داراب افسربختیاری

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
داراب افسر بختیاری
زادهٔ۱۲۷۹
تالاب چغاخور، منطقه بختیاری
درگذشت۱۳۵۰
اصفهان
مدفنتخت فولاد، اصفهان

داراب افسر بختیاری (زاده ۱۲۷۹ - درگذشته ۱۳۵۰) شاعر ایرانی است، که به گویش بختیاری شعر سروده‌ است. از جمله معروفترین سروده‌های وی می‌توان به «خدائیه» و «عمرو» اشاره کرد.

زندگی‌نامه[ویرایش]

داراب افسر در تاریخ ۱۲۷۹ در نزدیکی تالاب چغاخور واقع در منطقه بختیاری زاده شد. پدر وی؛ اصلان احمد خسروی از بزرگان تیره احمد خسروی از طایفه زراسوند، هفت لنگ و مادرش بی‌بی گوهر؛ فرزند حسینقلی خان ایلخانی بود.[۱]

داراب افسر از سن ۳۰ سالگی شاعری را آغاز کرد.[۲]او آنچنان در سرودن اشعار بختیاری به شیوائی و استواری اهتمام نمود که اینک فرهیختگان دیار بختیاری او را پدر شعر بختیاری می‌نامند، چنان‌که در مورد وی ملک‌الشعرای بهار نیز گفته بود: «کاری که فردوسی در زبان فارسی کرد، افسر در زبان بختیاری انجام داده‌است.»

شعر داراب با توجه به شرایط خانوادگی و اصالت ایلی و شرایط اقلیمی و اجتماعی دیار بختیاری سروده شده‌است و در حقیقت آیینه تمام نمای احساسات، عواطف و ذوق سرشار یک بختیاری‌تبار می‌باشد که سادگی و صفای انسان را بیان می‌کند و صمیمیت زندگی روستایی و عشایری را نشان می‌دهد که در کنار رنگ و بوی زندگی شهری و مشکلات اجتماعی تلاش می‌کند تا هویت عاطفی و انسانی خود را حفظ کند و آن شور و شادمانی صادقانه و بی‌ریای خود را نسبت به انسان‌ها آشکار می‌نماید تا افراد بتوانند در مسیر رشد تکامل انسانی قدم بردارند.[۳]

وی در سال ۱۳۲۰ در اصفهان ساکن شد. در سال ۱۳۳۷ دچار سکته شدیدی شد و در نتیجه نیمی از بدنش فلج گردید. در سال ۱۳۵۰ در اصفهان درگذشت و در تخت فولاد، تکیه میر بخاک سپرده شد.[۴] او نهایت تلاش خود را برای اینکه افتخار ایل بختیاری باشد انجام نمود.

آثار[ویرایش]

اشعار داراب افسر در زمینه‌های گوناگونی از جمله عرفانی، عاشقانه، سیاسی و در قالب‌های قصیده، غزل، قطعه، و… سروده شده‌است.

دو کتاب از او برجای مانده‌است:

  • ترانه‌های محلی بختیاری
  • دیوان داراب افسر بختیاری

این دو تاکنون بارها به چاپ رسیده و مورد استقبال فراوانی از سوی بختیاریان قرار گرفته‌است.

اشعار[ویرایش]

  • کلاریه
  • همیلا: مناظره پسر روستایی با دختر شهری[۵]
  • عمرویه
  • رستاخیز مسجد سلیمان

شعر وفا و جفا از کتاب دیوان داراب افسر بختیاری:

به من این عتاب منما که گذشته‌ام ز هستیمن و فکر جان سپردن تو و فکر خودپرستی
بشکستی آن دلی را که شکسته بد زعشقتز چه رو به خویش بالی، که شکسته‌ای شکستی
به فتادگان راهت به تکبری گذشتیتو نخورده باده، دائم ز غرور حسن مستی
ز وفا بگیر دستم که ز غم ز پا فتادم بنواز از ترحم دل خسته ای که خستی
به درون سینه من که جز از تو راه دارد؟به جز از تو در دل من که کند دراز دستی؟
به که گویم این حکایت که مرا ز خود براندیز چه رو به آشنایان تو در سرای بستی
چه امید داری افسر به جهان که زنده ماندیبه چه کارت آید این جان چو ز یار خود گسستی

ابیاتی از شعر خداییه[ویرایش]

ای که روزی همه خَلق ز انبارِ تُنِهآسمون‌ها و زمین کردهٔ کردارِ تُنِه
ای همه نقش و نگاری که مِنِه دنیا هِدهمه از پرتوِ یک جلوهٔ دیدارِ تُنِه
حق تو داری بکنی هر چه به دنیا اِخوهیچون همه بید و نبیدِ زنده ز پندارِ تُنِه
افسر! ئی فخر بسه سی تو که بعد از مرگتاسمِ لُر تا به ابد زنده ز اشعارِ تُنِه

منابع[ویرایش]

  1. [۱] بایگانی‌شده در ۱۴ فوریه ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine پایگاه فرهنگی خبری مسجدسلیمان، دیباچه‌ای بر شاعر فقید داراب افسر بختیاری و اشعار وی
  2. رضوی، سیدمسعود (۱۳۹۰). «آهنگ کوهساران / دربارهٔ داراب افسر بختیاری و شعرهایش». اطلاعات حکمت و معرفت (۷۱): ۶۴–۶۶. دریافت‌شده در ۲۰۱۷-۰۴-۲۶.
  3. [۲] بایگانی‌شده در ۸ آوریل ۲۰۱۴ توسط Wayback Machine صداوسیمای استان جهارمحال بختیاری، داراب افسر بختیاری، ۲۰ مرداد ۱۳۸۸
  4. رضوی، سید مسعود (۱۳۹۰). «آهنگ کوهساران: دربارهٔ داراب افسربختیاری و شعرهایش». اطلاعات حکمت و معرفت. ششم. ۷۱ (۱۱). از پارامتر ناشناخته |ماه= صرف‌نظر شد (کمک)
  5. ساکنیان، اسفندیار (۱۳۷۳). «بومی سرود: دلم آیینه است 14 - داراب افسر بختیاری». شعر (۱۶): ۷۲–۷۵. دریافت‌شده در ۲۰۱۷-۰۴-۲۶.