ویکی‌پدیا:زبان و زبان‌شناسی/بایگانی ۲۲

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

Census designated place

Census designated place که جزء تقسیمات کشوری ایالات متحده هست و من در جسجتوهای اینترنی به هیچ معادلی نرسیدم ...Exclude7 (بحث) ‏۱۶ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۴۰ (UTC)[پاسخ]

منظور مکان‌های مسکونی است که در سرشماری آمده است. یعنی در زمان انجام سرشماری کشوری آن محل‌ها مسکونی بوده‌اند و از آنها سرشماری شده‌است.--همان (بحث) ‏۱۶ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۱:۲۷ (UTC)[پاسخ]

به نظر شما معادل مناسب چیه ؟ آیا "زیستگاه انسانی" معادل مناسبی هست؟Exclude7 (بحث) ‏۱۶ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۲۸ (UTC)Exclude7 (بحث) ‏۱۶ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۲۹ (UTC)[پاسخ]

مرکز جمعیتی سرشماری (آمریکا) --سعید (بحث) ‏۱۶ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۲۶ (UTC)[پاسخ]

Sexagenary cycle

«Sexagenary cycle» تا آنجا که میدانم مربوط به گاه‌شماری چینی میشه و در الگوی گاه‌شماری که درحال به‌روزرسانی آن هستم استفاده شده‌است. برگردان مناسبی براش در نظر ندارم. ممکنه کمکم کنید؟ سپاسگزام -- علیرضا (گفتگو) ‏۱۶ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۲۵ (UTC)[پاسخ]

چرخه شصت تایی --سعید (بحث) ‏۱۶ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۱۶ (UTC)[پاسخ]

نام شخص

نام این بازیگر اهل جمهوری چک رو چطور به فارسی بنویسم؟ -Zdeněk Svěrák- Lovej (بحث) ‏۲۰ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۰۲ (UTC)[پاسخ]

@Lovej: زدنیک سویراک تلفظش: زْدِنیِک سْویِراک وهاب (گپ) ‏۲۰ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۲۲ (UTC)[پاسخ]

نام عوامل یک فیلم

این اسامی رو چطور به فارسی بنویسم؟ فکر می‌کنم این افراد اهل بریتانیا و امریکا هستند.

Derren Nesbitt

Harry Andrews

Glynn Edwards

Yootha Joyce

Françoise Pascal

Yutte Stensgaard

James Hayter

Thomas Heathcote

Duncan Lamont

Vernon Sewell

Ernle Bradford

Lovej (بحث) ‏۲۰ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۰۶ (UTC)[پاسخ]
@Lovej:
درن نزبیت
هری اندروز
گلین ادواردز
یوثا جویس
فرانسواز پاسکال (مقاله دارد)
یوته استنسگارد
جیمز هیتر (بازیگر)
تامس هیثکات
دانکن لمانت یا دانکن لامونت (نام خانوادگی نیاز به بررسی دارد)
ورنن سیول
ارنله برادفورد (نام کوچک را مطمئن نیستم)
وهاب (گپ) ‏۲۰ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۰۰ (UTC)[پاسخ]

نام فیلم

آیا burke and hare رو به فارسی -بورک و هیر- می‌نویسند؟ — پیام امضانشدهٔ قبلی را Lovej (بحثمشارکت‌ها) نوشته‌است.

@Lovej: می‌شود: «بِرک و هِیر» وهاب (گپ) ‏۲۰ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۱۱ (UTC)[پاسخ]

نام فیلم

معادل فارسی این به فارسی چی میشه؟ The Fury of Achilles

خودم کمی انگلیسی بلدم ولی می خوام مطمئن بشم. ممنون میشم کمک کنید Lovej (بحث) ‏۲۰ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۲۴ (UTC)[پاسخ]

@Lovej: خشم آشیل وهاب (گپ) ‏۲۰ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۴۱ (UTC)[پاسخ]

نام فیلم

برابر فارسی این عنوان به فارسی چی میشه؟ -Rasputin: Dark Servant of Destiny-

و این: -The Horrors of Burke and Hare-

Lovej (بحث) ‏۲۰ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۲۰ (UTC)[پاسخ]

خادم شریر سرنوشت یا بنده شریر سرنوشت

داستان‌های ترسناک برک و هیر یا وقایع وحشت آفرین برک و هیرExclude7 (بحث) ‏۲۲ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۵۹ (UTC)[پاسخ]

عوامل فیلم

لطفا بگید عوامل فیلم خشم آشیل از جمله بازیگران و کارگردان فیلم رو چطور به فارسی بنویسم. با تشکر Lovej (بحث) ‏۲۰ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۲۵ (UTC)[پاسخ]

برابر انگلیسی

پنجه بوکس به انگلیسی چی میشه؟ مقالهٔ پنجه بوکس رو در ویکی‌پدیا ساختم. اما نمی دونستم انگلیسیش چی میشه که به مقالهٔ انگلیسیش پیوند بدم. Lovej (بحث) ‏۲۳ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۱:۳۱ (UTC)[پاسخ]

درود بر Lovej عزیز، پنجه‌بوکس می‌شود knucks البته brass knucks هم می‌گویند. در ضمن اینجا برای برابر فارسی است، برای برابر انگلیسی از وپ:دبا بهره ببرید. ارژنگ ‏۲۳ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۱:۴۵ (UTC)[پاسخ]

برابر فارسی برای Superphylum و Superorder

سلام، واژه‌های Superphylum و Superorder در گونه‌های زیستی کاربرد دارد. برابر فارسی آنها چه می‌شود؟ -- علیرضا (گفتگو) ‏۲۴ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۵۶ (UTC)[پاسخ]

بالاشاخه و بالاراسته. --همان (بحث) ‏۲۴ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۳۸ (UTC)[پاسخ]

West Indies

نام منطقه‌ای است که نقشه اش در اینجا قرار دارد. Indies شرقی هم موجود است. -- نوژن (بحث) ‏۲۵ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۲:۳۱ (UTC)[پاسخ]

هند غربی؟ --1234 (بحث) ‏۲۵ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۲:۵۷ (UTC)[پاسخ]
به نظرم به کارگیری «هند» برای Indies چندان جالب نباشد. -- نوژن (بحث) ‏۲۷ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۲۴ (UTC)[پاسخ]
هم در هزاره و هم در آریان‌پور آن را «هند غربی» نوشته، به عنوان معادل، شاید بتوان نوشت «مجمع‌الجزایر آنتیل و باهاما» (اینو از خودم می‌گم). -- bkouhi (بحث) ‏۲۷ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۴۴ (UTC)[پاسخ]
اگر چنین است چاره‌ای جز به کارگیریش نداریم؛ ولی این واژگان به دلایل و اشتباهات تاریخی «هند» و یا Indian گذاشته شدند و به نظرم جالب نیامد اگر بر به‌کارگیری نام هند برشان اصرار کنیم. به هر روی سپاس از دوستان -- نوژن (بحث) ‏۲۷ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۱:۲۰ (UTC)[پاسخ]
درست است که اشتباهه، اما به هر مصطلح شده است. خود Indianهای قاره آمریکا هم خیلی مواقع همین طوری به کارش می‌برند. --1234 (بحث) ‏۲۷ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۴:۴۳ (UTC)[پاسخ]

برابر فارسی برای واژه‌های زیر

واژه‌های زیر در گونه‌های زیستی به کار می‌رود. -- علیرضا (گفتگو) ‏۲۵ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۴۵ (UTC)[پاسخ]

  • Infraclass
  • Magnorder
  • Infraorder
  • Parvorder
  • Superfamily
  • Supertribe
همه برابرها در الگو:جعبه اطلاعات آرایه زیستی آمده‌اند.همان (بحث) ‏۲۵ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۵۹ (UTC)[پاسخ]
واژه‌های بالا را به‌روز کردم. آنها در آن الگو نیستند. لطفاً برابر فارسی آنها را ذکر کنید. ممنونم. -- علیرضا (گفتگو) ‏۲۵ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۴۸ (UTC)[پاسخ]

به ترتیب:

  • فرورده
  • کلان‌راسته
  • فروراسته
  • کوچک‌راسته
  • بالاخانواده
  • بالاتبار (همان والاتبار خودمان که بیشتر «آقا» یان از آن آرایه هستند!)

-- نوژن (بحث) ‏۲۶ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۱۵ (UTC)[پاسخ]

برابر فارسی واژه Gambit چیست؟

در چندین مقاله ویکی‌پدیا، Gambit را «گشایش» ترجمه کرده‌اند که به نظر معنی دقیقی نیست. به خصوص اینکه این واژه در مقالاتی به کار رفته‌اند که در حوزه فلسفه هستند و قاعدتا باید دقت بیشتری در گزینش واژه صورت بگیرد. این واژه در فرهنگ شفاهی عامه، بدون به کار بردن معادل فارسی و به همان صورت فرانسوی آن (گامبی) به کار می‌رود. در صفحه بحث یک مقاله هم همین درخواست را (با کمی توضیحات بیشتر) مطرح کرده‌ام. آیا کسی معادل بهتری برای این واژه سراغ دارد؟ با سپاس اورمزدشما را به گفتگویی دوستانه فرا می خواند ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۱۳ (UTC)[پاسخ]

من قبلا هم برای کاربر: ایرانی نوشتم که گامبی اصلاً به معنی گشایش نیست. گامبی یک نوع پیشنهاد قربانی است که در شروع بازی شطرنج انجام می‌شود. ترجمه آن به گشایش مثل اینست که آبدولیوچاگی را تکواندو ترجمه کنیم! ولی گفتند که گامبی در ترجمهٔ کتاب داوکینز و فرهنگ لغات گامبی به گشایش ترجمه شده‌است. به نظر من در اینجا فقط کلمه گامبی مناسب است. چون این اصطلاح اصطلاح شطرنجی است و داوکینز هم آن را از شطرنج وام گرفته. خود داوکینز اگر می‌خواست به جای گامبی از اصطلاحات عمومی یا فلسفی رایج استفاده می‌کرد. مثلا می‌گفت «حقه» یا «تله». وقتی آن را گامبی نامیده یعنی مناسبترین کلمه برای بیان این مفهوم را همین کاری دانسته که در بازی شطرنج انجام می‌شود. --همان (بحث) ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۳۶ (UTC)[پاسخ]

Flubber

اگر نام بهتری برای مقاله فلابر (فیلم) در نظر دارید پیشنهاد دهید بعضی از دوستان در صفحه بحث کار خراب کن- و یا -خرابکار را پیشنهاد داده‌اند Behnam mancini (بحث) ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۴۴ (UTC)[پاسخ]

