل به رسمها و آیینهای مذهبی و ملی بسیار علاقه نشان میداد و به ایجاد آبادانی و بناهای یادبود اهتمام داشت. مهمترین آثاری که از دوران وی به یادگار مانده، عبارتاند از ۴ بازار دور میدان قدیم اصفهان؛ مدرسه هارونیه و بقعهٔ امامزاده هارون در اصفهان. وی بناهای یادبودی هم در اوجان فارس و شیراز و آبادانی و ساختمانهای متعددی در خوی و تبریز بنیاد کرد.
همسر
نام یکی از همسران او «حیات» ذکر شده که شاعری فارسیزبان بودهاست.[۷۱] همسر اصلی و محبوب وی شهبانو تاجلی بیگم بود که در نزد شاه اسماعیل بسیار عزیز و گرامی بود. شاه اسماعیل شعرهایی در وصف زیبایی و شجاعت تاجلی سروده بود و او را عاشقانه دوست میداشت. تاجلی بیگم مادر ولیعهد هم بود. شاه اسماعیل در غزل معروفش اینجیمه بیزدن (از ما مرنج) بهطور مستقیم از تاجلی نام میبرد و شرط اثبات عاشقی را فدا کردن جان در راه معشوق میداند:
ائی دیوانه، ائی دیوانه
عاشق اولان قییار جانه
ختایی دئر، تاجلی خانه
قالسین، کؤنول، یول قالماسین
جنگ با دشمنان خارجی
پس از سقوط امپراتوری تیموری، شیبک خان ازبک (یکی از نوادگان چنگیزخان که احیای امپراتوری تجزیهشدهٔ اجداد خود را در سر میپروراند)، به تشویق سلطان بایزید دوم برای نابودی دولت نوبنیاد صفوی از سمت شمال شرقی وارد ایران شد. شاه اسماعیل ابتدا تلاش کرد با فرستادن سفیران حسن نیت به سمرقند او را از ورود به ایران منع کند اما چون نتیجهای نگرفت، به قصد جنگ با شیبک خان به خراسان لشکر کشید و شهرهای دامغان، گرگان و مشهد را آزاد کرد. پس از آن، دو لشکر در نزدیکی شهر مرو رودرروی هم قرار گرفتند و در نبردی سخت، سپاه ایران بر ازبک پیروز شد. پس از آن شاه اسماعیل فرمان داد پوست سر شیبک خان را پر از کاه کنند و آن را به دربار سلطان بایزید عثمانی بفرستند.[۷۲]
اما در همین هنگام با یورش عثمانیها مواجه شد. سلطان عثمانی بهنام سلطان سلیم یکم که شیعیان را کافر میدانست، به قصد اشغال کامل ایران با لشکری عظیم به این کشور لشکرکشی کرد. شاه اسماعیل به قصد دفع حمله عثمانیان که پس از فتح دیاربکر مستقیماً راه تبریز را در پیش گرفته بودند با جمعآوری حدود ۵۰ هزار سرباز در مقابل ۲۰۰ هزار [نیازمند منبع]سپاه عثمانی به غرب لشکر کشید و بهرغم کمبود نیرو و استفادهٔ سپاه مهاجم از توپخانه در نبرد چالدران در سال ۸۹۳ خورشیدی آنچنان دلیرانه فرماندهی کرد و خود در میدان نبرد جنگید که بهرغم شکست خوردن، نبرد او در زمرهٔ نبردهای بزرگ تاریخ و از افتخارات ایرانیان محسوب میشود.
در این جنگ ۴۹٬۰۰۰ سرباز ایرانی که تنها از سلاحهای سرد مانند شمشیر و نیزه استفاده میکردند در برابر سپاه دویست هزار نفری عثمانی که مجهز به توپ و تفنگ بود بهسختی ایستادگی کرد. ترکان عثمانی در این جنگ قسمت بزرگی از آذربایجان را به اشغال خود درآورند. اشغال بخشهایی از آذربایجان توسط عثمانی تا زمان شاه عباس یکم ادامه داشت. (البته پس از شاه اسماعیل نیز نبردهای پرشماری بین ایران و عثمانی بهویژه در دورهٔ شاه عباس درگرفت و اختلافات مرزی و مذهبی دو کشور تا زمان تجزیه امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول به درازا کشید)
شاه اسماعیل توانست در مدتی کوتاه با تدابیر جنگی، ایران را متحد کرده و در برابر هجوم دشمنان داخلی و خارجی بهویژه ازبکان و عثمانیها که از خاور و باختر به ایران حمله میکردند بهخوبی مقاومت کند.
