حزب سومکا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
سومکا
رهبرداوود منشی زاده
سخنگوامیرشاپور زندنیا
بنیان‌گذاری۲۱ ژوئیه ۱۳۲۹ (۱۳۲۹-07-۲۱) (رسمی)
ستادچالوس، تهران خیابان خانقاه
مرام سیاسیملی گرایی[۱]
نازیسم در ایران
باستان‌گرایی ایرانی
یهودستیزی[نیازمند منبع]
ضد کمونیسم
ضدسرمایه‌داری
امپریالیسم‌ستیزی

سومکا که کوتاه شدهٔ حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران است حزبی با ایدئولوژی نازیسم و ناسیونالیسم بود که بعد ازجنگ جهانی دوم در ایران پایه‌گذاری شد.[۲] رهبر این حزب داوود منشی‌زاده بود؛ او و چند تن از سران این حزب تا پیش از شکست رایش سوم آلمان عضو حزب ناسیونال‌سوسیالیست کارگران آلمان بودند. اما پس از شکست رایش سوم آلمان به ایران بازگشتند و حزب سومکا را بنیانگذاری کردند.

این حزب بجز تهران در شهرهای اهواز، تبریز و چند شهر دیگر شعبه دایر کرد.[۳]

بنیان‌گذاری[ویرایش]

دلیل تشکیل حزب سومکا همچنان مورد بحث است. از نظر برخی افراد دلیل اصلی تشکیل حزب، مبارزه با متفقین سابق در چارچوب نهضت، بدست گرفتن قدرت و تشکیل جمهوری در ایران بود. [۴] از دیدگاه گروهی دیگر، هدف اصلی تشکیل این حزب مبارزه با توده ای ها بود و در اصل، به صورت غیر مستقیم، توسط خود دربار ایجاد شده بود.[۵]

حزب را عده ای از تحصیل کردگان ایرانی در آلمان که در راسشان منوچهر مکری قرار داشت جمع شده بودند و به تقلید از آلمانها حزب سومکا را ساخته بودند. بعد چون هیچ‌کدام آن جذابیت را نداشتند که مردم را گرد آورند از یک دوست دیگر، همکلاسی پیشینشان در آلمان به نام داوود منشی زاده که در آن هنگام در دانشگاه اسکندریه درس می‌داد دعوت کردند که به ایران بیاید و رهبر این حزب بشود.[۶]

داوود منشی‌زاده استاد ادبیات دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ بود. وی همچنین به دلیل همکاری با نیروهای اس اس در نبرد برلین زخمی شد. داوود منشی‌زاده عامل مؤثری در ارتباط بین آلمان نازی و ایران بود. حزب سومکا علاوه بر عضوگیری از دانشگاههای ایران دوام زیادی نداشت. [نیازمند منبع]

گروه به‌طور عمده از ملی‌گرایان تشکیل شده بود. اما بسیاری از رفتارهای اعضای حزب از حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان برگرفته شده بود، مانند سلام به سبک حزب نازی. نشان سواستیکا و رنگ‌های سیاه و سفید به عنوان رنگ‌ها و نشان حزب برگزیده شده بودند، با این حال اعضای حزب به شاه نیز احترام می‌گذاشتند. با این تفاوت که به‌جای سواستیکا نازیسم، نماد فر کیانی ایران باستان در وسط آن نقش بسته‌است. حزب آریا شاخه‌ای از حزب سومکا بود.

مقر حزب واقع در خیابان خانقاه تهران
روزنامه رسمی حزب سومکا در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی
داوود منشی زاده بنیانگذار حزب سومکا

یونیفرم اعضای حزب پیراهن سیاه بود که عقابی برنزی به سینه می‌زدند و بازوبندی که شکل عقاب داشت را هم به بازو می‌بستند این عقاب طرح ساده ای داشت: بال‌هایش را راست گشوده بود وخودش راست ایستاده بود؛ به صورتی شبیه علامت فروهر ساده شده بود. دکتر منشی زاده طراح این آرم بود.[۷]

منش حزب سومکا[ویرایش]