@Behnam mancini: «گنده کار» یا «گند زن» هم می‌توانند گزینه باشند به خصوص اینکه فیلم هم کمدی است. اورمزدشما را به گفتگویی دوستانه فرا می خواند ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۱۵ (UTC)[پاسخ]

Two Weeks Notice

با سلام اگر نام بهتری برای Two Weeks Notice نسبت به دو هفته اطلاع به نظر شما دوستان می‌رسد، لطفا پیشنهاد دهید چون به نظرم این نام خیلی خوب نیست Behnam mancini (بحث) ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۴۲ (UTC)[پاسخ]

سلام @Behnam mancini: عزیز. کلمه اطلاع یا هر معادل دیگری که برای Notice برمی گزینید باید در ابتدای اصطلاح بیاید (نام صحیح تر فیلم Two Weeks' Notice است) پیشنهاد من «آگهی دوهفته» یا «اطلاع دوهفته» است. اورمزدشما را به گفتگویی دوستانه فرا می خواند ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۰۷ (UTC)[پاسخ]

صفحه را منتقل کردم Behnam mancini (بحث) ‏۳۰ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۴۰ (UTC)[پاسخ]
در اینترنت توجه دو هفته‌ای به کار رفته است اما با توجه به موضوع، اخطار دو هفته‌ای یا مهلت دو هفته‌ای معنادارتر به نظر می‌رسد. به هرحال دو هفته باید به دو هفته‌ای تبدیل شود --سعید (بحث) ‏۳ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۶:۱۸ (UTC)[پاسخ]
@Asadi s: همان دوهفته درست است نه دوهفته‌ای چرا که همانطور که یکی از عوامل فیلم هم گفته (در ویکی انگلیسی هست) اسم واقعی فیلم، Two Weeks' Notice است. یعنی این عبارت معادل Notice of Two weeks است که معادل آن، آگهی دوهفته می‌شود نه آگهی دوهفته‌ای (یا بهتر بگوییم، دوهفتگی). اگر بگوییم دوهفتگی، یعنی این آگهی هر دوهفته یک بار انجام می‌شود در صورتی که چنین نیست و این آگهی تنها یک بار رخ می‌دهد. اگر بخواهیم به انگلیسی بگوییم آگهی دوهفتگی می‌نویسیم: fortnightly notice اورمزدشما را به گفتگویی دوستانه فرا می خواند ‏۳ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۲۲ (UTC)[پاسخ]
متوجهم اما از نظر قواعد زبان فارسی نمی‌توان به این شکل ترکیب ترکیب اضافی درست کرد. مثل این است که بگوئیم «مستاجر مهلت یک ماه خواست» که نادرست است و باید بگوئیم «مستاجر مهلت یک‌ماهه خواست». دقت کنید نگفتم دوهفتگی بلکه گفتم دو هفته‌ای که بین این دو فرق است. --سعید (بحث) ‏۴ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۰۶ (UTC)[پاسخ]
@Behnam mancini و Asadi s: به نظر بنده، فرمایش آقای اسدی (دوهفته‌ای) درست است. اورمزدشما را به گفتگویی دوستانه فرا می خواند ‏۴ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۰۷ (UTC)[پاسخ]
@Behnam mancini: گرامی، «آگهی دوهفته» بکلی اشتباه است. معنی این عبارت انگلیسی، نزدیک به همان چیزی است که جناب سعید گفته‌اند. در آمریکا و کانادا رسم است (و بلکه قانونی نانوشته است) که هرگاه شما بخواهد از شغل یا مقام خود انصراف بدهید، باید دوهفته زودتر آن را به محل کار و یا رئیس‌تان اعلام کنید (تا آنها مقدماتِ اداری جدایی شما را فراهم کنند و بدنبال یک فردِ جایگزین، برای شما باشند) پس اعلان دو هفته‌ای یا مهلت دو هفته‌ای معاد‌ل‌های درست‌تری هستند. با احترام--Tisfoon (بحث) ‏۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۰۱ (UTC)[پاسخ]
@Tisfoon: صفحه را منتقل کردم Behnam mancini (بحث) ‏۸ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۴۲ (UTC)[پاسخ]

نام شخص

Anupam Kher بازیگر هندیه. اسمش رو چطور به فارسی بنویسم؟ آنوپام خر؟ آنوپام کر؟ آنوپام کهیر؟ Lovej (بحث) ‏۳ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۳:۰۲ (UTC)[پاسخ]

انوپم کهیر را می‌توانید در ابتدای مقاله انگلیسی بیابید. ارژنگ ‏۳ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۳:۰۸ (UTC)[پاسخ]

احمق و احمق‌تر دوو

آیا نام بهتری برای فیلم احمق و احمق‌تر دوو نمی‌شود انتخاب کرد یا همین ترجمه صحیح است، به نظرم احمق و احمق‌تر ۲ شاید مناسب تر باشد زاید الوصف (بحث) ‏۴ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۳۱ (UTC)[پاسخ]

به نظر من هم احمق و احمق‌تر ۲ بهتره. Javid44 MSG ‏۴ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۳۵ (UTC)[پاسخ]
اینا خواسته‌اند بامزه بازی دربیاورند و جای two یا too یک عنوان احمقانه برای این فیلم بگذارند؛ برای همین to تو را انتخاب کرده‌اند [۱]. --1234 (بحث) ‏۴ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۳۷ (UTC)[پاسخ]
بهتر است ما از این شیرین‌بازی‌های من-در-آوردی انجام ندهیم. اگر کسی اطلاع دارد که آیا این فیلم در مراحل دوبلاژ به سر می‌برد، می‌توان از عنوان آن‌ها استفاده کرد. Javid44 MSG ‏۴ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۳۹ (UTC)[پاسخ]
ویکی فرانسه To را به صورت De ترجمه کرده (احتمالا کوتاه شده کلمه Deux به معنی دو) اورمزدشما را به گفتگویی دوستانه فرا می خواند ‏۴ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۲۷ (UTC)[پاسخ]

relic

دوستان من یه مقاله ساختم از مدخل relic در ویکی انگلیسی. من واژه «یادگار مقدس» رو به عنوان برابر فارسی انتخاب کردم. توی سایت‌ها برابر درست و حسابی پیدا نکردم. مقاله رو با همون عنوان ساختم... شما چه برابر مناسبی سراغ دارید؟ ایا «یادگار مقدس» مناسب هست؟ اگر پیشنهاد بهتری دارید بدید تا مقاله رو به اون عنوان برگردونم. ممنونExclude7 (بحث) ‏۶ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۴۴ (UTC)[پاسخ]

درست است. برابر مناسبی گذاشتید. -- نوژن (بحث) ‏۶ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۴۷ (UTC)[پاسخ]

Spectre

اسپکتره، اسپکتر یا شبح کدام صحیح تر است؟ در منابع این سه برای فیلم اسپکتره (فیلم ۲۰۱۵) استفاده شده است.--آرمان (بحث) ‏۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۱۷ (UTC)[پاسخ]

به نظر شبح بهترین برابر هست... البته من فیلم رو ندیدم... چنانچه اسپکتره , اسم خاص باشه که باید به همون صورت اصلی و به شکل اسپکتره به کار برهExclude7 (بحث) ‏۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۳۴ (UTC) Exclude7 (بحث) ‏۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۲:۴۱ (UTC)[پاسخ]

نام فیلم و بازیگر

سلام. لطفا برابر فارسی نام فیلم‌ها رو بهم بگید.

  • pocketful of miracles
  • eyes wide open

نام این اسامی یهودی رو چطور به فارسی بنویسم:

  • Merav Doster
  • Ran Danker
  • Zohar Strauss

Lovej (بحث) ‏۱۱ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۳۰ (UTC)[پاسخ]

۱. یک پاکت معجزه یا یک جیب معجزه (که بعد از دیدن فیلم میشه بهتر یکی از این دو عنوان رو انتخاب کرد) ۲. با چشمان کاملا باز (که در مقابل فیلم معروف تام کروز به نام «یا جشمان کاملا بسته» هست Exclude7 (بحث) ‏۱۱ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۰۸ (UTC)[پاسخ]

من فیلم رو دیدم و فکر می‌کنم کلمه جیب زیاد مهم نباشه. آیا میشه مثلا گفت: -یک مشت معجزه-؟ در مورد فیلم دومی هم آیا میشه به جای -با چشمان کاملا باز- گفت: -چشمان کاملا باز-؟ Lovej (بحث) ‏۱۱ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۵۵ (UTC)[پاسخ]
درود. من فیلم pocketful of miracles را دیده‌ام. در ایران به "معجزهٔ سیب" معروف است. دیاکو « بحث » ‏۱۱ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۹:۱۳ (UTC)[پاسخ]

با درود، همانطور که جناب دیاکو اشاره کردند، این فیلم در ایران به نام «معجزهٔ سیب» اکران شده است. واژه Pocketful هم علاوه بر معنی تحت‌اللفظی آن، به معنیِ «مقداری زیاد» [از هرچیز] است؛ مثلاً pocketful of money یعنی مقداری زیادی پول (منبع: اینجا و اینجا)، پس معنی این عبارت می‌شود «یه عالمه معجزه». در مورد فیلم دوم هم علاوه بر «چشمانی کاملاً باز»، این عبارت انگلیسی یک معنی مهم دیگر هم دارد: «آگاهی کامل»، «هوشیاری» (منبع:اینجا؛ مثال‌ها را ببینید.) من فیلم را ندیده‌ام. بر حسب موضوعِ فیلم، یکی از این عناوین، می‌تواند مناسب باشد. با احترام--Tisfoon (بحث) ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۳۹ (UTC)[پاسخ]

دوستان عزیز،لطفا اسامی بازیگرانی رو هم که در بالا گفتم،بگین چطور به فارسی بنویسم.فکر می کنم اسامی عبری هستند.متشکرم Lovej (بحث) ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۳:۴۳ (UTC)[پاسخ]

به ترتیب: مِرَو دُستر، ران دانکر، زوهار اشتراوس وهاب (گپ) ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۳۰ (UTC)[پاسخ]

Nutation

دوستان کسی فارسی این را می‌داند، در هوافضا کاربرد دارد. Nutation --پویان (بحث) ‏۱۳ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۹:۳۵ (UTC)[پاسخ]

nutation در متون فارسی به "رقص محوری" ترجمه شده و یکی دو جا هم دیدم به "ناوش" ترجمه شده. Exclude7 (بحث) ‏۱۳ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۲۱ (UTC)[پاسخ]