مرگ

در ۲۳ مه ۱۵۲۴/ ۱۹ رجب ۹۳۰ شاه اسماعیل درگذشت و در محل آرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلی در اردبیل بهخاک سپرده شد. او هنگام مرگ، دو ماه تا سی و هفت سالگی فاصله داشت و تقریباً بیست و سه سال سلطنت کرده بود.[۷۳]
فرزندان
پسران
- تهماسب یکم، (زادهٔ ۲۲ فوریهٔ ۱۵۱۴ شاهآباد اصفهان – درگذشتهٔ ۱۴ مه ۱۵۷۶ قزوین) از تاجلی بیگم زاییده شد.
- سلطان القاس میرزا (زادهٔ ۱۵ مارس ۱۵۱۵ تبریز – درگذشتهٔ ۹ آوریل ۱۵۵۰، قلعه قهقه مشگینشهر) از خان بیگم
- سلطان رستم میرزا (زادهٔ ۱۳ سپتامبر ۱۵۱۶ اردبیل) چند سال پس از تولد درگذشت.
- سلطان سام میرزا (زادهٔ ۱۶ اوت ۱۵۱۷ مراغه – درگذشتهٔ دسامبر ۱۵۶۷ قلعه قهقه مشگینشهر). از تاجلی بیگم زاییده شد
- سلطان بهرام میرزا (زادهٔ ۷ سپتامبر ۱۵۱۸ مراغه – درگذشتهٔ ۱۵ سپتامبر ۱۵۵۰ همدان) از تاجلی بیگم زاییده شد. او چهار پسر داشت؛
- سلطان حسین میرزا (درگذشتهٔ ۱۵۷۶)
- سلطان ابراهیم میرزا (درگذشتهٔ ۱۵۷۷)
- سلطان بدیعالزمان میرزا (درگذشتهٔ ۱۵۷۷)
دختران
- شاهدخت خیرالنساء شهنواز خانم، (درگذشته ۱۳ مارس ۱۵۳۳) در ۱۴ مه ۱۵۱۳ با شاهزاده مرادخان پسر شاهزاده احمد و نوهٔ بایزید دوم ازدواج کرد.
- شاهدخت خانیش خانم، (زاده حدود ۱۵۰۷ تبریز – درگذشته مارس ۱۵۶۳ یزد) با خان بیگم، در سال ۱۵۱۸ با امیر مظفر دباج و در سال ۱۵۳۷ شاه نورالدین نعمتالله باقی ازدواج کرد.
- شاهدخت پریخان خانم، (زاده حدود ۱۵۱۰ تبریز – درگذشتهٔ ۱۵۴۵ خانات شکی) از تاجلی بیگم، در سال ۱۵۲۲ با خلیلالله دوم و در سال ۱۵۳۸ با درویش محمدخان ازدواج کرد.
- شاهدخت مهینبانو خانم، (زادهٔ ۱۵۱۹ در اردبیل – درگذشتهٔ ۲۰ ژانویهٔ ۱۵۶۲ در قزوین) از تاجلی بیگم، او ازدواج نکرد.
- شاهدخت شاهزینت خانم، با محمدخان شرفالدین اوغلی ازدواج کرد.
- شاهدخت فرنگیس خانم، با عبدالله خان استاجلو ازدواج کرد.
سکهها
نوشتههای روی سکههای دوره شاه اسماعیل اول:
«السلطان العادل الهادی الوالی ابولمظفر شاه اسمعیل بهادر خان خلدالله ملکه و سلطنه»
و یا «السلطان العادل الکامل الهادی الوالی ابولمظفر سلطان اسمعیل بهادر خان الصفوی الحسینی خلدالله ملکه»
پشت سکهها نیز لااله الاالله،محمداً رسول الله و علی ولی الله و نام دوازده امام حک شدهاست.[۷۴]
جستارهای وابسته
تغییر مذهب ایرانیان از سنی به شیعه
شیعه دوازده امامی در حکومت صفویه
پانویس
- ↑ Ghereghlou, Kioumars (October–December 2017). "Chronicling a Dynasty on the Make: New Light on the Early Ṣafavids in Ḥayātī Tabrīzī's Tārīkh (961/1554)". Journal of the American Oriental Society. 137 (4): 827. doi:10.7817/jameroriesoci.137.4.0805 – via Columbia Academic Commons.
