موسیقی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
موسیقی
نقاشی روی گلدان در یونان باستان آموزش موسیقی را به تصویر می‌کشد
مدیومصدا، سکوت، زمان
دوران پیدایشپارینه‌سنگی

موسیقی[الف] یا موزیک[ب] یا خُنیا[پ] یک نوع از هنر است که عناصر اصلی تشکیل‌دهندهٔ آن، صدا و سکوت است و همینطور عناصر زیر مجموعه تر آن شامل زیروبمی (نَواک) (تعیین‌کنندهٔ ملودی و هارمونی) و ضرب‌آهنگ (ریتم) است. موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیلهٔ آواها گفته‌اند که مهم‌ترین عوامل آن صدا و ریتم هستند و همچنین دانش ترکیب صد‌اها به گونه‌ای که خوش‌آیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان شود.


موسیقی را می‌توان به ژانرهایی تقسیم کرد (به عنوان مثال موسیقی کانتری که نوعی موسیقی محلی از آمریکا است) و ژانرها را می‌توان بیشتر به زیرمجموعه ژانرها تقسیم نمود (شامل پاپ کانتری و کانتری که دوتا از مهم‌ترین و بیشترین ژانرهای فرعی کانتری هستند)، اگرچه خطوط و روابط بین ژانرهای موسیقی اغلب ظریف هستند، گاهی برای تفسیر شخصی باز، و گاهی بحث‌برانگیز است. به عنوان مثال، رسم مرز بین برخی از هارد راکهای اولیه دهه ۱۹۸۰ و سبک موسیقی هوی متال می‌تواند دشوار باشد.

در هنرها، موسیقی ممکن است به عنوان یک هنر نمایشی، یک هنر زیبا یا یک هنر شنیداری طبقه‌بندی شود.

موسیقی ممکن است در یک کنسرت یا اجرای ارکستر به صورت زنده پخش یا خوانده شود و به صورت زنده به عنوان بخشی از یک اثر نمایشی (نمایش تئاتر موسیقی یا اپرا) شنیده شود، یا ممکن است در رادیو، پخش کننده MP3، دستگاه پخش سی دی، تلفن هوشمند و یا به عنوان نماهنگ ضبط و گوش داده شود.


در بسیاری از فرهنگ‌ها، موسیقی بخش مهمی از شیوه زندگی مردم است، زیرا در مراسم مذهبی، مراسم و جشن‌های رسمی (به عنوان مثال: جشن فارغ‌التحصیلی و ازدواج)، فعالیتهای اجتماعی (به عنوان مثال رقص) و فعالیتهای فرهنگی اعم از آواز مبتدی کارائوکه تا بازی در گروه مبتدی فانک یا آواز خواندن در گروه کر به صورت گروهی نقش اساسی را ایفا می‌کند.

مردم ممکن است موسیقی نواختن برایشان همچون سرگرمی باشد؛ مانند نوجوانی که در یک ارکستر ویولونسل می‌نوازد، یا به عنوان یک نوازنده، یا خواننده حرفه ای کار می‌کنند. صنعت موسیقی شامل افرادی است که آهنگ‌ها و قطعات موسیقی جدیدی (مانند ترانه‌سراها و آهنگسازان) می‌سازند؛ افرادی که موسیقی اجرا می‌کنند (شامل ارکستر، نوازندگان گروه جاز و گروه راک، خوانندگان و رهبران هستند)، افرادی که موسیقی ضبط می‌کنند (متشکل از تهیه‌کنندگان موسیقی و ضبط صدا هستند)، افرادی که تورهای کنسرت برگزار می‌کنند، و افرادی که ضبط موسیقی و نت موسیقی را به مشتریان می‌فروشند. حتی هنگامی که آهنگی یا قطعه ای اجرا می‌شود منتقدان موسیقی، روزنامه نگاران موسیقی و محققان موسیقی ممکن است قطعه و عملکرد آن را بررسی و ارزیابی کنند.

