زبان گیلکی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از گیلکی)
گیلٚکی
گیلٚکی/gilⲑki
زبان بومی درایران، استان گیلان و جوامع کوچکتری در استانهای تهران، استان البرز، مازندران[۱][۲] واستان قزوین.[۳][۴][۵]
منطقهجنوب غربی دریای خزر
شمار گویشوران
۳٫۳ میلیون  (بدون تاریخ)
الفبای عربی
الفبای گیلکی
الفبای لاتین
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹glk
زبان‌شناسی58-AAC-eb
این نوشتار شامل نمادهای آوایی آی‌پی‌ای است. بدون پشتیبانی مناسب تفسیر، ممکن است علامت‌های سوال، جعبه یا دیگر نمادها را جای نویسه‌های یونی‌کد ببینید.

زبان گیلکی (گیلٚکی زٚوان ɡilɵki zɵvān) از گروه زبان‌های ایرانی شاخه شمال غربی است که زبان مادری اکثر مردم استان گیلان و جوامع کوچک‌تری در استان‌های مجاور، از جمله استان‌های مازندران، استان قزوین و نیز در استان تهران است.[۳][۴] گیلکی از شرق با گویشوران مازندرانی و از غرب با گویشوران تالشی و از جنوب با گویشوران تاتی همجوار است و در درون محدوده خود دارای گونه‌هایی است.[۶]

زبان گیلکی از گروه زبان‌های شمال غربی ایرانی و در مجموع زبان‌های حاشیه دریای خزر است.[۷] علاوه بر گیلکی این خانواده شامل زبان‌های تالشی، مازندرانی و تاتی است.[۷] به‌باور زبان‌شناسان گیلکی زبان خواهر مازندرانی می‌باشد و نزدیکترین زبان از نظر دستوری به این زبان است.[۸] از دیدگاه تاریخی این زبان‌ها به زبان پارتی (اشکانی) وابستگی دارند.[۷] گیلکی با دیگر زبان‌های ایرانی شمال غربی نزدیکی دارد.[۹]

دستور زبان[ویرایش]

در این زبان چهارده نوع زمان دستوری وجود دارد. ماضی: ساده، استمراری، مستمر، نقلی، التزامی، بعید، ابعد، ابعد دستوری و کامل. مضارع: ساده، مستمر، التزامی، مستقبل و کامل. بنابر نظر دونالد استیلو در دانشنامه ایرانیکا، بیشترین تفاوت‌ها در گرامر بین گویش‌های غربی و شرقی در افعال است[۱۰] و از لحاظ علم صرف (تکواژشناسی) تاریخی بیشترین ویژگی‌های قابل‌توجه، پسوندهای سازنده زمان فعل در گویش شرقی گیلکی است. سازنده فعل زمان حال حاضر که ریشه در زبان‌های هندواروپایی دارد، گیلکی شرقی را با زبان مازندرانی و گویش‌های سمنان (شهمیرزادی و سنگسری و افتری و سرخه‌ای و لاسگردی و نه خود گویش سمنانی) و تاتی شمالی و زازاکی متحد می‌کند. سازنده زمان فعل گذشته شرطی که در گویش گورانی شمال کرمانشاه و منطقه موصل دیده شده و گذشته تابعی در بلوچی، پسوند هست برای ریشه گذشته و در جمله‌های شرطی در هر سه گویش مورد استفاده قرار می‌گیرد. در هر دوی این ویژگی‌ها گویش غربی گیلکی بیشتر به گویش‌های همسایه غربی و جنوبی خود شبیه است از آنجا که افعال زمان حاضر و افعال بی‌قاعده به همین شکل در تالشی جنوبی و کلوری و رودباری شکل گرفته‌اند.[۱۱]

پیشینه[ویرایش]

گیلکی از گروه زبان‌های شمال غربی ایرانی است. گروه زبان‌های حاشیه دریای خزر در خانواده زبان‌های ایرانی شامل زبان‌های تالشی، مازندرانی، گیلکی و تاتی است. در خانواده زبان‌های غربی ایرانی زبان‌های دیگری مانند کردی و لری و زبان بلوچی و زبان‌های مرکزی (راجی و گلپایگانی و زبان‌های ایران مرکزی و زبان زردشتیان یزد)[۱۲] و همچنین زبان سیوندی می‌باشند.