Shah Ismāʿīl's enthronement took place in Tabrīz immediately after the battle of Sharūr, on 1 Jumādā II 907/22 December 1501.
- ↑ Savory، ESMĀʿĪL I ṢAFAWĪ، ۸: ۶۲۸–۶۳۶.
- ↑ Matthee, Rudi (13 June 2017) [28 July 2008]. "SAFAVID DYNASTY". Encyclopædia Iranica. New York: Columbia University. doi:10.1163/2330-4804_EIRO_COM_509. ISSN 2330-4804. Archived from the original on 25 May 2022. Retrieved 23 June 2022.
- ↑ Savory, Roger (2012) [1995]. "Ṣafawids". In Bosworth, C. E.; van Donzel, E. J.; Heinrichs, W. P.; Lewis, B.; Pellat, Ch.; Schacht, J. (eds.). Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Vol. 8. Leiden and Boston: Brill Publishers. doi:10.1163/1573-3912_islam_COM_0964. ISBN 978-90-04-16121-4.
- ↑ تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه (صص ۲۱ تا ۳۶)
- ↑ Savory، ESMĀʿĪL I ṢAFAWĪ، ۸: ۶۲۸–۶۳۶.
- ↑ دنیای صفوی -رودی ماتیی. ص. ۲.
- ↑ Helen Chapin Metz. Iran, a Country study. 1989. University of Michigan, p. 313.
- ↑ Emory C. Bogle. Islam: Origin and Belief. University of Texas Press. 1989, p. 145.
- ↑ Stanford Jay Shaw. History of the Ottoman Empire. Cambridge University Press. 1977, p. 77.
- ↑ Andrew J. Newman, Safavid Iran: Rebirth of a Persian Empire, I.B. Tauris (March 30, 2006).
- ↑ G. Doerfer, "Azeri Turkish", Encyclopædia Iranica, viii, Online Edition, p. 246.
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/esmail-i-safawi#ii
- ↑ شاه عباس کبیر، مریم نژاد اکبری مهربان ص ۱۷ برگرفته از مقالات عباس اقبال آشتیانی مجله یادگار سال چهارم شماره ۲.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ electricpulp.com. "(This official version contains textual changes designed to obscure the Kurdish origins of the Safavid family and to vindicate their claim to descent from the Imams.)EBN BAZZĀZ – Encyclopaedia Iranica" (به انگلیسی). Retrieved 2017-08-16.
- ↑ آذر اکبرزاده ابراهیمی (بهار ۱۳۹۵). «بازشناخت نادره زنان در «صفوة الصفا»». پژوهش زبان و ادبیات فارسی. دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۹-۰۲.
- ↑ EBN BAZZĀZ, DARVĪŠ TAWAKKOLĪ b. Esmāʿīl b. Ḥājī Ardabīlī, author of the Ṣafwat al-ṣafāʾ, a biography of Shaikh Ṣafī-al-Dīn Esḥāq Ardabīlī (d. 935/1334), founder of the Safavid order of Sufis and the eponym of the Safavid dynasty. Ebn Bazzāz was a disciple of Shaikh Ṣadr-al-Dīn Ardabīlī (d. 794/1391-92), the son and successor of Shaikh Ṣafī-al-Dīn. The work, also entitled al-Mawāheb al-sanīya fī manāqeb al-Ṣafawīya, deals mainly with Shaikh Ṣafī-al-Dīn’s miracles and sayings and contains little of a biographical nature (see Browne, Lit. Hist. Persia IV, pp. 38-39, for a list of its contents). Ebn Bazzāz completed this voluminous work (over 800 folios) around 759/1358, only twenty-four years after the death of Shaikh Ṣafī-al-Dīn. It is written in a straightforward style, without much rhetorical embellishment. Ideologically-motivated alterations were already present in a manuscript dated 914/1508, during the reign of Shah Esmāʿīl I (Aya Sofya 2123; Togan). Shah Ṭahmāsb (930-84/1524-76) ordered Mīr Abu’l-Fatḥ Ḥosaynī to produce a revised edition of the Ṣafwat al-ṣafāʾ. This official version contains textual changes designed to obscure the Kurdish origins of the Safavid family and to vindicate their claim to descent from the Imams, (Roger Savory), “EBN BAZZĀZ,” Encyclopædia Iranica, online edition
- ↑ میراحمدی، دین و دولت در عصر صفوی، ۳۹.