واژه‌شناسی[ویرایش]

واژهٔ موسیقی در واقع یک واژه از زبان عربی است که به ایران و زبان فارسی راه یافته[۱] و تلفظ درست آن در عربی «موسیقا» است همانند «عیسی»، «موسی»، «طوبی» و حتی املای «موسیقا» تاحدودی در متون عربی رواج دارد[۲] چراکه در عربی دو حرف «ی» (با دو نقطه در زیر) و «ی» (ألف مقصوره، بدون نقطه) تلفظ و کارکرد متفاوت دارند، ریشهٔ اصلی واژه از زبان یونانی و برگرفته از واژهٔ ‎(Mousika) μουσική و مشتق از واژهٔ Μοῦσαι است.[۳][۴] براساس مدارک موجود، واژه «موسیقی» و هم‌خانواده‌های آن در «مفاتیح العلوم» خوارزمی و رسالهٔ موسیقی اخوان الصفاء دیده می‌شود که هر دو متعلق به قرن چهارم هجری قمری هستند.[۴]

قبل از ورود اسلام به ایران، در زبان فارسی به جای «موسیقی» از «خُنیا» و به جای «موسیقی‌دان» یا «مُطرِب» از «خُنیاگر» استفاده می‌شد که با واژگانی نظیر «خونیاک» در پارسی میانه و «هونواک» در اوستایی نیز از آن یاد شده‌است.[۵] همچنین واژه‌هایی نظیر «گوسان»، «کوسان» و «رامشگر» نیز برای موسیقی‌دان و خواننده به کار می‌رود.[۶][۷][۸][۹]

تعریف موسیقی[ویرایش]

پیشینیان موسیقی را چنین تعریف کرده‌اند: معرفت الحان و آنچه التیام الحان بدان بود و بدان کامل شود. ارسطو موسیقی را یکی از شاخه‌های ریاضی می‌دانسته و فیلسوفان اسلامی نیز این نظر را پذیرفته‌اند، همانند ابن سینا که در بخش ریاضی کتاب شفا از موسیقی نام برده‌است ولی از آنجا که همه ویژگی‌های موسیقی مانند ریاضی مسلم و غیرقابل تغییر نیست، بلکه ذوق و قریحهٔ سازنده و نوازنده هم در آن دخالت تام دارد، آن را هنر نیز می‌دانند. در هر صورت موسیقی امروز دانش و هنری گسترده‌است که بخش‌های گوناگون و تخصّصی دارد.

صدا در صورتی موسیقی نامیده می‌شود که بتواند پیوند میان اذهان ایجاد کند و مرزی از جنس انتزاع آن را محدود نکند.

  • افلاطون: موسیقی یک ناموس اخلاقی است که روح به جهانیان، و بال به تفکر و جهش به تصور، و ربایش به غم و شادی و حیات به همه چیز می‌بخشد.
  • ارسطو: موسیقی حکمتی است که نفوس بشر از اظهار آن در قالب الفاظ عاجز است بنابراین آن را در قالب اصوات ظاهر می‌سازد.
  • ابونصر فارابی: موسیقی علم شناسایی الحان است و شامل دو علم است؛ علم موسیقی عملی و علم موسیقی نظری.
  • ابوعلی سینا: موسیقی علمی است ریاضی که در آن از چگونگی نغمه‌ها از نظر ملایمت و سازگاری، و چگونگی زمان‌های بین نغمه‌ها بحث می‌شود.
  • افلاطون: موسیقی روح انسان را مناسب و هماهنگ می‌کند و استعداد پذیرش عدالت را در وی برمی‌انگیزد.
  • بتهوون: موسیقی مظهری است عالی‌تر از هر علم و فلسفه‌ای. موسیقی هنر زبان دل و روح بشر و عالی‌ترین تجلی قریحهٔ انسانی است.
  • بتهوون: آنجا که سخن از گفتن بازمی‌ماند موسیقی آغاز می‌شود.
  • لئوپددوفن: ریشه موسیقی به عهد کهن ارتباط دارد. در واقع همان روزی که انسان توانست برای نخستین بار خوشی‌ها ورنج‌های خود را با صدا نمایش دهد، مبدأ موسیقی به‌شمار می‌آید.
  • ابن خردادبه (به نقل از یحیی بن خالد بن برمک): موسیقی آن است که تو را شاد کند و برقصاند و بگریاند و اندوهگین کند و جز آن هر چه باشد رنج و بلاست.[۱۰]
  • ابن خردادبه: موسیقی ذهن را لطیف و خوی را ملایم و جان را شاد و قلب را دلیر و بخیل را بخشنده می‌کند، آفرین بر خردمندی که موسیقی را پدیدآورد.[۱۰]
  • هگل: آنچه موسیقی متعلق به خود می‌داند همان اعماق زندگانی درون شخص است موسیقی هنر خاص روح است و به‌طور مستقیم به روح خطاب می‌کند.
  • واگنر: من موسیقی را تنها وسیله لذت گوش به‌شمار نمی‌آورم بلکه آن را محرک قلب و مهیج احساسات می‌دانم. موسیقی عالی‌ترین هنرهاست. موسیقی متعلق به دل است و جایی که دل نیست موسیقی هم وجود ندارد.
  • نیچه: تمام پدیده‌ها در مقایسه با موسیقی تنها نمادند «زایش تراژدی»
  • عکس از انواع سازهای قدیمی در موزه ای در شهر تفلیس
    انواع سازهای قدیمی در موزه ای در شهر تفلیس
    نیچه: زندگی بدون موسیقی اشتباهی بزرگ بوده‌است.