الفبا[ویرایش]

الفبای گیلکی دارای ۳۹ حرف است که مجموعه‌ای از تلفیق و آمیزش آنچه پاینده لنگرودی در کتاب فرهنگ گیل و دیلم خود آورد[۱۳] و بعد از آن، تأثیر بسیار زیادی که مجله گیله‌وا بر آثار مکتوب گیلکی گذاشت و در نهایت خط پیشنهادی گیلکی که به صورت منسجم و کامل اولین بار در سایت ورگ منتشر شد.[۱۴] سامانه نوشتاری این خط همچون کردی و فارسی و… به خط عربی است. همچنین در بعضی از سایت‌های اینترنتی از الفبایی بر پایه الفبای لاتین استفاده می‌شود؛ که به شرح زیر است:

Aa-Āā-Bb-Cc-Dd-Ee-Ⲑⲑ,(Əə)-Ff-Gg-Hh-,İi-Jj-Kk-Ll-Mm-Nn-Oo-Öö-Pp-Qq-Rr-Ss-Šš,(Şş)-Tt-Uu-Üü-Vv-Xx-Yy-Zz-Žž

گفتنی است که در بعضی از مواقع از حرف Ww نیز استفاده می‌شود. همچنین دو حرف Šš و Ⲑⲑ شکل دیگری دارند که مرسوم است- Şş و Əə.

خطر نابودی[ویرایش]

بررسی‌هایی نشان می‌دهد زبان گیلکی در خطر است و پدران و مادران گیلک‌زبان به‌ویژه در شهرهای گیلک‌نشین اصرار دارند فرزندانشان فارسی صحبت کنند. این عامل، با کاهش دانسته‌های واژگان گیلک زبان‌ها، از یک سو باعث اختلال در فرایند زایش واژگانی و دستوری گیلکی می‌شود و از سوی دیگر با تشدید دو زبانه شدن گیلکی و استفاده اجباری گیلک‌ها از واژگان فارسی در گفتگوهایشان، فرایند مرگ تدریجی زبان مادری گیلک‌ها را شتاب می‌دهد.[۱۵]

به ادعای بعضی منابع بی‌اعتنایی آموزش و پروش گیلان به زبان گیلکی و خالی بودن جای این زبان فراگیر گیلان، در فرایند آموزشی دانشگاه‌ها هم در این امر نقش‌آفرینی می‌کند، البته عنادی هم با گیلکی صحبت نمودن مشاهده نشده‌است.[۱۶][۱۷]

با توجه به روند تغییر زبان و لهجه در شهرستان‌های گیلان از جمله رشت، دو نسل آینده دیگر قادر به تکلم زبان گیلکی نیستند.[۱۸]

گفته شده‌است که بنابر اعلام مؤسسه مکس پلانک، زبان گیلکی دومین زبان ایرانی در معرض خطر است.به گفته مریم سادات فیاضی عضو هیات علمی زبان و ادبیات پژوهشکده‌ گیلان‌شناسی ، گیلکی را می‌توان در طبقه‌ای میان «آسیب‌پذیر» و «به شدت در معرض خطر» جای داد.به گفته وی امروزه دیگر نمیتوان گیلکی را در مقام زبانی تمام عیار به شمار آورد.[۱۹][۲۰]

آواشناسی زبان گیلکی[ویرایش]

واکه‌های زبان گیلکی[ویرایش]

زبان گیلکی شامل ۱۱ واکه به شکل زیر می‌باشد.[۲۱]

ردیف گیلکی فارسی آوانگاری مثال توضیحات
۱ أ اَ /æ/ أحمد، زأی -
۲ ئ (ائ) اِ /e/ ائره -
۳ ؤ (اؤ) اُ /o/ اؤره، دامؤن -
۴ ی (ای) ای /i:/ ایران، ولی -
۵ ۊ (اۊ) او /u:/ پۊرد -
۶ آ آ /ɑ:/ آسمؤن، گیلان -
۷ ˇ (ٚ) - /ə/ سۊرخˇ گۊل، رٚشت مصوتی بین زیر و زبر (فتحه و کسره)
۸ ۋ - تۋل در زبان فرانسه به شکل (u)
۹ ئؤ - /œ/ دئؤ (دوق به لهجه گسکری) این آوا در زبان لری و هم‌چنین ترکی هم وجود دارد.
۱۰ یأ - - تیأل (نیلوفر وحشی به لهجه گسکری) پساوا - در ترکی هم موجود است.
۱۱ أؤ - /æo/ چأؤدن، أؤؤ میانپیش - آوایی که اول به صورت فتحه تلفظ می‌شود و بدون مکث لب‌ها غنچه شده و ضمه را ادا می‌کند.

همخوان‌های زبان گیلکی[ویرایش]

همخوان‌های زبان گیلکی با فارسی یکی است با این‌حال از نظر واج‌شناسی تفاوت‌هایی دارند اگرچه تفاوت در حدی نیست که در صورت استفاده از آن‌ها در زبان مقابل معانی واژگان تغییر یابد با این وجود برخی همخوان‌ها مانند آوای "k", "g" و "q" در این زبان از نظر مکان و نحوه تولید متفاوت از فارسی ادا می‌شود.