ممنون. --پویان (بحث) ‏۱۳ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۰۸ (UTC)[پاسخ]

parallax

parallax هم در هوافضا کاربرد دارد، گوگل می‌گوید اختلاف منظر. کسی ترجمه بهتری دارد؟ --پویان (بحث) ‏۱۳ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۱۰ (UTC)[پاسخ]

دوست عزیزم... ترجمه این واژه همون اختلاف منظر هست که در متون فارسی هم از قرن ها قبل مورد استفاده بوده و در متون فارسی یک ترجمه کاملا پذیرفته شده هستExclude7 (بحث) ‏۱۳ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۵۵ (UTC)[پاسخ]

با درود، در برخی متون آکادمیک به معنای انطباق استفاده می‌شود؛ اما همانگونه که گوگل فرموده در معنای غیرخاص همان اختلاف منظر است.--Sahehco / گفتگو ‏۱۳ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۲:۳۲ (UTC)[پاسخ]

درخواستِ چند معادل فارسی سلیس، برای چند عبارت انگلیسی که عناوین فیلم‌های سینمایی هستند

ضمن عرض ادب و احترام، قصد دارم چند مقاله برای فیلم‌های قدیمی سینما بسازم که با آنکه معادل فارسی آنها را مترجم چیره‌دست جناب آقای بهمن طاهری پیشنهاد کرده‌اند؛ اما همچنان به گوشم ثقیل می‌آید و مایلم نظر سایر دوستان را بدانم:

  • (۱) The Rat Race که معادل صحیح آن در فارسی «سگ دو زدن» است. آیا از همین نام (بصورت مصدری) در نام عنوان مقاله استفاده کنم یا پیشنهاد بهتری دارید؟ (در ایران، «مسابقهٔ موش‌دوانی» ترجمه شده است!!)
  • (۲) Funny Face که در کتب سینمایی به اشتباه «چهرهٔ مضحک» ترجمه شده است و معادل صحیح فارسی اش «مضحک‌روی» است (این واژه انگلیسی به معنای کسی است که چهرهٔ مسخره و مضحکی دارد و اشاره به خودِ چهره نیست. مثل سیه‌چرده و آبله‌روی و زشت‌روی که نمی‌توان گفت چردهٔ سیه، روی آبله و روی زشت). با این‌حال، «مضحک‌روی» به گوشم نمی‌نشیند و مایلم بدانم نظر شما چیست؟ آیا همین واژه را بکار ببرم یا شما پیشنهاد دیگری دارید؟
  • (۳) Easy Virtue که به اشتباه در خیلی از منابع بصورت «تقوای آسان» آمده، حال آنکه معنی‌اش «سست‌عفاف بودن» است. من دوست ندارم آنرا به همین صورت مصدری در عنوان فیلم بکار ببرم. شما چه معادلی برای «سست‌عفاف بودن» پیشنهاد می‌کنید؟
  • (۴) The Aprils Fools که برخی منابع آن را «احمق‌های ماه آوریل» ترجمه کرده‌اند و غلط است. این واژه به معنی «آدم‌هایی که روز اول آوریل، موضوعِ شوخی‌اند» است. اما این عبارت خیلی بلند و طولانی است. پیشنهاد بهتری دارید؟
  • (۵) جناب بهمن طاهری برای عنوانِ فیلم Conversation Piece که در برخی منابع فارسی، به اشتباه و تحت‌اللفظی بصورت «قطعهٔ مکالمه‌ای» ترجمه شده است، عبارت «تابلوی خانواده در صحنه‌ای از زندگی روزانه» را پیشنهاد کرده‌اند. صدالبته حق با ایشان است و Conversation Piece سبکی از نقاشی در قرن ۱۸ است که در انگلیس بوجود آمد و دقیقاً همین معنی را می‌دهد و در دیکشنری‌های معتبر هم بدان اشاره شده است. اما باز من فکر کردم این عبارت کمی بلند است و بد نیست نظر شما را بپرسم و ببینم یک‌چنین نام طویلی برای عنوان فیلم لوکینو ویسکونتی کارگردان شهیر ایتالیایی، مناسب است یا خیر؟ پیشنهاد شما چیست؟
  • (۶) برای فیلم The Strawberry Blonde که در ایران «موطلایی متلون» ترجمه شده، جناب طاهری عبارت «زنی با موهای سرخ مایل به زرد» پیشنهاد داده‌اند. توجه کنید که دلیلش آن است که رنگ موهای این زن، سرخ است که به بلوندی (زردی) می‌زند (نه بالعکس، یعنی بلوندی نیست که موهایش به سرخی بزند). شما پیشنهاد بهتری که طولانی هم نباشد، دارید که دقیقاً بتواند معنی را برساند (و معنی اصلی را عوض نکند؟)
  • (۷) فیلم سینمایی The L-Shaped Room را در ایران ترجمه کرده‌اند: «اتاقی به شکل ل». بدیهی است که شکل ظاهری یا هندسی L با شکل «ل» خیلی فرق می‌کند. ترجمه صحیحِ عنوان هست «اتاقی به شکل L». آیا می‌توان در ویکی‌فا، چنین عنوانی را به عنوان تیتر مقاله گذاشت؟ (با توجه به آنکه یک حرفش انگلیسی است). ترجمهٔ بهتری در نظر دارید؟
  • (۸) در مورد این آخری، باید کمی توضیح بدهم. فیلم Prime Cut به کارگردانی مایکل ریچی (۱۹۷۲)، در ایران به طرز عجیبی به واژهٔ «آستری» برگردانده شده است! جناب طاهری ترجمهٔ صحیح نام این فیلم را «مهبل» نگاشته‌اند. در انگلیسی معاصر، Prime Cut معنای دیگری دارد که عبارت است از «بهترین قسمت» از هر چیزی. در زبان محاوره‌ای انگلیسی، این واژه درباره دختران سکسی نیز بکار می‌رود وشاید بتوان آن را نزدیک به واژهٔ محاوره‌ای فارسی «تیکه» (در وصف دختران زیبا) دانست. اما گویا در دهه ۷۰ میلادی که این فیلم ساخته شده است، در زبان کوچه‌بازاری انگلیسی، عبارت Prime cut در معنای مهبل بکار می رفته است. (اینجا و اینجا را ببینید). در بخش‌هایی از این فیلم، عده‌ای آدم خلافکار، دختران جوان را بعنوان برده جنسی می‌فروشند و در آن، صحنه‌هایی از برهنگی کامل زنانه وجود دارد. سؤال من این است که آیا نام فیلم را همان چیزی که جناب طاهری گفته‌اند، بگذارم؟ به نظر شما این نام مناسب است؟ آیا می‌توان واژهٔ مناسبتری پیدا کرد که در ضمن صحیح هم باشد؟

با تشکر و پوزش فراوان بابت طولانی شدن پرسش‌هایم. --Tisfoon (بحث) ‏۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۳۹ (UTC)[پاسخ]

  • مورد شماره ۱:

اگر میخواید از سگ دو زدن استفاده کنید میتونید خب از همون "سگ دو" استفاده کنید که خیلی سلیس تره و "زدن" در واقع اضافه هست.

  • برای مورد ۳:

تقوای سست، عفاف سست، ذات سست

  • برای مورد شماره ۵:

من سیمای روزمره، شمایل روزمره، نمایش روزمره به ذهنم رسید. مطمئنا در ترجمه نمیشه به عبارتی رسید که همچون زبان مبدا جامع و مانع و کافی باشه...

  • برای مورد ۶:

زنی با موهای قرمز روشن فکر کنم مناسب باشه

  • برای prime cut هم من "شیار جذاب" یا "شیار دلرباً به نظرم رسید. چون "prime cut" در واقع بار کنایه‌ای داره و منظور از cut همون کانال یا معبر واژن هست و prime هم صفت مثبت اونه و با توجه به این که در زبان اصلی بار کنایه‌ای داره، بهتره در ترجمه هم حواسمون به کنایه اش باشه و حتی الامکان در فارسی هم از یک عبارت کنایه‌ای استفاده بشه.

خوشحال میشم نظرتون رو بدونم. Exclude7 (بحث) ‏۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۳۳ (UTC)Exclude7 (بحث) ‏۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۳۴ (UTC)[پاسخ]

برابرهای خوب و ریزبینانه‌ای انتخاب شده است اما نکته مهم این است که وقتی در فارسی برای آنها معادل‌هایی ساخته شده آیا ما مجازیم آنها را نادیده بگیریم و خودمان نامگذاری کنیم؟ ظاهرا که چنین نیست. به هرحال برای مورد هفتم اصطلاح «اتاق ال شکل» و «اتاق ال مانند» در فارسی خیلی رایج است. برای مورد ششم هم شاید «شرابی بلوند» مناسب باشد. مورد سوم هم «سست‌عنصر» مناسب به نظر می‌رسد. سعید (بحث) ‏۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۴۸ (UTC)[پاسخ]

از دوستانی که تاکنون نظرات ارزشمند خود را نگاشته‌اند، سپاسگزارم.

  • @Exclude7: از پیشنهادهای شما ممنونم. بویژه در مورد ۱ که عیناً همان را در مورد شماره ۳ بکار خواهم برد. زنده باشید.
  • @Asadi s: قصد من هم آن است که سلیقه‌ای برخورد نشود و معادل‌های صحیحی بکار گرفته شود و به‎همین منظور، آنرا در اینجا مطرح کردم. مورد ۶ و ۷ معادل‌های خوبی است. ممنون. راستی در موارد ۴، ۵ و ۸ هم اگر نظرتان را بفرمائید ممنون می‌شوم.
  • @Bkouhi: از اینکه وقت گذاشتید و مطلب را خواندید و نظر دادید، سپاسگزارم. نظر شما همیشه برایم مهم است. راستی شما درباره موارد ۴، ۵ و ۸ پیشنهادی ندارید؟ آیا همان‌ها که جناب طاهری پیشنهاد کرده‌اند را مناسب می‌دانید؟
  • اگر عزیزانِ گرانقدر، جنابان @نوژن: ، @MRG90: و @همان: هم نظرشان را بفرمایند، بسیار سپاسگزار خواهم شد.