نظریه‌های زیبایی‌شناسی دربارهٔ موسیقی[ویرایش]

یک ساز ایرانی

سه نظریه زیبایی‌شناسی دربارهٔ موسیقی وجود دارد.

  • موسیقی به مثابه زبان احساسات
  • موسیقی به مثابه نماد احساس
  • ذات موسیقی صدا و حرکت است.

بسیاری از پدیده‌های طبیعی مانند آبشار و وزش باد از میان برگ‌های درختان و نوای طبیعی موسیقی ایجاد می‌کنند. پس باید بپذیریم موسیقی پدیده‌ای است در فطرت آدمی. از آنجاکه موسیقی، یکی از زیر مجموعه‌های فرهنگ، در همه جوامع وجود دارد، و گاه با افسانه‌ها و حکایت‌ها و احساسات آمیخته شده‌است.[۱۱]

تاریخچه زیبایی‌شناسی در موسیقی[ویرایش]

تصویری از یک سنگ نگاره مربوط به قرن دوم پس از میلاد که نمایانگر ۹ الهه موسیقی (میوزهای یونان باستان) است.

بیش از دوهزار سال است که غرب و شرق به قدرت موسیقی در برانگیختن احساسات اذعان کرده‌اند. به حدی که کسانی که دغدغه حفظ امنیت دولت را داشته‌اند موسیقی را خطرناک تلقّی کرده‌اند. اما تشریح این امر که موسیقی چگونه چنین تأثیری بر ما می‌گذارد بسیار دشوار است. فهم دلیل این امر چندان سخت نیست. قدیمی‌ترین و رایج‌ترین نظریه‌های غربی هنر، هنر را تقلید طبیعت می‌دانند. اما موسیقی تماماً با این تعریف سازگار نیست. موسیقی قادر به بازنمایی اشکال و رنگ‌ها یا توصیف جهان در قالب واژگان نیست و توانایی‌اش در تقلید اصواتی که در عالم طبیعت وجود دارند سهم بسیار کوچکی است. اما این قالب هنری غیرمفهومی و غیر تقلیدی که مجموعه‌ای از اصوات نظام یافته‌است به نحو معینی تجربیات زیبایی شناسانه‌ای فراهم می‌آورد که در ابعاد و مراتب مختلف دارای ارزشند.

از سرگرم‌کنندگی نسبی تا تجربه‌های زیبایی شناسانه‌ای که به کنه شخصیت راه می‌برند و ما را به مرتبه‌ای بی بدیل می‌رسانند. این هنر از چه نوعی است؟

نظریه‌های زیبایی‌شناسی موسیقی که به این پرسش پاسخ می‌دهند در دو گروه کلّی جای می‌گیرند؛ نظریه‌های قایل به وابستگی که ارزش زیبایی شناسانه موسیقی را بر حسب روابط آن با امر دیگری خارج از موسیقی تبیین می‌کنند و این امر معمولاً احساس است.

  1. نظریه‌های قایل به استقلال که ارزش زیبایی شناسانه موسیقی را وابسته به امری خارج از موسیقی نمی‌دانند بلکه آن را وابسته به ویژگی‌های ذاتی موسیقی تلقی می‌کنند.[۱۲]

تقسیم‌بندی موسیقی[ویرایش]

موسیقی به روش‌های بسیاری تقسیم‌بندی می‌شود.