همخوان‌های زبان گیلکی
لبی لثوی پسالثوی نرمکامی چاکنایی
بیواک انسدادی p t t͡ʃ k ʔ
واکدار انسدادی b d d͡ʒ ɡ
بی‌واک سایشی f s ʃ x h
واک‌دار سایشی v z ʒ ɣ
خیشومی m n
روان‌ها l, ɾ
غلت‌ها j

واژه‌شناسی زبان گیلکی[ویرایش]

واژگان زبان گیلکی از ریشه ایرانی هستند و با سایر زبان‌های ایرانی در این زمینه مشابهت دارد. همبستگی واژگانی میان گیلکی و سایر زبان‌های شمال غربی ایران به‌ویژه مازندرانی، تالشی، کردی و زبان بلوچی بیشتر است. با این وجود واژه‌های دخیل فارسی و اصطلاحات روزمره فارسی در این زبان کاملاً مشخص است. در زبان گیلکی مانند فارسی تحلیلی اما اسم‌ها صرف می‌شوند. زبان گیلکی از هشت حالت صرفی اسم در ایرانی باستان سه حالت نهادی، اضافی و مفعولی را نگه داشته‌است. هرچند که ستاک و ماده اصلی اسم همان حالت نهادی آن است و پایانه صرفی، آن‌گونه که در ایرانی باستان بوده در این زبان باقی نمانده‌است. همچنین این زبان فاقد تثنیه و جنس دستوری است. پسوند جمع‌ساز اسم در زبان گیلکی أن (an) و ؤن (on) است. در نوشتارهای رسمی این پسوند، ان (ān) می‌باشد.

صرف اسم در زبان گیلکی:

صرف حالات واژه (پئر per) به‌معنی پدر

مفرد جمع
نهادی پئر پئران، پئرؤن
مفعولی پئر'، پئرأ پئران'، پئرانأ، پئرؤن'، پئرؤنأ
اضافی پئر ٚ پئران ٚ، پئرؤن ٚ

نمونه واژگان[ویرایش]

شماری از واژه‌های گیلکی به دو گویش بی ٚ پیشی (شرقی)، بی ٚ پسی (غربی) با برابر فارسی و انگلیسی آن:

فارسی گویش بی ٚ پیشی گویش بی ٚ پسی انگلیسی
صورت / چهره دیم dim دیم dim Face
زمان زمت zөmөt
زمات zөmāt
زمات zөmāt Time
بالا جؤر jor جؤر jor Up
پایین جیر jir جیر jir Down
زیر بۊن bun / بن bөn بۊن bun / بن bөn Under
پدر پئر per پئر per Father
مادر مأر mar مار mār mother
کودک / بچه زأی zay / زأک zak زأی zay / زأک zak Baby / Kid
پسر ریکه rike ری rөy / رئک rek Boy
دختر لاکۊ lāku / کیجه kijө کؤر kor / لاکۊ lāku / کیلکا kilkā girl / Daughter
پدر زن زۊ پئر zu per زن پئر zөn per Father in law
مادر زن زۊ مأر zu mar زن مار zөn mār Mother in law
خواهر زن زۊ خاخۊر zu xāxur زن خاخۊر zөn xāxur Sister in law
برادر زن زۊ برار zu bөrār زن برار zөn bөrār Brother in law
برادر شوهر شۊ برار šu bөrār مرد ٚ برار mөrdө bөrār Brother in law
خواهر شوهر شۊ خاخؤر šu xāxor مرد ٚ خاخؤر mөrdө xāxor Sister in law
مادر شوهر شۊ مأر šu mar مرد ٚ مار mөrdө mār Mother in law
پدر شوهر شۊ پئر šu per مرد ٚ پئر mөrdө per Father in law
بزرگ پیلله pillө پیلله pillө Great
لیز / سُر لیسک lisk لیسک lisk Lubricious
ترد و شکننده کرچ kөrc کرچ kөrc Brittle
آویزان کردن / آویختن وارگنئن vargөnen وارگانئن vārgānen / اۊرگادن urgādөn / وارگادن vārgādөn Hangning
به دنبال کشیدن هأکشئن hakөšen فأکشئن fakөšen Drag
مکیدن فۊدۊشتن fuduštөn فۊدۊشتن fuduštөn / اۊدۊشتن uduštөn Sucking
میل داشتن وأستن vastөn وأستن vastөn Appetite or Desire
ریختن مایعات فۊگۊدن fugudөn فۊگۊدن fugudөn
فۊکۊدن fukudөn
Pouring of Liquids
درخت دار dār دار dār Tree
زنبور سیفتال siftāl گرزک gөrzөk Bee
سنجاقک تیتیل titil / تیتیلاس titilās چیچیلاس cicilās / ککر kөkөr Dragonfly
گاو گوْ gö
گا gā
گاب gāb Cow
گربه / بچه گربه پیچأ pica / پیچأ کۊته pica kutө پیچأ pica / پیچأ کۊته pica kutө Cat/Kitty
گردو آغوز āquz آغوز āquz Nut
اردک بیلی bili / سیکا sikā بیلی bili duck
مرغ خانگی کرک kөrk کرک kөrk Hen
گنجشک ملجه mөljө/ چیچینی cicini چیچینی cicini
چيشنک cišnek
Sparrow
مار میلۊم milum لانتی lānti Snake