- ↑ منجم یزدی، تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال، ۷.
- ↑ جعفریان، ۲۸:۱۳۷۸و یوسف جمالی، تاریخ تحولات عصر صفوی، ۱۳۸۵:۴۵۰
- ↑ «شاه اسماعیل اول صفوی». مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی |. بایگانیشده از اصلی در ۱۱ نوامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۰-۱۱.
- ↑ «شاه اسماعیل صفوی». بانک مقالات علوم اسلامی و انسانی. دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۰-۱۱.
- ↑ «بیوگرافی شاه اسماعیل صفوی». صدا و سیمای اردبیل |. بایگانیشده از اصلی در ۱۱ نوامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۸-۱۱.
- ↑ «شاه اسماعیل صفوی». دانشنامه رشد. بایگانیشده از اصلی در ۱۸ آوریل ۲۰۲۱. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۸-۱۱.
- ↑ نوایی و غفاریفرد، تاریخ صفویه، 57.
- ↑ عالم آرای عباسی، ص ۳۲؛ جهانگشای خاقان، صص ۴۴–۴۶
- ↑ احسن التواریخ، ص ۹؛ جهانگشای خاقان، صص ۶۴–۶۷
- ↑ جهانشگای خاقان، ص ۵۷
- ↑ روضه الصفا:۱۰
- ↑ جهانگشای خاقان، صص ۱۱۹ و ۱۱۳
- ↑ تاریخ جهان آرا، صص ۴۶۵–۲۲۶؛ لب التواریخ، صص ۳۹۴–۳۹۵
- ↑ دکتر شهبازی شیران، حبیب (۱۳۸۳). پی جویی و تحلیل اجزاء و عناصر معماری جمعه مسجد اردبیل. مؤسّسه مطبوعاتی رعد، تبریز، مقدّمهٔ تاریخی
- ↑ منظر الأولیاء، صص ۱۸۴، ۲۰۶–۲۰۸
- ↑ سفرنامه ونیزیان، ۴۲۹ص.
- ↑ حبیب السیر ص ۵۰۳ تا ۵۰۵.
- ↑ مرتضی راوندی -تاریخ اجتماعی ایران، ج۲ ص ۳۸۳
- ↑ Vincent J. Cornell,Voices of Islam: Voices of tradition, pg.225
- ↑ Seyyed Hossein Nasr,Traditional Islam in the modern world, pg.61
- ↑ Jaroslav Krejčí, Anna Krejčová, Before the European challenge, pg.151
- ↑ Islam without Allah?, By Colin Turner, pg.63
- ↑ Peter Charanis. "Review of Emile Janssens' Trébizonde en Colchide", Speculum, Vol. 45, No. 3,, (Jul. , 1970), p. 476.
- ↑ Anthony Bryer, open citation, p. 136.
- ↑ ایران در عصر صفوی - راجر سیوری - چاپ سیزدهم - صفحهٔ ۲۷
- ↑ ادوارد براون، تاریخ ادبیات ایران از صفویه تا مشروطیت، ترجمه غلامرضا رشید یاسمی، ص ۴۲.
- ↑ مهدوی، سید مصلح الدین (۱۳۷۱)، خاندان شیخ الاسلام اصفهان، گل بهار اصفهان، ص۳۲
- ↑ (Halm 1997)
- ↑ ادوارد براون، تاریخ ادبیات ایران از صفویه تا مشروطیت، ترجمه غلامرضا رشید یاسمی، ص ۴۲.
- ↑ «ادشاه مؤسس (حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی) شاه اسماعیل اولپادشاه مؤسس (حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی) شاه اسماعیل اول». علی طراری. دریافتشده در ۱۶ مارس ۲۰۲۱.
- ↑ «نکاتی عجیب و عبرتهایی از زندگانی شاه اسماعیل صفوی (قسمت دوم)». اسلام تکس. دریافتشده در ۱۶ مارس ۲۰۲۱.