بر اساس دورهٔ هنری پیدایش :

  1. موسیقی قرون وسطی
  2. موسیقی رنسانس
  3. موسیقی دوره باروک
  4. موسیقی کلاسیک
  5. موسیقی رومانتیک
  6. موسیقی مدرن
  7. موسیقی معاصر

بر اساس ساختار آواشناسی :

  1. کوانتو تونیک (موسیقی دارای نت‌های جداگانه مشخص با فاصله موسیقایی)
  2. استریم تونیک (موسیقی بدون فواصل - موسیقی دارای نتهای پیوسته)

بر اساس ساختار گام‌ها :

بر اساس تعداد نت‌ها در گام:

از دیدگاه ضرب‌آهنگ :

  • موسیقی بی‌ضرب - آن است که دارای وزنی آشکار نباشد که نمونهٔ آن برخی آوازهای موسیقی ایرانی هستند.
  • موسیقی آهنگین یا رِنگ (Rhythmic) به موسیقی‌هایی گفته می‌شود که دارای وزن باشد مانند آهنگ‌هایی که برای رقص ساخته شده باشد؛ پیش‌درآمد، مارش و غیره.
  • لارگو (خیلی آرام و آهسته)
  • آداجیو (آهسته)
  • پرستو (خیلی تند)
  • آلگرو (تند)
  • آندانته (معمولی)
  • آلگرتو

از دیدگاه ناحیه پیدایش :

از دیدگاه خاستگاه معنایی-کلامی و جایگاه اجتماعی :

از لحاظ اولویّت کلام یا ساز :

از دیدگاه کاربردی :

از لحاظ سازبندی (ارکستراسیون) و آوایی :

بر پایه فرم موسیقی:

بر اساس دستگاه یا مقام:

تئوری موسیقی:

  • نظریه‌ای دربارهٔ نگارش و ساختار و قواعد موسیقی است. تئوری موسیقی از قرن‌های گذشته ابداع شده و به تدریج کامل‌تر شده‌است. تئوری موسیقی شامل تحلیل نت (موسیقی)‌های ملودی و نیز بررسی آن‌ها از دیدگاه نگارش (نت نویسی)، شناخت گام‌های مینور و ماژور، آکوردشناسی، ریتم، هارمونی (هماهنگی عرضی نتها)، کنترپوان (هماهنگی طولی نتها) و … است. در تئوری موسیقی به بررسی پویایی و دینامیک موسیقی نیز می‌پردازند و آن بستگی به نرمی یا سختی صداها و نت‌ها دارد. می‌توان تئوری موسیقی را براساس روابط ریاضی نیز مطرح کرد. در این صورت از روش‌های ریاضی برای تحلیل موسیقی استفاده می‌شود.

دیدگاه ادیان به موسیقی[ویرایش]

اسلام[ویرایش]

در میان فقهای اسلام کسانی مانند شهاب الدین الهیثمی و ابن ابی الدنیا موسیقی را یکسره لهو و لعب می‌دانستند و آن را مکروه یا حرام تلقی می‌کردند. ابن زیله نیز معتقد بود که موسیقی می‌تواند شخص را به ارتکاب عمل گناه بکشاند. با این حال فارابی معتقد بود که موسیقی نمی‌تواند هرگونه حالت روحی یا هر نوع شور و هیجانی را در شخص برانگیزد. ابوحامد محمد غزالی نیز موسیقی و سماع را جایز دانسته‌است. از آنجاکه دامنه تمدّن اسلامی جز عربستان کشورهای بسیاری از جمله مصر، ایران، هند و آفریقا را دربرمی‌گرفت، موسیقی اسلامی نیز با تنوّع و گوناگونی روبه‌رو بوده‌است.[۱۳]

زرتشت[ویرایش]

طبق متون تاریخی پیش از حمله اعراب به ایران، زرتشتیان با آهنگ‌های گروهی یا تک نفره آشنا بودند. طبق آیین زرتشتی خواندن دعاها با آواز تأثیر بیشتری دارد. متن این ترانه‌ها بیشتر از اوستا و گاتاها (منسوب به زرتشت) بوده‌اند.

سازهای موسیقی[ویرایش]

ساز به ابزار نواختن موسیقی گفته می‌شود.