گویش‌ها[ویرایش]

نقشه مناطق دارای زبان‌های حاشیه دریای خزر در دهستان‌های ایران، کشیده شده با استفاده از اطلاعات جهاد سازندگی در سال ۱۹۸۶ میلادی

مردم گیلک زبان با گویش‌های مختلف سخن می‌گویند که ریشه در زبان‌های ایران باستان دارد. در بین گویش‌های مختلف زبان گیلکی از نظر فونتیک (بیان صوت و آوا) و صرف افعال اختلاف جزئی دیده می‌شود که ناشی از تحول تدریجی و ویژگی فرهنگی اقلیمی هر منطقه‌است. منوچهر ستوده گویش‌های زبان گیلکی رایج در گیلان را به بخش‌های زیر تقسیم کرده‌است:[۲۲][۲۳]

  1. گویش بیه‌پیشی (گویش جلگه نشینان خاور سفیدرود): رودسر، اشکور پایین و بالا، لاهیجان، لنگرود، کنار فریضه و جز آن را شامل می‌شود.
  2. گویش بیه‌پسی (گویش جلگه نشینان باختر سفیدرود): انزلی، صومعه‌سرا، فومن، رشت، چهار فریضه، گسکر، کسما، تولم، شفت، خمام، موازی، کهدم، لشت نشا را شامل می‌شود.
  3. گالشی که زبان مردم کوهپایه گیلان است.

نادر جهانگیری درباره گونه‌های گیلکی این چنین گفته‌است:

گیلکی خود سه گونه عمده دارد.
الف. گونه گیلکی لاهیجان (بیه‌پیش) در منطقه‌ای محدود از شمال به دریای خزر، از جنوب به بلندی‌های سیاهکل، از غرب به آستانه و حسن‌کیاده تا مرزهای کوچصفهان و از شرق به لنگرود و رودسر و رامسر که به تدریج به گویش مازندرانی می‌آمیزد.
ب. گونه گیلکی رشت (بیه‌پس) که در رشت، خشکبیجار، بندر پهلوی [انزلی]، فومن و شفت، خمام به آن سخن می‌گویند.
ج. گونه گالشی گونه دیگری از گونه‌های گیلکی است که مردم نواحی کوهستانی گیلان و مناطق کوهستانی مازندران به آن سخن می‌گویند.[۲۴]

گویش الموتی تعیین جایگاه گویش الموتی نسبت به دیگر گویش‌های شمال غربی، کار دشواری است، به طوری که برخی آن را گونه‌ای از گیلکی[۲۵] و برخی آن را مازندرانی (طبری) و برخی دیگر نیز آن را تاتی می‌نامند.

به‌طور کلی شهرهای گیلک‌نشین و شهرهایی که در آن‌ها زبان گیلکی رایج است به شهر زیر می‌باشند:

رضوانشهر،[۲۶][۲۷] فومن،[۶][۲۳][۲۸] شفت،[۲۹] انزلی،[۳۰] صومعه‌سرا،[۳۱][۳۲] رودبار[۳۳][۳۴] و رشت[۳۵][۳۶] در باختر سپیدرود و آستانه،[۳۷] لاهیجان،[۳۸] دیلمان،[۳۹][۴۰] سیاهکل،[۳۹][۴۱][۴۲][۴۳] لنگرود،[۴۴] املش،[۴۵] رودسر[۲۳] و اشکورات[۴۶] در خاور سپیدرود و رامسر،[۴۷][۴۸][۴۹] کتالم و سادات‌شهر،[۵۰] شیرود،[۵۱][۵۲][۵۳] تنکابن[۵۱][۵۲][۵۴][۵۵][۵۶] و چالوس[۵۷][۵۸]در استان مازندران.