با تشکر--Tisfoon (بحث) ‏۸ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۴۵ (UTC)[پاسخ]

سلام. معادل‌های خوبی توسط دوستان انتخاب شده، در مورد April Fools «فریب‌خورهای آوریل»، «مضحکه‌های آوریل»، «سوژه‌های اول آوریل» می‌توانند پیشنهادات دیگری باشند. در مورد Conversation Piece، علاوه بر چیزی که شما فرمودید (نوعی سبک نقاشی در قرن هجدهم)، عبارت «سخن‌انگیز» یا همان «سخن‌برانگیز» (هر شیء که موجب مکالمه شود مثلا یک بشقاب زیبا و قدیمی) هم در یک دیکشنری که من نگاه کردم، پیشنهاد شده. -- bkouhi (بحث) ‏۸ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۲۱ (UTC)[پاسخ]
  • دوستان برابرهای خوبی پیشنهاد کرده‌اند. برای مورد ۳ با «سست‌عنصر» موافقم. برای مورد ۴ هم با «مضحکه‌های آوریل» موافقم. «اتاق ال شکل» هم برابر مناسبی است (رایج هم است). برای Conversation piece، نقاشی از گفتگو را پیشنهاد می‌کنم (دست‌کم مفهوم را می‌رساند). وهاب (گپ) ‏۱۰ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۵۵ (UTC)[پاسخ]
  • بعضی دوستان برای Easy Virtue، برابرهای «بی‌عفافی» (با «ی» در انتها) یا «سست‌عفاف بودن» (با «بودن» در انتها) را پیشنهاد داده‌اند؛ از آنجا که a woman of easy virtue به معنای زن بی‌عفاف است، به نظرم به همان صورت صفتی بازگردانی کنید. یعنی صحبت دربارهٔ بی‌عفافی به عنوان موضوعی کلی نیست، بلکه شخص خاصی [در فیلم] است که لقب بی‌عفاف گرفته است. نظر من، «بی‌عفاف» است.
  • The April Fools داستان عاشقانی است که تا پایان فیلم نمی‌دانند یکیشان زن رئیس دیگری است و تنها در پایان باعث شوکه شدن و سورپریز شدن همدیگر می‌شوند. اینجا هیچ ربطی به ماه آوریل ندارد و به نظرم نباید در عنوان به ماه آوریل اشاره کرد چون خواننده پارسی‌زبان هیچ پیشینهٔ ذهنی–مفهومی از این ماه و اینکه فریب‌خوردگانش چه ویژگی دارند، ندارد. در فرانسوی، عنوان را Folies d'avril آورده‌اند که باز به دلیل آشنایی فرهنگی، برای ایشان معنا پیدا می‌کند (دقت کنید که حتا برای فرانسه‌زبانانی که این ترکیب را در عنوان فیلم می‌بینند، آن avril به معنای ماه خاص تعبیر نمی‌شود و صرفن فریب‌خورده بودن عده‌ای متصور می‌شود). «فریب‌خوردگان» مناسب‌تر است. البته چون فریب دادن را می‌توان برابر فعل deceive در زبان انگلیسی گرفت، و April Fools هم باری عامیانه‌تر دارد تا چیزی چون deceive که حتا بار حقوقی دارد، «گول‌خوردگان» برابر مناسب‌تری است.

-- نوژن (بحث) ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۵۱ (UTC)[پاسخ]

@نوژن: نوژن جان، سپاسگزارم. مورد ۸ چطور؟ آیا همان «مهبل» بماند؟ این را هم بگویم که آن تبهکاران که دختران جوان را بعنوان برده جنسی می‌فروشند، در ضمن «کشتارگاه» هم دارند و کار اصلی شان قصابی و تهیه سوسیس و غیره است (Prime Cut در قصابی کاربرد زیادی دارد و «بهترین بخش گوشت» را می‌گویند) و این عبارت در این فیلم (با توضیحاتی که در ابتدا دادم، کاربردی دوپلو و دوگانه دارد) نظر شما چیست؟ --Tisfoon (بحث) ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۴۵ (UTC)[پاسخ]
@Tisfoon: مهبل هیچ برابر جالبی نیست و قضیه را خیلی جدی گرفته‌اند! منظور به هیچ روی اندام جنسی زنانه نیست و بیشتر باید فرهنگی معنیش کرد. اینجا فروش دختران بهترین بخش بیزینس آن قصابان است. در ذهنم چیزی مانند «شقه» می‌آید که شاید بتواند تا حدی بار فرهنگی را برساند، ولی شوربختانه نبود بعضی مفاهیم در زبان ما واژه‌گزینی را سخت می‌کند. خود «پرایم کات» هم در نهایت بد نیست! -- نوژن (بحث) ‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۱:۵۳ (UTC)[پاسخ]
«گوشت لُب» (یا لُپ ؟!) هم اشاره ای به بخش ارزشمند گوشت می کند و نوعی کنایه هم دارد. سعید (بحث) ‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۱۳ (UTC)[پاسخ]

List of states with limited recognition

دوستان عزیز صفحه "List of states with limited recognition" در ویکی پدیای انگلیسی یکی از صفحات مهم هست که در ویکی فا معادل نداره... شما چه عبارتی را پیشنهاد می‌کنید برای این عنوان؟ "فهرست دولت‌های با به رسمیت شناسی محدود" یه کم ثقیل هست! پیشنهاد بهتری دارید ؟Exclude7 (بحث) ‏۱۳ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۲:۲۹ (UTC)[پاسخ]

فهرست دولت‌ها با رسمیت محدود به نظر من معادل خوبی است. مـاهـان (پیام‌ها) ‏۱۴ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۵۷ (UTC)[پاسخ]

همان "فهرست دولت‌های با به رسمیت شناسی محدود" که خودتان گفتید به نظر من دقیقترین و بهترین معادل است و معنای عبارت را به خوبی بیان می‌کند. آن دو مورد دیگری که دوستان فرمودند مفهوم و معنی درست موضوع را نمی‌رسانند. دیاکو « بحث » ‏۱۶ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۴۸ (UTC)[پاسخ]
رسمیت شناخته شدگی یا چیزی که talk:bkouhi گفتند مناسبتر است1234 (بحث) ‏۱۶ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۲۰ (UTC)[پاسخ]
به نظر من «فهرست دولت‌های کمتر به رسمیت شناخته‌شده» خیلی بهتر است. چون منظور اینست که تعداد کمی از کشورها آنها را به رسمیت شناخته شده‌اند و «محدود» به خوبی این مفهوم را نمی‌رساند و ممکن است این تصور را ایجاد کند که رسمیت محدود و غیر محدود دارد.--همان (بحث) ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۳۰ (UTC)[پاسخ]
من با پیشنهاد جناب "همان" هم موافق هستم. «فهرست دولت‌های کمتر به رسمیت شناخته‌شده» نیز معادل خوبیست. دیاکو « بحث » ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۰۱ (UTC)[پاسخ]
پیشنهاد همان مناسب است. مـاهـان (پیام‌ها) ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۰۷ (UTC)[پاسخ]
این رده را هم الان داریم. مانی (بحث) ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۲۰ (UTC)[پاسخ]
«limited recognition» همچنانکه آگاه هستید در اینجا یعنی به رسمیت شناخته شدن آن دولت بصورت صددرصد انجام نشده به این معنی که بعضی کشورها آن دولت‌ها را به عنوان کشور به رسمیت نشناخته‌اند پس بجای ترجمه واژه به واژه پیشنهاد من «فهرست دولت‌های به رسمیت شناخته نشده توسط بعضی کشورها» است که مفهوم را هم به گمانم بطور کامل میرساند. در ضمن در صورت توافق بر روی یکی از پیشنهادها رده مورد اشاره مانی نیز باید انتقال یابد. تا نظر دوستان دیگر چه باشد. ارژنـگ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۹:۳۰ (UTC)[پاسخ]

Creative director

من در وب گشتم اما برابری برای «Creative director» نیافتم لطفاً صفحه کارگردان خلاقیت را به معادل صحیح این اصطلاح منتقل کنید. Taddah (بحث) ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۹:۴۰ (UTC)[پاسخ]

@Taddah:


حل شد

به معادل بهتر که همانا مدیر نوآوری می‌باشد، منتقل شد. ماهان (پیام‌ها) ‏۱۸ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۴۷ (UTC)[پاسخ]

سپاس از شما Taddah (بحث) ‏۱۸ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۳۵ (UTC)[پاسخ]

نام مقاله

سلام.به نظر بنده نام مقاله ی راب لاو باید به -راب لو- تغییر پیدا کنه. چون وقتی آدم کلمه ی -لاو- رو می بینه به یاد این کلمه انگلیسی -love- می افته. در ضمن در این مقاله بی بی سی فارسی [۲] نام این بازیگر -راب لو- ذکر شده Lovej (بحث) ‏۲۲ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۳۵ (UTC)[پاسخ]

درود. راب لو درست‌تر است. ارژنـگ ‏۲۲ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۳۶ (UTC)[پاسخ]

پس با اجازتون مقاله رو به -راب لو- انتقال میدم Lovej (بحث) ‏۲۲ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۳۷ (UTC)[پاسخ]

Chants Et Danses De Perse

اسم یک آلبوم موسیقی اثر منیر وکیلی هست. از دوستانی که به زبان فرانسوی وارد هستند خواهش می‌کنم این عنوان رو ترجمه کنند. همان «آوازها و رقص‌های ایرانی» می‌شود دیگر؟ مرسی. -- bkouhi (بحث) ‏۲۲ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۳۰ (UTC)[پاسخ]

درود بر bkouhi عزیز، این عنوان به فارسی «آوازها و رقص‌های ایرانی» است. ارژنـگ ‏۲۲ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۴۷ (UTC)[پاسخ]

Category:Politicides

چه عنوانی را برای en:Category:Politicides پیشنهاد می‌کنید؟Yamaha5 (بحث) ‏۲۵ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۴۵ (UTC)[پاسخ]

مقاله هم دارد و در کل به معنای تلاش برای حذف یک نظام یا اندیشه سیاسی است. شاید «استحاله سیاسی» برابر مناسبی باشد. --سعید (بحث) ‏۲۵ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۶:۳۳ (UTC)[پاسخ]

Elchin Musaoglu

آیا نام مقاله الشین موساگلو صحیح است یا باید با نام «الشین موسی‌اوغلو» جایگزین شود؟ Lovej (بحث) ‏۲۵ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۳:۲۹ (UTC)[پاسخ]


حل شد

مـاهـان (پیام‌ها) ‏۲۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۳۳ (UTC)[پاسخ]

Wireless power

درود
برای متن زیر چه ترجمه ای را انتخاب می کنید؟

... The unit was also the first commercial product to include sister company Fulton Innovations eCoupled wireless power induction technology.

Peredhil (talk) ‎‏ ‏۲۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۲۴ (UTC)[پاسخ]

پیشنهاد من

...واحد تولیدی مذکور جزء اولین واحدهای تولیدی‌ای بود که اقدام به عرضه فرآورده‌هایی نمود که در آن‌ها از فناوری القای بی‌سیم eCoupledTM شرکت برادر یعنی شرکت Fulton Innovations استفاده می‌شد.