- ↑ «نقش ویرانگر صفویها در تاریخ ایران و اسلام». اهل سنت ایران. دریافتشده در ۱۶ مارس ۲۰۲۱.
- ↑ «گفتگوی صفیر با: آیت الله محمد هادی یوسفی غروی (استاد حوزه و دانشگاه و محقق تاریخ)». سایت رسمس آیت الله یوسف صانعی. دریافتشده در ۱۶ مارس ۲۰۲۱.
- ↑ «خراسان در عصر شاه اسماعیل اول صفوی» (PDF). کریم یوسف جمالی - دانشگاه آزاد اسلامی نجف آباد. بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۱۸ آوریل ۲۰۲۱. دریافتشده در ۱۶ مارس ۲۰۲۱.
- ↑ «تاریخ شاه اسماعیل صفوی (ارمغان آوران تشیع)» (PDF). فرق الشیعه امیرحسین خنجی صفحه ۱۰۲. دریافتشده در ۱۶ مارس ۲۰۲۱.
- ↑ تاریخ شاه اسماعیل صفوی (ارمغان آوران تشیع) - امیرحسین خنجی - صفحه 102
- ↑ پناهی سمنانی، شاه اسماعیل اول، مرشد سرخکلاهان، ۲۶۳ و ۲۶۴.
- ↑ پناهی سمنانی، شاه اسماعیل اول، مرشد سرخکلاهان، ۱۳۶.
- ↑ Ghulam Sarwar, History of Shah Isma il Safawi (Aligarh, 1939), 47–49.
- ↑ ایلچی نظام شاه نسخه خطی موزه بریتانیا ورق10ب و تاریخ جهانگشای خاقان نسخهی خطی موزه بریتانیا ورق104 و روضهالصفویه ص179و خلد برین ص127و129. کاراکتر line feed character در
|عنوان=
در موقعیت 15 (کمک) - ↑ Haneda, Chah et les Qizilbas, 144–202.
- ↑ Szuppe, Entre Timourides, Uzbeks et Safavides, 58, n. 211.
- ↑ جعفریان، صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۳.
- ↑ تاریخ اجتماعی ایران -راوندی ج۸ ص۱۳۶.
- ↑ The Judeo-Persian poet ‘Emrānī and his "Book of treasure": ‘Emrānī's Ganǰ… ‘Emrānī, David Yeroushalmi, p. 20.
- ↑ Culture and customs of Iran. Elton L Daniel, ‘Alī Akbar Mahdī, p. 185.
- ↑ ایران در روزگار شاه اسماعیل و شاه طهماسب، ص ۱۲۶
- ↑ جهانگشای خاقان، ص ۱۴۹
- ↑ ، دربارهٔ مهرهای شاه اسماعیل اول، صص ۱۸۲–۱۸۵
- ↑ عالم آرای عباسی، صص ۱۲۷ -
- ↑ گلشن مراد، ص ۵۵۶
- ↑ لب التواریخ، صص ۳۹۴ -
- ↑ کحاله، عمر رضا (۱۹۵۹). أعلام النساء فی عالمی العرب والإسلام. ج. ۱. بیروت: موسسة الرسالة. ص. ۳۰۷.
- ↑ محمدپناه، بهنام (۱۳۸۹). کهندیار (جلد دوم). سبزان. ص. ص ۱۳۸.
- ↑ سیوری، ایران عصر صفوی، 47.
- ↑ https://www.sekeha.com/ancient-coins/صفویان/شاه-اسماعیل-یکم/شاهی-شاه-اسماعیل-یکم.html
منابع
- سیوری، راجر (۱۳۹۱). ایران عصر صفویه. ترجمهٔ کامبیز عزیزی. تهران: نشر مرکز.
- نوایی، عبدالحسین؛ غفاریفرد، عباسقلی (۱۳۹۲). تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۳۰-۴۸۹-۶.
- رئیسنیا، رحیم (۱۳۸۶). «چالدُران». دانشنامه جهان اسلام. ج. ۱۱. تهران: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی. دریافتشده در ۲۰۱۳-۰۱-۱۹.
- کیوانی، مهدی. «اسماعیل اول صفوی». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. ۸. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. دریافتشده در ۲۰۱۳-۰۱-۱۹.