مردم شمال غربی گیلان، به زبانی دیگر از خانواده حاشیه دریای خزر که زبان تالشی باشد تکلم می‌کنند. گیلکی نزدیکی زیادی با زبان مازندرانی داشته و گویشوران این دو زبان تا حد نسبتاً زیادی می‌توانند سخنان هم دیگر را بفهمند. گیلکی تنها در ایران رواج دارد و شبکه استانی گیلان بخشی از برنامه‌های تلویزیونی خود را به این زبان اجرا می‌کند. گیلکی به عنوان زبان رسمی جلسات شورای شهرستان رشت تعیین شده‌است.[۵۹] باید توجه کرد که نه تنها بین گیلکی و مازندرانی تفاوت‌های زیادی وجود دارد بلکه هر یک از این دو گونه زبانی دارای لهجه‌های فراوانند.[۶۰] زبان گیلکی مشتمل بر سه گویش اصلی است، بیه‌پسی، بیه‌پیشی و گالشی که در کوهستان‌های جنوب گیلان و غرب مازندران رایج است. بیه‌پیش و بیه‌پس توسط رودخانه سپیدرود از هم جدا می‌گردند.[۶۱] با اینکه گیلکی دارای سه گویش اصلی است اما لهجه هر شهر گیلان تفاوت ناچیزی با بقیه شهرها دارد. برای زبان گیلکی چند لهجه یا زیرگویش تعیین شده‌است که عبارتند از: رشتی، رودباری، صومعه‌سرایی، لاهیجانی، لنگرودی، رودسری، بندرانزلی، خمامی (در خمام و خشکبیجارلشت نشائی و فومنی (در فومن و شفت).[۲۹] به گفته حسین وثوقی زبان گیلکی به دو گویش غربی و شرقی تقسیم می‌شود و مردم شهرهای رشت، انزلی، صومعه‌سرا، لشت نشا و کوچصفهان به گویش غربی و مردم شهرهای لاهیجان، لنگرود، رودسر و کلاچای به گویش شرقی صحبت می‌کنند.[۶۲] حسین وثوقی حد شرقی زبان گیلکی را تا کلاچای می‌داند.[۶۳] به اعتقاد عباس خائفی گویش رامسری یکی از گویش‌های موجود در زبان گیلکی در حاشیه دریای خزر است. هر چند این شهرستان در استان مازندران واقع شده‌است اما همانند شهرستان تنکابن به زبان گیلکی سخن می‌گویند و از آداب و رسوم گرایش یافته به استان گیلان برخوردارند.[۶۴] به گفته ایوب رسایی گیلکی شرقی شامل گویش‌های لاهیجان، رودسر، گالش و تنکابن می‌شود و گیلکی غربی شامل گویش‌های رشت، فومن و رودبار می‌شود.[۶۵] گیلکی در رامسر و تنکابن با زبان مازندرانی درمی‌آمیزد.[۶۶] بهرام فره وشی زبان‌شناس و متخصص زبان‌های ایرانی، گویش منطقه لاهیجان را گونه‌ای میانه مازندرانی و گیلکی می‌داند.[۶۷][۶۸] گاه گویش بینابین چابکسری-تنکابنی (رامسری-تنکابنی) که به مازنی-گیلکی (محدوده تنکابن تا چابکسر) معروف است هم به گروه زبان گیلکی اضافه می‌شوند.[۶۹] و گاه نیز گویش تنکابن به عنوان آخرین گویش از زبان مازندرانی در مطالعات زبانشناسی شناخته می‌شود.[۷۰][۷۱][۷۲] زبان گیلکی به دو گویش غربی (بیه‌پس) و شرقی (بیه‌پیش) تقسیم می‌شود و گاه دو گویش دیلمی-اشکوری و گویش بینابین چابکسری-تنکابنی (رامسری-تنکابنی) که به طبری-گیلکی (محدوده تنکابن تا چابکسر) معروف است هم به این فهرست اضافه می‌شوند.[۷۳]

ادبیات گیلکی[ویرایش]

زبان‌های گیلکی و مازندرانی را می‌توان زبان دوم مذهب زیدی در سده‌های هشتم و نهم دانست از آن دوران کتب فراوانی بجای مانده که با توجه به آنها می‌توان این زبان را پس از فارسی با قدمت‌ترین زبان ایرانی دانست که نگارش ادبی تاریخی دارد. از کتب زیدی باقی مانده که به زبان‌های گیلکی و عربی نگاشته شده می‌توان به چند تفسیر زیدی قران مانند: تفسیرکتاب الله، تفسیرمغنیسا، تفسیرقرآن سورتچی، تفسیرقران نسخه اسکاتلند و همچنین کتابی درباره مذهب زیدی به نام الابانه به عربی و گیلکی توسط ابوجعفر محمد بن یعوب نگاشته شده همچنین کتبی مانند: اول مخشیه زیدی، دوم مخشیه زیدی، مقامات الحریری، الکفایه و چند کتاب دیگر به گیلکی نگاشته شده‌اند.[نیازمند منبع]

فهلویات[ویرایش]