--دوستدار ایران بزرگ ‏۲۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۱۰ (UTC)[پاسخ]

Bungy

درود
معنی Bungy در متن زیر چیست؟

it's the original home of jet-boating through shallow gorges, and bungy jumping off anything high enough to give a thrill.

سپاس Peredhil (talk) ‎‏ ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۵۳ (UTC)[پاسخ]

Bungee jumping بانجی جامپینگ--سعید (بحث) ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۱۷ (UTC)[پاسخ]

Corona of glans penis

معادل فارسی «Corona of glans penis» چی میشه؟ مقاله اش: [۳] Lovej (بحث) ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۳۷ (UTC)[پاسخ]

لطفا اسم دقیق این بیماری رو به فارسی بگید.چون در گوگل هر چی با عناوینی مثل -دانه هایی روی حشفه- جستجو کردم چیزی پیدا نکردم Lovej (بحث) ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۴۳ (UTC)[پاسخ]

@Lovej:

 پاسخ: آن یک بیماری نیست بلکه درباره کالبد شناسی و اعضا بدن است. احتمالا چون عکسی نداشتند عضو بیمار را گذاشته اند. همچنین نام آن عضو تاج حشفه است. نام آن بیماری که در عکس تاج حشفه آمده Hirsuties coronae glandis می باشد که برای نامگذاری آن به گمانم می توان گفت بیماری سفت‌دانه تاج حشفه یا کورک آلت_______________ ارادتمند مـاهـان (پیام‌ها) ‏۱۸ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۳۳ (UTC)[پاسخ]

ممنونم دوست عزیز.راستش از نوشتن مقاله مذکور منصرف شدم.چون یه مقاله تخصصی پزشکیه و ترسیدم که مقاله خوب از آب درنیاد Lovej (بحث) ‏۳۱ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۲۰ (UTC)[پاسخ]

چند مدخل از ویکی پدیای انگلیسی

برای اینها مقاله فارسی نداریم اما بهتر است اول برابر مناسبی برای هریک به فارسی تعیین شود:

ممنون. --سعید (بحث) ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۲۷ (UTC)[پاسخ]

بسیار عالی.--دوستدار ایران بزرگ ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۴۰ (UTC)[پاسخ]

موارد زیر را پیشنهاد می دهم: مـاهـان (پیام‌ها) ‏۲۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۵۴ (UTC)[پاسخ]


veil به معنای «روسری» هم هست Lovej (بحث) ‏۱ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۱۴ (UTC)[پاسخ]

Dick Butkus

سلام دوستان. نام «Dick Butkus» رو چطور به فارسی بنویسم؟ Lovej (بحث) ‏۳۱ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۱۸ (UTC)[پاسخ]

-دیک باتکاس- درسته؟ Lovej (بحث) ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۱۰ (UTC)[پاسخ]

دیک باتکوس. هرچند تلفظ درست آن باتکِس است اما در فارسی باتکوس زیاد به کار رفته است. --سعید (بحث) ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۳۸ (UTC)[پاسخ]

Inside Out

کلمه Inside Out را به معادل فارسی چه باید معنا کرد؟ --Amer GEM (بحث) ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۲۳ (UTC)[پاسخ]

@Amer GEM: این فقط اسم یه فیلمه. برای نامگذاریش از یکی از صناعات ادبی به نام پارادوکس (توضیح از تارنمای زبان و ادبیات فارسی) استفاده شده. به نظرم ورای درون براش مناسب باشه.--دوستدار ایران بزرگ ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۳۴ (UTC)[پاسخ]
@دوستدار ایران بزرگ: فکر نمیکنید این نام برای یک فیلم انیمشنی کودکان مناسب نباشد؟ کمی بزرگانه و ادبی است Amer GEM (بحث) ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۴۱ (UTC)[پاسخ]
به معنای لباس یا هرچیزی است که جای بیرون و داخلش عوض شده باشد. بنابراین اگر فیلم است خوب است بنویسید: پشت و رو (فیلم)، یا موارد دیگری مثل وارونه (فیلم). عبارت upside down هم شبیه همین است ولی به معنای سر و ته شدن چیزی است. --سعید (بحث) ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۰۹ (UTC)[پاسخ]
معنی جناب سعید درسته. انگلیسی ها بی مغزتر از اونن که چنین صناعات ادبی ای بلد باشن:)--دوستدار ایران بزرگ ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۵۳ (UTC)[پاسخ]
@Doostdar: کاربر گرامی، از توهین کردن به دیگر گروه‌های قومی پرهیز کنید، اینجا یک دانشنامه است. -- bkouhi (بحث) ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۴۱ (UTC)[پاسخ]

François Cluzet

François Cluzet رو چطور به فارسی بنویسم؟ نام مذکور فرانسوی هست Lovej (بحث) ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۱۷ (UTC)[پاسخ]

فرانسوا کلوزه.--سعید (بحث) ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۰۴ (UTC)[پاسخ]

Spin-off (media)

آیا برای en:Spin-off (media) برگردان فارسی وجود دارد یا باید از همان اسپین آف (رسانه) استفاده کرد.-- آرمان (بحث) ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۰۲ (UTC)[پاسخ]

برای این عبارت در موضوعات دیگر از عنوان وصفی «زایشی» و «انشعابی» استفاده می شود. با توجه به توضیحات مقاله، پیشنهاد من «داستان انشعابی» یا مانند آن است. --سعید (بحث) ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۱۰ (UTC)[پاسخ]

Black

درود،
معنی Orange is the new black چیست؟ سپاس Peredhil (talk) ‎‏ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۰۸ (UTC)[پاسخ]

Orange is the new black

سلام. Orange is the new black معنایی متفاوت با نارنجی همان سیاه است دارد. Orange اشاره به یونیفورم نارنجی رنگی که زندانی‌ها می‌پوشند دارد. اصطلاح The new black به معنای مد بودن یا مد شدن چیزی است و با یک جستجوی کوچک در فرهنگ لغت‌ها می‌توانید معنی آن را بیابید. در اصل به طعنه‌ای ست به بالا رفتن کسانی که به زندان می‌روند و زندان رفتن مد شده است.(پوشیدن یونیفورم نارنجی زندان مد شده است). شما چه ترجمه‌ای پیشنهاد می‌دهید؟ Typomissed (بحث) ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۲۱ (UTC)[پاسخ]

لطفا پاسخگوی این بحث باشید، در رابطه با نام مقاله ایست. Peredhil (talk) ‎‏ ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۴۶ (UTC)[پاسخ]

Peter Johann Nepomuk Geiger

سلام. Peter Johann Nepomuk Geiger یک نقاش اتریشی است. نام او را چطور به فارسی بنویسم؟ Lovej (بحث) ‏۶ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۱۶ (UTC)[پاسخ]

@Lovej: درود. پیتر یوهان نیپوموک گایگه وهاب (گپ) ‏۶ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۳۲ (UTC)[پاسخ]

دستت درد نکنه Lovej (بحث) ‏۶ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۲۹ (UTC)[پاسخ]

لطفاً ترجمه نماييد!

با سلام! نمي‌توانم این جمله را سليس ترجمه كنم. ياريم نماييد!
I have imposed on myself or had imposed upon me by the state of the field and the reach of my competence.2.179.159.233 ‏۶ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۲۷ (UTC)[پاسخ]

درود، نمایندگان بلندپایه فرانسه بر سوریه و لبنان ترجمه کردم ولی کمی در صحتش شک کردم گفتم ببینم نظر دیگر کاربران در مورد معنیش چیست؟ --Reza amper (بحث) ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۲۲ (UTC)[پاسخ]

Levant همان «شام» است؛ ولی از آنجا که در دیباچه به آن اشاره کرده‌اید به نظر مشکلی وجود ندارد. haut-commissaire هم به خوبی بازگردانی شده است. -- نوژن (بحث) ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۲۱ (UTC)[پاسخ]

Battleship

هم اکنون این صفحه نبردناو (فیلم) ترجمه شده است.آیا برای Battleship ترجمه کشتی جنگی (فیلم) بهتر نیست؟ Behnam mancini (بحث) ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۵۰ (UTC)[پاسخ]

به نظر من کشتی جنگی یا ناو مناسب است. مـاهـان (پیام‌ها) ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۴۱ (UTC)[پاسخ]

درود؛ Warship می شود کشتی جنگی و این Battleship است. ح.فاطمی«ب» ۱۷ دی ۱۳۹۳، ساعت ۱۲:۱۳ (ایران) ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۴۳ (UTC)[پاسخ]

در منابع از کشتی جنگی استفاده شده است.[۴][۵]-- آرمان (بحث) ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۴۱ (UTC)[پاسخ]


سلام ... Battleship به معنای[۶] [۷] کشتی جنگی سنگین که همان ناو است؛ معنا دارد. مـاهـان (پیام‌ها) ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۱۹ (UTC)[پاسخ]

Battleship یک کلاس خاص از کشتی‌های جنگی است که در فارسی فقط نبردناو نامیده می‌شود.--همان (بحث) ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۱۰ (UTC)[پاسخ]

شايد واژه رزم‌ناو مناسبتر باشد! 2.179.141.55 ‏۱۳ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۰۲ (UTC)[پاسخ]

ترجمه‌ی عناوین بلیزارد

ممنون از کمک شما! آیا عنوانی صحیح ترجمه شده؟ (نام بازی هستند)

  • Blackthorne ؟؟؟
  • The Death and Return of Superman مرگ و بازگشت سوپرمن
  • Heroes of the Storm قهرمانان توفان
  • Justice League Task Force ؟؟؟
  • Overwatch اُورواچ
  • Rock n' Roll Racing ؟؟؟
  • RPM Racing ؟؟؟
  • Titan همون تایتان؟

همچنین سبک بازی beat 'em up

MehradTG|گپ! ۲۴ دی ۱۳۹۳، ساعت ۱۶:۵۶ ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۵۶ (UTC)[پاسخ]

سلام MehradTG. ‏beat 'em up را در نشریات «بیتم‌آپ» دیده‌ام. گاه «بزن‌بزن» نیز به‌کار رفته. Amirreza (ب) ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۵۱ (UTC)[پاسخ]

Template:Varanoidea

بهترین عنوان بر الگو> Varanoidea چه می باشد World Cup 2010 (بحث) ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۵۶ (UTC)[پاسخ]