ایدئولوژی سومکا برپایه همان شعارهای نازی‌ها بود. حزب در ایران و در مرحله اول بر ضد متفقین اشغالگر فعالیت می‌کرد ولی هدف اصلی حزب برضد ایدئولوژی کمونیسم و بها دادن به ارزش‌های پارسی باستان بود. سرانجام این حزب در برابر رژیم پهلوی ایستاد و رهبرش به بیرون از کشور رفت. پس از آن چندی یک دگرگونی بنیادی در حزب صورت گرفت و اعضای باقی‌مانده به همراهی با نیروهای بهرام آریانا پرداختند و بر ضد جمهوری اسلامی فعالیت کردند. نفرت از اعراب و کمونیست‌ها و جذب روشنفکران از ویژگی‌های حزب سومکا بود.[۸]هارون یشایایی تهیه‌کننده سینمای ایران، در گفتگو با «تاریخ ایرانی» بدون ذکر جزئیات دقیق، مدعی اقدامات ضد یهودی افراد این حزب نظیر شعار دادن در جلوی مدرسه یهودی ها و ایجاد رعب و وحشت در بین جوانان یهودی شده است.[۹] ولی داریوش همایون یکی از رهبران[۱۰] و عضو سابق این حزب اقدامات یهود ستیزی سومکا را رد می‌کند:

حزب خیلی زیاد تحت تأثیر حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان بود ولی طبعاً فاقد زیاده‌روی‌هایی که در مورد یهودیان وجود داشت و ما برعکس به سبب سنتی که ایرانیان با یهودیان داشتند از دوره کوروش، نمی‌توانستیم ضدیهودی به آن صورت باشیم. ولی از نظر تأکیدی که در ملیت و بر ناسیونالیسم و بر نژاد آریایی ایران می‌کردیم بی‌شباهت به ناسیونال-سوسیالیست‌ها نبودیم.[۱۱]

داوود منشی زاده رهبر حزب نیز از داشتن روابط صحیح با دولت اسرائیل در کتاب خود دفاع کرده‌است.[۱۲]

داریوش همایون دربارهٔ جهان بینی حزب گفته‌است:

حزبی بود که از یک جهان‌بینی بسیار شدید ناسیونالیستی و نژادی، طرفداری می‌کرد. البته نژادی نه باز به این معنی که نژاد سیاه یا قهوه‌ای را نژاد مادون بداند ولی روی آریایی بودن نژاد ایران خیلی تکیه می‌کرد به عنوان یکی از مایه‌های غرور ملی چون معتقد بود که ایرانیان فاقد غرور ملی هستند و به این دلیل تحت تأثیر خارجی‌ها قرار می‌گیرند، به این دلیل ایدئولوژی کمونیستی در آنها رخنه پیدا کرده و به همین دلیل از تسلط شوروی یا انگلستان بر کشور خودشان چندان نگران و ناراحت نیستند…[۱۳]

اقدامات و تأثیرات سومکا[ویرایش]

مهم‌ترین تأثیری که این حزب کرد شاید این بود که در جاهای نسبتاً زیادی حزب توده را از صحنه بیرون کرد یا در مقابل حزب توده به‌طور مؤثری ایستادگی کرد. البته وقتی کار به تظاهرات دسته جمعی رسید در پایان دوره مصدق حزب توده برتری فوق‌العاده خودش را بر خیابان‌های تهران، هم به حزب سومکا و امثال آن نشان داد و هم به جبهه ملی. و حزب توده توانست جماعت بسیار بسیار بزرگتری را تجهیز کند و به خیابان‌ها بیاورد ولی در مدارس و در دانشگاه، در پاره‌ای از کارخانه‌ها افراد وابسته به سومکا توانستند مبارزه قابل ملاحظه‌ای با حزب توده بکنند و خلأ سیاسی آن سال‌ها را تا حدی پر بکنند. یکی از عواملی بودند برای پر کردن خلأیی که در مقابل حزب توده وجود داشت، حزب توده به قدری در آن سال‌ها نیرومند شده بود بر خیابان‌ها، بر مدارس، بر کارخانه‌ها مسلط شده بود که هیچ چالش یا چلنجی به اصطلاح جدی بهش نمی‌شد. حتی جبهه ملی به هیچ وجه یارای مقابله با حزب توده دیگر نداشت آن اواخر. حزب سومکای ما که حزب کوچکی بود ولی کوچکیش را شور و هیجان فوق‌العاده افرادش جبران می‌کرد تا حدی، توانست اقلاً تا سال ۱۳۳۱ با همکاری با بقیه عناصر جبهه ملی این خلأ را تا حدودی پر بکند.[۱۴]