در میان اشعار گویندگان بعد از اسلام به آثاری برمی‌خوریم که به زبان گیلکی کنونی نزدیک است. فهلویات شامل اشعاری (دوبیتی) است به گویشهای غرب و مرکز و شمال ایران.[۷۴] مناطق فهله عبارت هستند از اصفهان و ری و همدان و ماه نهاوند و آذربایجان اما می‌توان از دیدگاه زبانشناسی گیلان را نیز شامل این مناطق دانست.[۷۵]

هساشعر[ویرایش]

هساشعر سبکی مدرن از شعر گیلکی و بعداً مازندرانی است که توسط شاعران گیلک از جمله محمد بشرا، رحیم چراغی و محمد فارسی از اوایل دهه هفتاد پایه‌ریزی شد. هساشعر موجز و کوتاه است و علی‌رغم مدرن بودن از لحاظ زبان و شیوه بیان، فضای آن عموماً طبیعت محض و به دور از فضای شهری است.[۷۶]

جستارهای وابسته[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. Foundation, Encyclopaedia Iranica (2021-05-17). "Welcome to Encyclopaedia Iranica". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 2022-02-02.
  2. "Māzandarān: Language and People (The State of Research) on JSTOR". JSTOR (به انگلیسی). Retrieved 2017-07-05.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ Encyclopedia of the Stateless Nations: S-Z ,James Minahan Greenwood Publishing Group, 2002 ,P.666
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000
  5. Encyclopædia Iranica | Articles
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ وبسایت ادبیات گیلکی، مسعود پورهادی
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ گارنیک آساطریان - زبان دیمیلی در دانشنامه ایرانیکا- [۱] Garnik Asatrian, - Dimli in Encyclopædia Iranica
  8. برجیان، حبیب. «کاهش توجه به زبان مازندرانی در قرن بیستم». ایرنا. دریافت‌شده در ۱۹ دسامبر ۲۰۲۰.
  9. اشمیت، رودیگر، راهنمای زبان‌های ایرانی، جلد دوم: زبان‌های ایرانی نو، ترجمه پارسی زیر نظر حسن رضایی باغ‌بیدی، تهران: انتشارات ققنوس، ص۴۳۷
  10. Verbs. The major differences in grammar between Western and Eastern Gīlakī are found in the verb, (Donald Stilo), “GĪLĀN x. LANGUAGES,” Encyclopædia Iranica, online edition
  11. In terms of historical morphology, the most significant features are two tense formants in Eastern Gīlakī (see Table 6a): (1) the present tense formant, -ən-, which originates in Indo-European *-ent-, the formant of the active present participle. This feature unites Eastern Gīlakī with Māzandarānī, the dialects in the Semnān area (including Šahmīrzādī, Sangesarī, Aftarī, Sorḵaʾī, Lāsgerdī, but not Semnānī itself), Northern Tātī, and Zāzākī/Dimlī (q.v.) in eastern Turkey (immigrated from former Deylam abutting on Gīlakī-speaking areas). (2) The past conditional formant, -èn- (see Table 6a ), which parallels the conditional -èn- in Gōrānī/Gūrānī (q.v.; found north of Kermānšāh and in the area of Mosul) and in Baluchi past subjunctive -ēn- (Rastorgueva, pp. 336-37), is suffixed to the past root and used in irrealis conditional sentences in all three languages. In both of these features, Western Gīlakī behaves more like its western and southern neighbors, since the present and imperfect tenses are formed the same way they are in Southern Ṭālešī, in Kolūrī Tātī, and in Rūdbārī., (Donald Stilo), “GĪLĀN x. LANGUAGES,” Encyclopædia Iranica, online edition
  12. Gernot L. Windfuhr- Central Dialects in Encyclopædia Iranica گویشهای مرکزی ایران- گ.ل. ویندفهر- دانشنامه ایرانیا http://www.iranicaonline.org/newsite/index.isc?Article=http://www.iranicaonline.org/newsite/articles/unicode/v5f3/v5f3a001.html[پیوند مرده]
  13. محمود پاینده لنگرودی. فرهنگ گیل و دیلم. نشر امیرکبیر. ۱۳۶۸.
  14. http://v6rg.com/?p=10458
  15. «مرگ تدریجی یک زبان». ایسنا.
  16. «آیا واقعاً گیلکی، می‌میرد!؟ آیا زبان گیلکی در آستانه نابودی است؟». بایگانی‌شده از اصلی در ۶ اكتبر ۲۰۱۴. تاریخ وارد شده در |archive-date= را بررسی کنید (کمک)