بزمجه‌واران. -- نوژن (بحث) ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۲۳ (UTC)[پاسخ]

love is strange

این عنوان یه فیلمه. حالا من اون رو به -عشق عجیب است- ترجمه کنم یا -عشق شگفت انگیز است-؟ عارون (بحث) ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۱۸ (UTC)[پاسخ]

اگر در منابع پارسی به آن اشاره نشده است، هرچه دلتان خواست ترجمه کنید. راستی آدم را یاد Dr. Strangelove می‌اندازد. -- نوژن (بحث) ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۴۵ (UTC)[پاسخ]

Prequel

بهترین معادل فارسی Prequel چه میشود؟—Manoooood— بحث ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۰۰ (UTC)[پاسخ]

پیش‌درآمد مـاهـان (پیام‌ها) ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۱۰ (UTC)[پاسخ]

ممنون—Manoooood— بحث ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۲۰ (UTC)[پاسخ]
@Alborzagros: در جمله معنی نمیدهد. برای مثال Prequel characters فارسی خوبش چه می شود؟—Manoooood— بحث ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۵۰ (UTC)[پاسخ]
شخصیتها در داستان‌های از نوع پیش درآمدی. مـاهـان (پیام‌ها) ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۴۰ (UTC)[پاسخ]

lexigram

دوستان برای لگزیگرام معادلی می‌شناسند؟ واژه‌نگاشت را فرهنگستان برای logograph/logogram در نظر گرفته است. سپاس.--چالاک بحث ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۴۴ (UTC)[پاسخ]

Kolya

می خوام مقاله انگلیسی Kolya رو به فارسی بنویسم. معادل Kolya به فارسی چی میشه؟ نام فیلم kolja هم عنوان شدهعارون (بحث) ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۳۱ (UTC)[پاسخ]

به نظرم کُلیا.--Reza Amper (بحث) ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۵۱ (UTC)[پاسخ]

Oil sands

سلام. به نظرم برابر مناسب برای Oil sands ماسه‌های نفتی یا ماسه‌های قیردار باشد. نام کنونی مقاله و رده‌ها قیر شن، رده:قیر شن و رده:قیرهای شنی کانادا است. در گوگل به جز ویکی فارسی و دو مقاله کوچک دیگر، کلمه "قیر شن" را نیافتم. "ماسه هاي نفتي" زیاد استفاده می شود مثال. معادل ویکی عربی‌اش هم «نفط رملی» است. لطفا یک نفر تغییرنام مقاله و رده‌ها را پیگیری کند. ممنون--Taranet (بحث) ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۲۰ (UTC)[پاسخ]

✓ خودم درستشان کردم.Taranet (بحث) ‏۱ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۵۵ (UTC)[پاسخ]

The Trigger Effect

نام یکی از اپیزودهای مجموعۀ مستند «ارتباطات» است. با توجه به موضوع، معادل پیشنهادی شما چیست؟--Tisfoon (بحث) ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۵۶ (UTC)[پاسخ]

@Tisfoon: «اثرِ...»
trigger در اینجا به معنای «ماشه» نیست. منظورش چیزی مانند «شروع حمله»، «رهاساختن ماشه»، «محرک»، «برانگیختن» یا «برانگیزاننده» است. آن اپیزود دربارهٔ تاثیر برانگیزانندهٔ تکنولوژی بر تغییر سریع جوامع است. «اثرِ رهاساز»، «اثر ماشه‌ای»؟--Taranet (بحث) ‏۱ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۳۱ (UTC)[پاسخ]

بهترین عنوان

بهترین عناوین برای این دو مقاله

فهرست رئیسان حکومت زن منتخب یا منصوب (زن) List of elected and appointed female heads of state

فهرست رئیسان دولت زن منتخب یا منصوب (زن) List of elected or appointed female heads of government World Cup 2010 (بحث) ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۳:۰۱ (UTC)[پاسخ]

این را که خودتان نوشتید سوالتان چیست؟1234 (بحث) ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۰:۴۸ (UTC)[پاسخ]

عنوان پیشنهادی بنده برای دو مقاله و همچنین جای صحیح قرار گرفتن واژه زن در دو عنوان مورد نظر World Cup 2010 (بحث) ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۰:۵۸ (UTC)[پاسخ]

رئیسان دولت (کشور) انتخابی یا انتصابی زن و دومی رئیسان حکومت (کشور) زن انتخابی یا انتصابی زن. head of state رئیس دولت است و head of government رئیس حکومت.--همان (بحث) ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۱:۳۵ (UTC)[پاسخ]

برابر فارسی

برای اینها برابر فارسی می خوام:

World Beard and Moustache Championships

Walrus moustache- ترجمه دقیقش به فارسی میشه: سبیل فیل دریایی،که البته به نظرم عنوان جالبی نیست.

Fu Manchu moustache-در این یکی هم Manchu یعنی منچوری(ناحیه ای در چین).اما نمی دونم Fu یعنی چی.

ممنون میشم اگه راهنمایی بفرمایید. عارون (بحث) ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۳:۱۴ (UTC)[پاسخ]

درود.نباید اینها را ترجمه لغت به لغت کنید.

Walrus moustache=سبیل سگی (سگ سبیل) یا سبیل مجاری

فومانچو هم یک شخصیت داستانی چینی.اینجا را ببینید.در غرب سبیل مردم کره ،چین و ژاپن را به این نام می شناسند.

Fu Manchu moustache=سبیل فومانچو یا سبیل فومانچویی یا سبیل ژاپنی یا سبیل چینی --- شمهورش (بحث) ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۵۴ (UTC)[پاسخ]

Guts Over Fear

سلام. ترجمه پیشنهادی برای نام این ترانه این چیست؟ چیز خاصی در فارسی به نظر خودم نمی‌رسد که اصل معنی را بتواند بیان کند. MaHaN MSG‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۵۴ (UTC)[پاسخ]

اصطلاح عامیانه است. To have guts در انگلیسی به معنای ترس نداشتن و «دل داشتن» است. به نظرم در اینجا مفهومی چون جسارت در برابر ترس یا خایه نکردن در برابر هراس! (البته با انتظاری که از جناب امینم دارم) و این‌ها را داشته باشد؛ ولی متاسفانه برابر پیشنهادی مناسبی که به لحن شعرهای امینم نزدیک باشد ندارم. -- نوژن (بحث) ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۵۸ (UTC)[پاسخ]
در فارسی دیده‌ام از «جگر داشتن پیش‌روی ترس» و «ایستادگی بر هراس» استفاده شده است اما اعتماد چندانی به وبسایت‌های زرد ایرانی نیست. من به این عبارت تاکنون برنخورده بودم اما اصطلاحاتی مثل خایه کردن که شکل خیابانی‌تری به شعر می‌دهد فکر نکنم برای موسیقی متن یک فیلم زیاد محتمل باشد (البته این عبارت در متن ترانه به طور شفاف استفاده شده است) فعلا نوشتار را با نام جسارت در برابر ترس ایجاد می‌کنم، اگر در آینده معادل دقیق یافتیم انتقالش می‌دهیم. --MaHaN MSG‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۱۳ (UTC)[پاسخ]

Federal Reserve Note

سلام میشه یک اسم برای این مقاله پیدا کنید Federal Reserve Note کیان نیوان کیان نیوان (بحث) ‏۱ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۰۶ (UTC)(بحث) ‏۱ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۰۳ (UTC)[پاسخ]

اسکناس فدرال رزرو. — پیام امضانشدهٔ قبلی را Sicaspi (بحث • مشارکت‌ها) نوشته‌است.
اسکناس خزانه فدرال --سعید (بحث) ‏۲ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۱۶ (UTC)[پاسخ]

Fredrik Dolk

نام این بازیگر سوئدی رو چطور به فارسی بنویسم؟ «فردریک دولک» یا «فردریک دالک» ؟ عارون (بحث) ‏۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۱۰ (UTC)[پاسخ]

@عارون: درود. فردریک دُلک. وهاب (گپ) ‏۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۱۶ (UTC)[پاسخ]

Alma mater

درود بر شما،

en:Alma mater که در ویکی‌پدیای فارسی با نام مادر علمی مقاله‌اش ساخته شده‌است. می‌خواهم بدانم آیا معادل بهتری برایش وجود دارد؟ یا پیشنهاد می‌کنید از همان نام انگلیسی مانند اکثریت ویکی‌ها استفاده کنیم؟ سپاسگزارم. -- علیرضا (گفتگو) ‏۲ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۱۸ (UTC)[پاسخ]

گویا «مادر آلما» درست است --سعید (بحث) ‏۲ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۱۸ (UTC)[پاسخ]
«مدرسه مادر» یا «دانشگاه مادر» به‌نظرم.--Reza Amper (بحث) ‏۲ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۳۹ (UTC)[پاسخ]
هم مدرسه می تواند باشد هم دانشگاه. --1234 (بحث) ‏۲ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۴۱ (UTC)ط[پاسخ]
«مدرسه مادر» یا «دانشگاه مادر» فکر کنم خوب است زاید الوصف (بحث) ‏۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۰۳ (UTC)[پاسخ]
به نظر «آموزشگاه مادر» ولی مادر علمی می‌تواند ترجمه‌ای نزدیک‌تر باشد که موصوف و صفت بودن جمله «Alma mater» در آن رعایت شده‌است. ولی به اعتقاد شخصی‌ام نباید زیاد به این عبارت نگاه کرد اما باید توجه شود که فارسی‌زبانان به این موضوع چه می‌گویند یا با چه اصطلاحی آن را بهتر درک می‌کنند، بی‌آنکه سر خود را درد آورد که اروپایی‌ها چه می‌گویند؛ معادل فارسیش را x در نظر می‌گیریم و چیزهایی که می‌تواند روبه‌روی x مزبور قرار گیرند می‌نویسیم نظیر دبیرستان گالاتاسرای، صنعتی شریف یعنی x= دبیرستان گالاتاسرای یا x= دانشگاه شریف حال جای x معادل‌های پیشنهادی را با توجه به مفهوم مقاله می‌گزاریم. «مادر علمی»، «مادر آلما»، «مدرسه مادر»، «دانشگاه مادر»، «آموزشگاه مادر»، «آموزشگاه پایانی»، «آموزشگاه پایان‌آموزشی»، «آموزشگاه پایان‌تحصیلی» و...--151.232.165.3 ‏۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۵۸ (UTC)[پاسخ]
طبق ویکی‌پدیای انگلیسی، Alma mater امروزه به مکان علمی گفته می‌شود که افراد مدرک کارشناسی یا کاردانی خودشان را دریافت کرده‌اند. البته به مدرسه یا کالج هم گفته می‌شود. بر این اساس، ترجمهٔ تحت‌اللفظی (مادر مهربان) درست نیست؛ زیرا در روم باستان به الهه‌های مادر گفته می‌شده‌است و پس از آن در مسیحیت به حضرت مریم می‌گفتند. همچنین طبق ویکی‌پدیای انگلیسی، شعار یکی از دانشگاه‌ها «مادر تغذیه مطالعات» یا «مطالعات مادر آلما» است. به نظر «مادر آلما» تا الآن بهترین گزینه است. -- علیرضا (گفتگو) ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۵۵ (UTC)[پاسخ]