اگرچه هر وسیله‌ای را که صدا بدهد می‌توان ساز دانست ولی در کل منظور از ساز وسایلی است که صرفاً برای اجرای موسیقی ساخته می‌شود.

احتمالاً قدیمی‌ترین وسیله تولید موسیقی صدای انسانی است. بعد از آن شاید انواع سازهای کوبه‌ای و پس از آن سازهای بادی قدمت بیشتری دارند. یک قطعه استخوان سوراخ شده مربوط به دوره انسان نئاندرتال را قدیمی‌ترین ساز بادی کشف‌شده می‌دانند.

سازهای موسیقی ایرانی[ویرایش]

سازهای بادی[ویرایش]

نی[ویرایش]

نی از قدیمی‌ترین این نوع است و شامل یک لوله استوانه‌ای از جنس نی بوده که دارای هفت بند و شش گره‌است. نی از دسته سازهای محلی است و تقریباً در تمام نقاط ایران معمول و رایج است.

سرنا[ویرایش]

سرنا ساز دیگری از خانواده آلات موسیقی بادی است که در تمام نقاط ایران معمول است و شامل سرنای بختیاری و موسیقی آذربایجانی و خراسانی است. در ایران این ساز به همراه دهل یا نقاره نواخته می‌شود. لازم است ذکر شود که نواختن این ساز در نقاط مختلف کشور در مواقع خاصی و به منظورهای مختلف انجام می‌شود. در لرستان و کردستان با نواختن دهل و سرنا مرگ کسی را خبر می‌دهند و در شمال به همراهی طناب بازها سرنا نواخته می‌شود و در آذربایجان غربی، روستائیان در عروسی‌ها حین رقص چوبی، سرنا می‌نوازند.

کرنا[ویرایش]

کرنا: سازی قدیمی و تاریخی است که در استان‌های مختلف ایران به شکل‌های متفاوت ساخته و اجرا می‌شود. مهم‌ترین کرناها، کرنای شمال، گیلان و کرنای مشهد و بختیاری است. این ساز بیشتر در خوزستان و فارس و چهار محال و گیلان مورد استعمال قرار می‌گیرد.

نی انبان[ویرایش]

نی انبان بیشتر در جنوب ایران مورد استفاده قرار می‌گیرد و در بعضی نقاط ایران آن را " خیک نای " نیز می‌نامند.

سازهای زهی کششی و زخمه‌ای[ویرایش]

کمانچه[ویرایش]

یکی از قدیمی‌ترین سازهای زهی، کمانچه است که اولین شکل ویولون امروزی است. این ساز نقش تک نواز و همنواز، هر دو را به خوبی اجرا می‌کند. کمانچه سازی ملی است. در تمام استان‌های ایران نواختن آن متداول است و بیشتر در میان طوایف لر و بختیاری رواج دارد. این ساز در مناطق مختلف ایران دارای اشکال و فونکسیون گوناگونی است. به عنوان نمونه کمانچه ترکمنی کوچک‌تر و یک سیم کمتر دارد. امروزه این ساز در گستره آلتو هم مورد استفاده است. از سازهای دیگر می‌توان از قیچک نام برد که قژک هم می‌نامند. این ساز امروزه در گستره باس هم ساخته و نواخته می‌شود. در این دسته می‌توان از چند ساز گمشده در طول تاریخ هم نام برد: دلربا و رباب زهی

قانون[ویرایش]

قانون یک ساز است متعلق به خانوادهٔ قدیمی سیتار (Cythare) که از سازهایی است که از کهن در موسیقی ایرانی به کار می‌رفته و توانایی بیان گوشه‌های موسیقی ایرانی را دارد. این ساز در سده‌های میانه تحت عنوان Canon یا miocanon به اروپا برده شد. این ساز دارای یک جعبهٔ چوبی به شکل ذوزنقه‌است که به وسیلهٔ دو انگشت سبابه و دو مضراب (که میان حلقه‌ای که به انگشت کرده‌اند و خود انگشت قرار می‌گیرند) نواخته می‌شود.

بربط

بربط سازی ایرانی از خانواده سازهای رشته‌ای مفید که به آن " العود یا لوت " نیز می‌گویند. ساختمان این ساز شبیه گلابی است که از درازا به دو نیم شده‌است. دارای کاسه‌ای بزرگ و دسته‌ای کوتاه که در آغاز سه رشته سیم داشته‌است. ابعاد ذکر شده از بربت در کتب قدیم با عود امروزی تفاوت داشته‌است.