  17. [www.parsine.com/fa/news/155834/زبان-گیلکی-رو-به-انقراض-پیش-می-رود «زبان گیلکی رو به انقراض پیش می‌رود»] مقدار |نشانی= را بررسی کنید (کمک).
  18. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۶ مه ۲۰۲۱. دریافت‌شده در ۴ فوریه ۲۰۱۸.
  19. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۲۰ ژوئیه ۲۰۲۰.
  20. «گیلکی دومین زبان ایرانی در معرض خطر است». ایسنا.
  21. بخش‌زاد محمودی، جعفر(۱۳۹۰)، دستور زبان گیلکی: صرف و نحو و آیین نگارش (چاپ دوم)، رشت: نشر گیلکان.
  22. دکتر منوچهر ستوده، سال۱۳۳۲، فرهنگ گیلکی، ص۱۷–۱۸
  23. ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ ۲۳٫۲ «مرگ تدریجی یک زبان». خبرگزاری ایسنا. ۸ مهر ۱۳۹۳.
  24. گویش گیلکی لاهیجان. واژه‌نامه و پاره‌ای ویژگی‌های آوایی و ساخت‌واژه‌ای. جلد اول. دکتر نادر جهانگیری. چاپ دانشگاه مطالعات خارجی توکیو.
  25. «ALAMŪT – Encyclopaedia Iranica». iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۲-۲۷.
  26. http://rezvanshahr.gilan.ir/node/76[پیوند مرده]
  27. Gernot L. Windfuhr- Central Dialects in Encyclopædia Iranicaگویشهای مرکزی ایران- گ.ل. ویندفهر- دانشنامه ایرانیکاhttp://www.iranicaonline.org/newsite/index.isc?Article=http://www.iranicaonline.org/newsite/articles/unicode/v5f3/v5f3a001.html[پیوند مرده]
  28. «فرمانداری فومن-تاریخچه». بایگانی‌شده از اصلی در ۶ ژوئیه ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۱۱ مارس ۲۰۱۹.
  29. ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ https://www.ethnologue.com/language/glk
  30. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۱۱ مارس ۲۰۱۹.
  31. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۵ ژوئن ۲۰۱۹. دریافت‌شده در ۲۹ ژانویه ۲۰۲۰.
  32. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۷. دریافت‌شده در ۱۲ مارس ۲۰۱۹.
  33. تا یک شاعر با یک زبانی صحبت می‌کند آن زبان نمی‌میرد.
  34. زبان تاتی (توصیف گویش تاتی رودبار)، دکتر جهاندوست سبزعلیپور.
  35. «اطلس فرهنگی ایران». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۶ اوت ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲۰ اکتبر ۲۰۱۹.
  36. شهرداری رشت، بازدید: مارس ۲۰۱۱.
  37. رابینو، هـ ل، ج۱، ص۶۷، ولایات دارالمرز ایران، گیلان، ترجمه جعفر خمامی‌زاده، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۰ش.
  38. Bromberger, Christian (2012). "LĀHIJĀN". [[ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] (به انگلیسی). Archived from the original on 08 February 2013. Retrieved 2012-20-07. {{cite encyclopedia}}: Check date values in: |تاریخ بازبینی= و |تاریخ بایگانی= (help); URL–wikilink conflict (help)
  39. ۳۹٫۰ ۳۹٫۱ http://shahrdari-siahkal.ir/HomePage.aspx?TabID=4678&Site=DouranPortal⟪=fa-IR[پیوند مرده]
  40. "Gilaki: A language of Iran" Ethnologue
  41. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۷ مه ۲۰۲۱. دریافت‌شده در ۱۷ مارس ۲۰۱۹.
  42. http://www.chargoshe.ir/iran/city/694
  43. Stilo, Don "A Description of the Northwest Iranian Project at the Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology"
  44. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۳۱ مه ۲۰۱۹. دریافت‌شده در ۲۹ ژانویه ۲۰۲۰.
  45. http://guilan.irib.ir/نمایش-محتوای-تولیدات-ویژه/-/asset_publisher/ugRs8EYqvk8c/content/نام-واژه-املش/pop_up?_101_INSTANCE_ugRs8EYqvk8c_viewMode=print[پیوند مرده]
  46. نویسنده، شعبانی منصور. منبع، ادب پژوهی - 1393 - دوره: 8 - شماره: 30 - صفحه:81 -99.
  47. (فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج ۲۶، ص ۲۷۶؛ عطوفت‌شمسی، ص ۷۵
  48. سفرنامه ملگونوف به سواحل جنوبی دریای خزر، صفحهٔ ۵۷
  49. سفرنامه یاسنت لویی رابینو، صفحهٔ ۴۶
  50. Iranian History at a Glance By Dr Reza Shabani Published by Alhoda UK ISBN 964-439-005-9, 9789644390050, Page 154