با کاربر:علیرضا موافقم. آلما ماتر به نظرم بهتر است. ویکی‌های سیریلیک روسی، اوکراینی، قزاق، قرقیز را هم نگاه کردم، به نظرم آلما ماتر تلفظ کرده‌اند. یعنی «ر» آخر را ننداخته‌اند. البته اگر این واژه از مثلا فرانسوی وارد فارسی شده و آلما ماته به قدر کافی رواج دارد، خوب است.--Taranet (بحث) ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۴۹ (UTC)[پاسخ]

Pavel Durov

درود،

Pavel Durov یک شخص روسی است. در حال حاضر بر اساس گوگل ترنسلیت وایول دوروف ترجمه شده‌است. خواهش دارم تلفظ صحیح آن اسم را بنویسید. سپاسگزارم. -- علیرضا (گفتگو) ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۲۹ (UTC)[پاسخ]

@علیرضا: درود. Па́вел Вале́рьевич Ду́ров، «پاوِل والِریویچ دورُف». وهاب (گپ) ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۵۰ (UTC)[پاسخ]

برابر فارسی در محدوده استخدام یا اشتغال

لطفا برابر فارسی دقیق و درست این کلمات را بگویید که به استخدام و اشتغال بخورند.

  1. Employment استخدام؟ یا اشتغاله؟ یا چیز دیگه؟
  2. Onboarding
  3. Numerary
  4. Permatemp
  5. Sabbatical
  6. Flextime
  7. Income bracket
  8. Casual Friday
  9. Take-home vehicle
  10. McJob
  11. Truck system
  12. Peonage
  13. Wage slavery
  14. Downshifting

—Manoooood— بحث ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۴۸ (UTC)[پاسخ]

  1. Employment بهتر است برای اشتغال به کار رود. Recruitment برای استخدام (فرایند به کار گرفتن افراد) مناسب تر است
  2. Onboarding آماده سازی بدو استخدام/توجیه بدو استخدام
  3. Numerary ترکیب اصلی/ نیروهای اصلی. Supernumerary می شود نیروی اضافی/مازاد/سیاهی لشکر
  4. Permatemp به معنی نیروی موقتی باسابقه زیاد در یک محل است. شاید بشود گفت: نیروی موقتی پایدار
  5. Sabbatical سبتیکال از کلمه عبری سبت به معنی شنبه گرفته شده و به معنی تعطیلات حین خدمت برای ریکاوری است. براید نمونه استاد دانشگاه می تواند بعد از چند سال تدریس، یک سال برای بازآموزی به یک دانشگاه دیگر مهمان شود و فقط تحقیق کند. مرخصی استراحتی/مرخصی طولانی/مرخصی با حقوق کم
  6. Flextime ساعت کاری آزاد
  7. Income bracket رِنج حقوق/طیف دستمزد
  8. Casual Friday پوشش راحت برای روز آخر کار در هفته/ آدینه پوشی  :)
  9. Take-home vehicle خودروی در اختیار
  10. McJob بهتر است مک جاب نوشته شود یا شغل مک دونالدی (به معنای کار با دستمزد کم و آزادی زیاد)
  11. Truck system به معنی استخدامی است که به جای دستمزد به کارکنان کالا بدهند: استخدام تهاتری/دستمزد تهاتری/استخدام کالا-مزد؟!
  12. Peonage فعلگی/بیگاری/کار برای تسویه بدهی (فرهنگ آریانپور)
  13. Wage slavery بخور و نمیر
  14. Downshifting ساده زیستی، قناعت

--سعید (بحث) ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۲۷ (UTC)[پاسخ]

متشکرم—Manoooood— بحث ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۴۴ (UTC)[پاسخ]

منبع

میشه برای کلمه منبع یه معادل فارسی پیدا کنید. کیان نیوان (بحث) ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۲۴ (UTC)[پاسخ]

زایه، سرچشمه، چشمه (برای source) و اندوخته، اندوختگان، دارایی (برای resource).--سعید (بحث) ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۳۲ (UTC)[پاسخ]

درخواست برابر فارسی

سلام دوستان. چند تا اسم فیلم هستند که ترجمه فارسیشون رو لازم دارم.ممنون میشم اگه کمک کنید.

اسامی فیلم ها:
Noble نوبل
The Numbers Station ایستگاه اعداد (فیلم 2013)
Pitch Black Heist دزدی سیاه (فیلم)
The Whistleblower سوت زن (فیلم)
Harry Brown هری براون (فیلم)
Perrier's Bounty ارمغان پریر/هدیه پریر
The Tournament تورنمنت (فیلم)/دوره مسابقات (فیلم)
Paris Noir بستگ دارد به موضوع... شاید همان پاریس نوار باشد
The Escapist گریز گرا / گریزان
The League of Gentlemen's Apocalypse انجمن کتاب مکاشفه آقایان (؟)
Screwback
The Card Player ورق باز
The Crooked Man شیاد؟
Mystics عارفان؟ /اهل راز؟
Revelation رازگشایی/شهود
When the Sky Falls وقتی که آسمان به زمین بیافتد (؟)
A Love Divided عشقِ تقسیم شده؟
The Tale of Sweety Barrett افسانه سوئیتی بارت
The Life of Stuff زندگی اشیا؟
The Doherty Brothers برادران دورتی
War of the Buttons
Undercurrent
عارون (بحث) ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۱۱ (UTC)[پاسخ]

در مطلب خودتان پیشنهاداتم را نوشتم--سعید (بحث) ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۵۸ (UTC)[پاسخ]

دمت گرم عارون (بحث) ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۴۱ (UTC)[پاسخ]

بهترین عنوان

بهترین برگردان برای این عنوان چیست

European Cup / Champions League winning managers World Cup 2010 (بحث) ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۰۳ (UTC)[پاسخ]

احتمالا درباره مدیران باشگاههای برنده اروپاست: مدیران تیمهای برنده لیگ قهرمانان/ جام اروپا. --سعید (بحث) ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۰۱ (UTC)[پاسخ]

phile

درود. این کلماتی که phile- دارند را چگونه باید به فارسی برگرداند؟ مثلاً Russophile. سپاس MS 会話 ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۰۴ (UTC)[پاسخ]

برخی را در گذشته به همین صورت فارسی می‌کردند مثل آنگلوفیل به معنی طرفدار انگلیس. در کل به معنی طرفدار و دوست است. «- خواه» یا «- دوست». نگاه کنید به الکترون‌دوست. --سعید (بحث) ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۲۴ (UTC)[پاسخ]
Japanophile را دقیقاً چگونه به فارسی برگردانم؟ MS 会話 ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۲۴ (UTC)[پاسخ]
ژاپن‌دوست؟--Taranet (بحث) ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۵۸ (UTC)[پاسخ]
ژاپن‌دوست خیلی هم خوب است. بهتر است همین شیوه برای موارد مشابه به کار رود. --سعید (بحث) ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۳۹ (UTC)[پاسخ]
من فکر می‌کنم اگر ترجمه نشود و به همان صورت نوشته شود بهتر است ولی اگر قرار بر ترجمه باشد بهتر است ژاپن گرا، روس گرا، آلمان گرا، انگلیس گرا، فرانسه گرا ترجمه شود. دیاکو « بحث » ‏۷ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۰۱ (UTC)[پاسخ]
در شیمی به صورت پسوند «دوست» ترجمه می شود. مثلا هیدروفیل می شود آب دوست. --سید (بحث) ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۱۱ (UTC)[پاسخ]

Fact و Creed

با توجه به برابرهای حقیقتTruth و واقعیتReality، چه معادلی برای Fact پیشنهاد می‌کنید؟
و با توجه به برابرهای باورBelief و عقیدهOpinion، چه معادلی برای Creed پیشنهاد می‌کنید؟
لازم است ذکر شود که این دو مقاله از مقالات حیاتی ویکی هستند. طاها (بحث) ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۳۴ (UTC)[پاسخ]

برای Creed به نظر می‌رسد «اقرار رسمی به دین» یا «باورنامه» مناسب باشد. فکت هم می‌شود راستینه، آگهگان و واقع. به نظرم باید از ابهام زدایی استفاده شود. --سعید (بحث) ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۰۶ (UTC)[پاسخ]
در فارسی واژه‌ای بهتر از همان حقیقت و واقعیت برای این سه واژه نمی‌توان یافت. در انگلیسی اینها مفهوم خودشان را دارند، Reality به معنای Existence است (که می‌تواند رخ داده باشد یا در آینده رخ دهد) در حالی که Fact به معنای case یا something that has really occurred. در فارسی در این جزئیات به کار نمی‌رود و البته Truth هم در ویکی‌پدیای انگلیسی توضیح داده شده که بین این دو است. به نظرم از همین دو واژه حقیقت و واقعیت استفاده شود و در پرانتز کاربرد آنها نوشته شود، مثلاً برای Reality می‌توان از عنوان واقعیت (هستی) استفاده نمود. معادلی برای پرانتزها به نظرم نمی‌رسد، اما این دو معادل به نظرم مناسب سه واژه هستند. ●مهران گفتمان ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۱۶ (UTC)[پاسخ]
ممنون. من Creed را با عنوان «اعتقادنامه» نوشتم؛ ولی برای Fact منتظر نظرات بقیه می‌مانم. طاها (بحث) ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۴۴ (UTC)[پاسخ]
@طاها: این توضیح را ببینید [۸] اعتقادنامه به نظر نامناسب است. --سید (بحث) ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۱۰ (UTC)[پاسخ]
@Sa.vakilian: پیشنهادتان چیست؟ البته می‌توان برای en:ʿAqīdah و en:Iman (concept) مقاله‌ای جداگانه نوشت (همانند بدعت که هرطقه در اسلام را توضیح می‌دهد). طاها (بحث) ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۵۸ (UTC)[پاسخ]
این پسوند نامه خیلی بد است. راستش این یک جور معادل سازی با مسیحیت است. ما در فرهنگ دینی مان اصول اعتقادات و اصول دین داریم که ایمان به آن واجب است. اما هیچ چیزی مشابه اعتقادنامه نیقیه وجود ندارد. مگر آنکه Creed را خیلی باز تعریف کنیم که در مقاله انگلیسی چنین کرده است و شهادتین را از مصادیق آن شمرده آن وقت حمل اعتقادنامه بر شهادتین کمی خنده دار می شود. جالبه مقاله معادل اردو و عربی نداره. من اگر خدا بخواد پنجشنبه می تونم از یک کارشناس مسلط بر موضوع بپرسم که ترجمه ای را مناسب می داند. --سید (بحث) ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۳۳ (UTC)[پاسخ]