رباب[ویرایش]

رباب، یکی از سازهای زهی است که از چهار قسمت شامل شکم خربزه مانند، سینه، دسته و سر تشکیل شده‌است. سیم‌های رباب در قدیم از روده و امروز از نخ نایلون ساخته می‌شود و مضراب رباب از پر مرغ ساخته شده‌است. این ساز اساساً سازی محلی است و بیشتر در نواحی بلوچستان معمول است و همچنین در نواحی سیستان نیز نواخته می‌شود.

تار[ویرایش]

تار یکی از سازهای زهی اصیل ایران است که یک شکم چند قسمتی و شش سیم دارد. از این گروه سازها، سه تار و دو تار را می‌توان نام برد که نوازندگی دوتار در ترکمن صحرا و نواحی خراسان بسیار معمول است. سازهای گلابی شکل در طول تاریخ دچار تکامل و تغییر شده‌اند. این تغییر از ساختمان اصلی دوتار؛ در ابعاد گوناگون شروع شده و به سازهای امروزی رسیده‌است.

گیتار[ویرایش]

گیتار یکی از دیگر سازهای زهی با ریشهٔ اسپانیایی است که انواع مختلف، چهار سیم، شش سیم، هشت سیم، دوازده سیم و… به دسته‌های گیتار کلاسیک، گیتار آکوستیک و گیتار الکتریک تقسیم می‌شود. این ساز زهی با پیک یا انگشت نواخته می‌شود.

سازهای ضربی[ویرایش]

از سازهای ضربی معروف ایرانی دهل و تنبک و نقاره در ابعاد و شکل‌ها و کاربردهای گوناگون و دایره ودف و دهلک و . . . هستند.

دهل[ویرایش]

ساز دهل از استوانه کوتاهی از جنس چوب که قطر دایره آن حدود یک متر و ارتفاع آن ۲۵ تا ۳۰ سانتی‌متر است تشکیل شده و بر دو سطح دایره‌ای شکل آن پوست کشیده شده‌است. مضرابش دو چوب یکی به شکل عصا و دیگری ترکه‌ای نازک است. دهل سازی کاملاً محلی و بیشتر همراهی‌کننده با سرناست. در مناطق فارس، بلوچستان و کردستان و خراسان بیش از سایر جاها مورد استفاده قرار می‌گیرد.

دایره[ویرایش]

دایره از حلقه‌ای چوبی تشکیل شده که بر یکی از سطوح جانبی دایره‌ای شکل آن پوست کشیده شده‌است، این ساز را با ضرب سر انگشتان هر دو دست می‌نوازند. سازی است همراهی‌کننده با سایر سازها. دایره در حال حاضر در مناطق مختلف ایران مورد استفاده قرا می‌گیرد مثل خراسان شمالی و آذربایجان و سلیر مناطق. این ساز در موسیقی شهری نیز کاربرد دارد. در بعضی از مناطق ایران اشکال غیر گرد نیز موجود است. دایره شش و هشت گوش خراسان جنوبی.

طبل[ویرایش]

طبل یکی دیگر از سازهای ضربی و کوچکتر از دهل است. مضراب دو کوبه چوبی دارد و آن را در مراسم عزاداری در اکثر مناطق ایران می‌نوازند. می‌توان گفت نواختن این ساز طی ۱۰۰ سال گذشته در مراسم عزاداری مرسوم شده و جای دهل را گرفته‌است. نواختن طبل در مناطق غیر شهری ایران رواج کمتری دارد.

تنبک[ویرایش]

تنبک سازی است از پوست و چوب (معمولاً گردو) و از دو قسمت گلویی و استوانه‌ای تشکیل یافته، سطح بالایی آن از پوست و قسمت گلویی آن که با دهانه‌ای گشاد دارد، باز است. تکنیک نواختن این ساز با دو دست و انگشتان به گونه‌ای است که آن را جزو پر تکنیک‌ترین سازهای کوبه‌ای قرار داده‌است.