  51. ۵۱٫۰ ۵۱٫۱ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام ToolAutoGenRef3 وارد نشده‌است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  52. ۵۲٫۰ ۵۲٫۱ «تنکابن». دانشنامه جهان اسلام. دریافت‌شده در ۲۰۱۷-۰۷-۰۷.
  53. گویش‌های زبان گیلکی. واژه‌نامه و پاره‌ای ویژگی‌های آوایی و ساخت‌واژه‌ای. جلد اول. دکتر نادر جهانگیری. چاپ دانشگاه مطالعات خارجی توکیو.
  54. زبانp://ahouraa.ir/1392/01/27/zaban%20tabari زبان تبری]
  55. "زبان تبری یا مازندرانی". bonyadtabari.ir. Archived from the original on 12 March 2016.
  56. "گویش مردمان گیلان و مازندران". parsi.wiki. Archived from the original on 16 October 2016.
  57. http://www.chalouscity.ir/HomePage.aspx?TabID=4640&site=DouranPortal〈=fa-IR[پیوند مرده]
  58. Foundation، Encyclopaedia Iranica. «Welcome to Encyclopaedia Iranica». iranicaonline.org (به انگلیسی). دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۰۲-۰۲.
  59. http://www.irna.ir/fa/News/80895273/اجتماعی/گیلکی__زبان_رسمی_جلسات_شورای_شهرستان_رشت_شد
  60. ایران کلباسی، گویش کلاردشت، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۶ ص. شانزده
  61. Stilo, Don "A Description of the Northwest Iranian Project at the Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology"
  62. حسین، وثوقی (۱۳۷۱). «زبان و گویش معیار» (PDF). مقالات زبانشناسی. ۸ (۹): ۲۰.
  63. حسین، وثوقی (۱۳۷۱). «زبان و گویش معیار» (PDF). مقالات زبانشناسی. ۸ (۹): ۲۰.
  64. خائفی، عباس (۱۳۹۵). «بررسی ماضی نقلی در گویش‌های حاشیه دریای خزر». گردهمایی انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ایران. ۱۱: ۲۰.
  65. رسایی، ایوب (۱۳۸۵). «گویش گیلکی فومنات». مجلهٔ زبان و ادب، شماره ۳۰، دانشکده ادبیات، دانشگاه علامه طباطبایی (۳۰): صفحه ۶۵.
  66. Gordon, R.G. , Jr. (2005). Ethnologue: Languages of the World, 15th edition. (Dallas, TX: SIL International). Online version "Archived copy". Archived from the original on 2016-11-07. Retrieved 2009-11-12.{{cite web}}: نگهداری یادکرد:عنوان آرشیو به جای عنوان (link)
  67. فره وشی، بهرام. «زبانها و گویش‌های ایرانی / بهرام فره وشی». مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی. دریافت‌شده در ۵ اوت ۲۰۲۰.
  68. فره وشی، بهرام. «زبانها و گویش‌های ایرانی». پرتال جامع علوم انسانی. دریافت‌شده در ۵ اوت ۲۰۲۰.
  69. دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی =بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15، ۲.
  70. اشمیت، رودیگر (١٣٨٢). راهنمای زبان‌های ایرانی. به کوشش ترجمه زیر نظر حسن رضایی باغ بیدی. تهران: انتشارات ققنوس. ص. صفحه ۴۹۰ جلد دوم. شابک ۹۶۴-۳۱۱-۴۸۸-۰.
  71. نصری اشرافی، جهانگیر (١٣٧٧). واژه‌نامه بزرگ تبری. به کوشش حسین صمدی و سید کاظم مداح و کریم الله قائمی و علی اصغر یوسفی نیا و محمود داوودی درزی و محمد حسن شکوری و عسکری آقاجانیان میری و ابوالحسن واعظی و ناصر یداللهی و جمشید قائمی و فرهاد صابر و ناعمه پازوکی. تهران: اندیشه پرداز و خانه سبز. ص. صفحه ۳۱ جلد اول. شابک ۰-۵-۹۱۱۳۱-۹۶۴ مقدار |شابک= را بررسی کنید: checksum (کمک).
  72. واژه‌نامه بزرگ تبری، گروه پدید آورندگان به سرپرستی: جهانگیر نصراشرفی و حیسن صمدی، سال 1377، جلد اول، ص 31
  73. دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی =بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15، ۲.
  74. Thus fahlavīyāt include poems composed in the former dialects of western, central, and northern Persia
  75. Aḥmad Tafażżolī, Fahlaviyat in Encyclopædia Iranica [۲][پیوند مرده] Rastorgueva, V. , Kerimova, A. , Mamedzade, A. , Pireiko, L. , Edel’man, D. & Lockwood, R. M. 2012. The Gilaki Language. Uppsala: Acta Universitatis Upsaliensis.
  76. کوته‌سرایی، نوشته سیروس نوذری، صفحهٔ ۳۱۴

منابع[ویرایش]

  • راهنمای زبان‌های ایرانی: زبان‌های ایرانی نو، ویراسته رودیگر اشمیت. دیمه.

پیوند به بیرون[ویرایش]