- محمدپناه، بهنام (۱۳۸۹). کهندیار (جلد دوم). سبزان.
- GANDJEI, T (1997). "ISMĀʿlL I". THE ENCYCLOPAEDIA OF ISLAM (به انگلیسی). Vol. ۴ (۲ ed.). LEIDEN: E. J. BRILL. p. ۱۸۷–۱۸۸.
- Karamustafa, Ahmet T (1998). "ESMĀʿĪL I ṢAFAWĪ". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Vol. ۸. New York: Bibliotheca Persica Press. Archived from the original on 17 November 2017. Retrieved 2013-01-19.
- Matthee, Rudi (2008). "SAFAVID DYNASTY". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Archived from the original on 17 November 2012. Retrieved 2013-06-02.
- McCaffrey, Michael J (1990). "ČĀLDERĀN". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Vol. ۴. New York: Bibliotheca Persica Press. Retrieved 2013-01-19.
- Özgüdenli, Osman G (2006). "OTTOMAN-PERSIAN RELATIONS i. UNDER SULTAN SELIM I AND SHAH ESMĀIL I". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 2013-01-19.
- ROEMER, H.R (2008). "THE SAFAVID PERIOD". THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN (به انگلیسی). Vol. ۶. Cambridge: Cambridge University Press. p. ۱۸۹–۳۵۰.
- Savory, Roger M (1998). "ESMĀʿĪL I ṢAFAWĪ". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Vol. ۸. New York: Bibliotheca Persica Press. Archived from the original on 17 November 2012. Retrieved 2013-01-19.
- Savory, R. M (1997). "ISMĀʿlL I". THE ENCYCLOPAEDIA OF ISLAM (به انگلیسی). Vol. ۴. LEIDEN: E. J. BRILL. p. ۱۸۶–۱۸۷.
- Savory, R. M (2008). "SAFAVID PERSIA". THE CAMBRIDGE HISTORY OF ISLAM (به انگلیسی). Vol. ۱A. Cambridge: Cambridge University Press. p. ۳۹۴–۴۲۹.
- WALSH, J. R (1991). "ČĀLDIRĀN". THE ENCYCLOPAEDIA OF ISLAM (به انگلیسی). Vol. ۲ (۲nd ed.). LEIDEN: E.J. BRILL.
- ساعدی، غلامحسین، مشکین شهر یا خیاو، تهران: امیرکبیر
پیوند به بیرون
![]() |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ شاه اسماعیل یکم موجود است. |
![]() |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به شاه اسماعیل یکم در ویکیگفتاورد موجود است. |
- | بنیانگذار شاهنشاهی صفویه شاه اسماعیل یکم ابوالمظفر شاه اسمعیل الحسینی الموسوی الصفوی بهادرخان شاهنشاه ایران ۱۵۰۱ – ۱۵۲۴ م |
جانشین: شاه طهماسب یکم |
- افراد آذریتبار اهل ایران
- افراد آذریتبار
- افراد ایرانی ترکتبار
- افراد ایرانی کردتبار
- افراد ایرانی یونانیتبار
- اهالی اردبیل
- اهالی ایران در سده ۱۵ (میلادی)
- اهالی ایران در سده ۱۶ (میلادی)
- ایرانیتبارها
- پادشاهان مسلمان شیعه
- تئوکراتها
- حاکمان سده ۱۵ (میلادی) در خاورمیانه
- حکمرانان آسیا در سده ۱۶ (میلادی)
- حکمرانان سده ۱۶ (میلادی) در خاورمیانه
- خاکسپاریها در اردبیل
- خاندان موسوی
- درگذشتگان ۱۵۲۴ (میلادی)
- درگذشتگان ۹۰۳
- درگذشتگان ۹۳۰ (قمری)
- زادگان ۱۴۸۷ (میلادی)
- زادگان ۸۸۶
- زادگان ۸۹۲ (قمری)
- شاعران آذریزبان
- شاعران ترکزبان ایران
- شاعران سده ۱۶ (میلادی) اهل ایران
- شاعران صوفی
- شاعران فارسیزبان
- شاهان صفوی
- شیعه دوازدهامامی
- شیعیان ایران
- صوفیان اهل ایران
- صوفیان کرد
- فارسیزبانان
- نویسندگان سده ۱۶ (میلادی)
- یونانیتبارها