کاخون[ویرایش]

کاخون (Cajon) لغتی اسپانیایی به معنی «جعبه، صندوق، صندوقچه، کمد کوچک یا میز کشودار کوچک» است که به نوعی ساز کوبه‌ای گفته می‌شود. نوازنده بر روی کاخون می‌نشیند و با ضربات کف دست و انگشتان که بر روی صفحه جلویی ساز می‌کوبد، صدایی خاص و زنگ دار تولید می‌کند.

سازهای زهی کوبه‌ای[ویرایش]

ساز منحصربه‌فرد ایرانی که در این تقسیم‌بندی قرار می‌گیرد سنتور است. این ساز شامل جعبه‌ای ذوزنقه‌ای است و از ۷۲ رشته سیم سفید و زرد تشکیل یافته‌است.

سنتور اساساً سازی است که قابلیت تکنوازی و چندنوازی را داراست و نواختن آن در تمام استان‌های ایران متداول است.[۱۴]

سازهای شستی‌دار[ویرایش]

سازهای شستی‌دار سازهایی هستند که برای نواختن آن‌ها از صفحه‌کلید استفاده می‌شود. از شناخته شده‌ترین این‌گونه سازها می‌توان به پیانو، هارپسیکورد، کلاویکورد اشاره کرد.

جستارهای وابسته[ویرایش]

یادداشت[ویرایش]

  1. عربی‌شدهٔ ترکیب یونانی «Mousikē Tekhnē»
  2. از فرانسوی Musique
  3. از پارسی میانهٔ هونیاک به معنای «خوب‌نَوا» یا «نوای خوب»

پانویس[ویرایش]

  1. «موسیقی - Wiktionary». دریافت‌شده در ۲۷ اکتبر ۲۰۲۰.
  2. «موسیقی - Wiktionary». دریافت‌شده در ۲۷ اکتبر ۲۰۲۰.
  3. «موسیقی». موسسهٔ لغت‌نامهٔ دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی. بایگانی‌شده از اصلی در ۳۰ اكتبر ۲۰۲۰. دریافت‌شده در 2020-10-27. تاریخ وارد شده در |archive-date= را بررسی کنید (کمک)
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ «مجله موسیقی». همشهری آنلاین. ۲۰۱۱-۰۵-۳۰. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۰-۲۷.
  5. («هو» به معنای نیک، زیبا، خوش و «نواک» به معنای نوا که مجموعاً در معنی «نوای خوش» به کار می‌رفته، پیشوند خو (به معنای خوش) در واژگان دیگری مانند خجیر، خسرو، خرم نیز دیده می‌شود)
  6. «خنیا». موسسهٔ لغت‌نامهٔ دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی. بایگانی‌شده از اصلی در ۳۰ اكتبر ۲۰۲۰. دریافت‌شده در 2020-10-27. تاریخ وارد شده در |archive-date= را بررسی کنید (کمک)
  7. «خنیاگر». موسسهٔ لغت‌نامهٔ دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی. بایگانی‌شده از اصلی در ۳۱ اكتبر ۲۰۲۰. دریافت‌شده در 2020-10-27. تاریخ وارد شده در |archive-date= را بررسی کنید (کمک)
  8. «کوسان». موسسهٔ لغت‌نامهٔ دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی. بایگانی‌شده از اصلی در ۳۱ اكتبر ۲۰۲۰. دریافت‌شده در 2020-10-27. تاریخ وارد شده در |archive-date= را بررسی کنید (کمک)
  9. «رامشگر». موسسهٔ لغت‌نامهٔ دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی. بایگانی‌شده از اصلی در ۳۰ اكتبر ۲۰۲۰. دریافت‌شده در 2020-10-27. تاریخ وارد شده در |archive-date= را بررسی کنید (کمک)
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ هفته‌نامهٔ امرداد، شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۱، سال سیزدهم، شمارهٔ ۲۸۸، ص ۵.
  11. جین جن کینز (۱۳۷۳). موسیقی و ساز در سرزمین‌های اسلامی-. سازمان میراث فرهنگی کشور.
  12. هنر. احساس. بیان- رابرت ویلکینسون-مترجم:امیر مازیار
  13. شریف، میرمحمد (۱۳۸۲). هنرهای اسلامی. مرکز نشر دانشگاهی تهران.
  14. تاریخچه موسیقی ایران «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۶ مه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۲۰ اوت ۲۰۱۳.، ویگاه فرهنگ سرا.

منابع[ویرایش]