فروپاشی حزب[ویرایش]

در اوج تعارضات دکتر مصدق و شاه ایران در مرداد سال ۱۳۳۲، محمد رضا پهلوی تصمیم به خروج از ایران گرفت. داوود منشی زاده که به دستور دولت مصدق در زندان بود مقاله انتقادی تندی را بر علیه شاه به روزنامه سومکا فرستاد که با نام خودش چاپ شد. او در این مقاله نوشته بود که شاه با خروج از ایران نشان داد که توانایی دفاع از ایران و تاج و تخت خودش را ندارد و دیگر نمی‌شود روی او حساب کرد و باید فکر دیگری کرد. با اینحال خروج شاه باعث برانگیخته شدن احساسات گروهی از مردم بر علیه مصدق شد و خود منشی زاده که آزاد شده بود در روز ۲۸ مرداد با جیپی که اعضای حزب قبلاً از افراد حزب توده به غنیمت گرفته بودند در شهر می‌چرخید و مرتب برای مردم بر علیه مصدق سخنرانی می‌کرد. با شکست مصدق و بازگشت محمد رضا پهلوی به ایران، موفق به دیدار با شاه شد و تقاضای مسلح شدن حزب برای دفاع از سلطنت را مطرح کرد که از طرف شاه پذیرفته نشد. او خیلی زود در کودتای نافرجام سید محمدولی قرنی بر علیه شاه شرکت کرد، با شکست کودتا با توجه به سوابقش به او سختگیری نشد و فقط به وی دستور داده شد که ایران را ترک کند.[۱۵]

تصاویر[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. مراجعه شود به بخش منش حزب و اظهارات داریوش همایون در همین صفحه
  2. ایران فرزند، خاطرات امیرشاپورزندنیا.
  3. کتاب خودزندگینامه داریوش همایون به نام "من و روزگارم" صفحهٔ ۳۷
  4. مصدق و نبرد قدرت؛ همایون کاتوزیان؛ ترجمهء احمد تدین؛ صفحهء ۱۷۶.
  5. ظهور و سقوط حکومت پهلوی، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست؛ جلد ۱؛ صص ۱۴۰_۱۴۱.
  6. خودزندگینامه داریوش همایون بنام "من و روزگارم" صفحهٔ ۳۵
  7. کتاب خودزندگینامه داریوش فروهر بنام من و روزگارم صفحهٔ ۳۷
  8. نجفی، رضا - ماهنامه خط صلح، نگاهی کوتاه به تاریخچه نازیسم در ایران
  9. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۶ ژانویه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۱۶ ژانویه ۲۰۱۴.
  10. تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد-مصاحبه با داریوش همایون نوار شماره دو
  11. تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد-مصاحبه با داریوش همایون نوار شماره یک
  12. کتاب پیکار با اهریمن به قلم داوود منشی زاده صفحه هفت
  13. لاجوردی, حبیب (1982). پروژه تاریخ شفاهی ایران - هاروارد - جلد بیستم. Washington, D.C. p. 94.
  14. تاریخ شفاهی ایران دردانشگاه هاروارد مصاحبه با داریوش همایون نوار شماره دو
  15. خود زندگینامه داریوش همایون بنام من و روزگارم صفحه ۵۳ تا صفحهٔ ۶۰
  16. ویکی‌پدیای انگلیسی
  17. ویکی‌پدیای انگلیسی

مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «حزب سومکا». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۳ آبان ۱۳۸۹.

پیوند به بیرون[ویرایش]