آیا برای این فیلم ترجمه چیزهای خیلی بد مناسب تر نیست زاید الوصف (بحث) ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۱۲ (UTC)[پاسخ]

فکر کنم همین نام مناسب تر باشد چون اتفاقات بسیار بدی در فیلم می افتد و باعث به وجود آمدن اوضاع بدی میشود Behnam mancini (بحث) ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۴۲ (UTC)[پاسخ]

phile

درود. این کلماتی که phile- دارند را چگونه باید به فارسی برگرداند؟ مثلاً Russophile. سپاس MS 会話 ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۰۴ (UTC)[پاسخ]

برخی را در گذشته به همین صورت فارسی می‌کردند مثل آنگلوفیل به معنی طرفدار انگلیس. در کل به معنی طرفدار و دوست است. «- خواه» یا «- دوست». نگاه کنید به الکترون‌دوست. --سعید (بحث) ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۲۴ (UTC)[پاسخ]
Japanophile را دقیقاً چگونه به فارسی برگردانم؟ MS 会話 ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۲۴ (UTC)[پاسخ]
ژاپن‌دوست؟--Taranet (بحث) ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۵۸ (UTC)[پاسخ]
ژاپن‌دوست خیلی هم خوب است. بهتر است همین شیوه برای موارد مشابه به کار رود. --سعید (بحث) ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۳۹ (UTC)[پاسخ]
من فکر می‌کنم اگر ترجمه نشود و به همان صورت نوشته شود بهتر است ولی اگر قرار بر ترجمه باشد بهتر است ژاپن گرا، روس گرا، آلمان گرا، انگلیس گرا، فرانسه گرا ترجمه شود. دیاکو « بحث » ‏۷ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۰۱ (UTC)[پاسخ]
در شیمی به صورت پسوند «دوست» ترجمه می شود. مثلا هیدروفیل می شود آب دوست. --سید (بحث) ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۱۱ (UTC)[پاسخ]

Fact و Creed

با توجه به برابرهای حقیقتTruth و واقعیتReality، چه معادلی برای Fact پیشنهاد می‌کنید؟
و با توجه به برابرهای باورBelief و عقیدهOpinion، چه معادلی برای Creed پیشنهاد می‌کنید؟
لازم است ذکر شود که این دو مقاله از مقالات حیاتی ویکی هستند. طاها (بحث) ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۳۴ (UTC)[پاسخ]

برای Creed به نظر می‌رسد «اقرار رسمی به دین» یا «باورنامه» مناسب باشد. فکت هم می‌شود راستینه، آگهگان و واقع. به نظرم باید از ابهام زدایی استفاده شود. --سعید (بحث) ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۰۶ (UTC)[پاسخ]
در فارسی واژه‌ای بهتر از همان حقیقت و واقعیت برای این سه واژه نمی‌توان یافت. در انگلیسی اینها مفهوم خودشان را دارند، Reality به معنای Existence است (که می‌تواند رخ داده باشد یا در آینده رخ دهد) در حالی که Fact به معنای case یا something that has really occurred. در فارسی در این جزئیات به کار نمی‌رود و البته Truth هم در ویکی‌پدیای انگلیسی توضیح داده شده که بین این دو است. به نظرم از همین دو واژه حقیقت و واقعیت استفاده شود و در پرانتز کاربرد آنها نوشته شود، مثلاً برای Reality می‌توان از عنوان واقعیت (هستی) استفاده نمود. معادلی برای پرانتزها به نظرم نمی‌رسد، اما این دو معادل به نظرم مناسب سه واژه هستند. ●مهران گفتمان ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۱۶ (UTC)[پاسخ]
ممنون. من Creed را با عنوان «اعتقادنامه» نوشتم؛ ولی برای Fact منتظر نظرات بقیه می‌مانم. طاها (بحث) ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۴۴ (UTC)[پاسخ]
@طاها: این توضیح را ببینید [۹] اعتقادنامه به نظر نامناسب است. --سید (بحث) ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۱۰ (UTC)[پاسخ]
@Sa.vakilian: پیشنهادتان چیست؟ البته می‌توان برای en:ʿAqīdah و en:Iman (concept) مقاله‌ای جداگانه نوشت (همانند بدعت که هرطقه در اسلام را توضیح می‌دهد). طاها (بحث) ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۵۸ (UTC)[پاسخ]
این پسوند نامه خیلی بد است. راستش این یک جور معادل سازی با مسیحیت است. ما در فرهنگ دینی مان اصول اعتقادات و اصول دین داریم که ایمان به آن واجب است. اما هیچ چیزی مشابه اعتقادنامه نیقیه وجود ندارد. مگر آنکه Creed را خیلی باز تعریف کنیم که در مقاله انگلیسی چنین کرده است و شهادتین را از مصادیق آن شمرده آن وقت حمل اعتقادنامه بر شهادتین کمی خنده دار می شود. جالبه مقاله معادل اردو و عربی نداره. من اگر خدا بخواد پنجشنبه می تونم از یک کارشناس مسلط بر موضوع بپرسم که ترجمه ای را مناسب می داند. --سید (بحث) ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۳۳ (UTC)[پاسخ]

آیا برای این فیلم ترجمه چیزهای خیلی بد مناسب تر نیست زاید الوصف (بحث) ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۱۲ (UTC)[پاسخ]

فکر کنم همین نام مناسب تر باشد چون اتفاقات بسیار بدی در فیلم می افتد و باعث به وجود آمدن اوضاع بدی میشود Behnam mancini (بحث) ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۴۲ (UTC)[پاسخ]

blockade runner

درود،

برگردان مناسب فارسی برای عبارت مذکور که در مبحث کشتی کاربرد دارد (en:CSS_Florida_(blockade_runner)) چیست؟ سپاسگزارم. -- علیرضا (گفتگو) ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۵۳ (UTC)[پاسخ]

به معنی «محاصره‌شکن» هست، کشتی که موفق می‌شود یک محاصره دریایی را دور بزند. -- bkouhi (بحث) ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۰۴ (UTC)[پاسخ]

آسفالت و قیر

  • در فارسی آسفالت به مخلوط قیر+خرده‌سنگ گفته می‌شود اما گویا در انگلیسی Asphalt = قیر است (با توجه به مقاله ویکی انگلیسی en:Asphalt). bitumen ‏هم که به معنای قیر است، در ویکی انگلیسی به Asphalt تغییرمسیر شده است. به همین دلیل مقاله آسفالت ویکی فارسی ترکیبی از منابع فارسی و انگلیسی و کمی بی سر و ته شده است.
  • مقاله قیر هم به Tar میانویکی شده که گویا به مواد هیدروکربنی حاصل از چیزهای مختلفی مثل نفت و چوب و ... گفته می‌شود.
  • آسفالت فارسی ما همان en:Asphalt concrete است و مقاله بتن آسفالتی اضافه است به گمانم.--Taranet (بحث) ‏۱ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۳۹ (UTC)[پاسخ]

پیشنهادتان برای رفع این تداخل‌ها چیست؟--Taranet (بحث) ‏۱ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۰۵ (UTC)[پاسخ]

با ترجمه‌هایی که بالا نوشتم موافقت یا مخالفت دارید؟ (این که آسفالت فارسی با انگلیسی فرق دارد)--Taranet (بحث) ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۵۱ (UTC)[پاسخ]

چندی پیش این مقاله چالش من نیز بود. از همین رو من مقاله en:Blacktop را در ویکی انگلیسی ساختم که بعد در همان en:Asphalt concrete ادغام شد. من هم فکر میکنم مقاله بتن اسفالتی ابهام زا است و من هم موافق شما هستم. --Sahehco / گفتگو ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۱۴ (UTC)[پاسخ]
ممنون. الان http://www.persianacademy.ir/ را هم سرچ کردم، خود Asphalt را نداشت اما ترکیباتش را اغلب به «قیر» ترجمه کرده و bitumen هم قیر ترجمه کرده.--Taranet (بحث) ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۱۸ (UTC)[پاسخ]

@Taranet: این‌ها در فارسی با همدیگر قاطی شده ‌است. در فارسی آنچه ما آسفالت می‌گوییم در واقع Asphalt انگلیسی نیست و مقصود en:Asphalt concrete است. مقاله آسفالت هم همین الان به بتن آسفالتی پرداخته است و باید مطالبش در بتن آسفالتی ادغام شود (نه برعکس).
در انگلیسی Asphalt و bitumen را یکی گرفتەاند و برای هر دو یک مقاله دارند. bitumen در زبان فارسی «قیر طبیعی» است و با قیر فرق دارد و در برخی ویکی‌ها هم مقاله دارد: fr:bitume.
آسفالت نام رایج و مختصر بتن آسفالتی است ولی در متون تخصصی همه جا صحبت از بتن آسفالتی است به همین خاطر بهتر است به آن تغییرمسیر داده شود.--چالاک بحث ‏۱۱ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۲۸ (UTC)[پاسخ]

Tar قطران است. asphalt و ‌bitumen قیر هستند. قیر هم در واقع نوعی قطران است منتها قطرانی که از نفت به دست می‌آید. الان همه میان‌ویکی‌ها اشتباه است اما متن مقالات تقریبا درست است.--همان (بحث) ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۴۹ (UTC)[پاسخ]
فقط جهت اطلاع اینکه، یک یرگه‌هایی دارند این فرنگی‌ها که بسیار شبیه به آسفالت خیابان‌های ماست، اما نرم‌تر در ابعاد مثلاً ۲۰ در ۴۰ و ... که اینها را تقریباً مثل پازل تولید می‌کنند و بعد روی شیروانی‌هایشان می‌چینند و به هم منگه (میخ) می‌کنند. به آنها هم «آسفالت» می‌گفتند... KhabarNegar خبرنگار ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۲۷ (UTC)[پاسخ]
آنچه من نوشتم در متون تخصصی روسازی (en:Road surface) بود. آن‌جا قیر Tar است و قیر طبیعی Bitumen. آسفالت هم نمی‌گویند و فقط بتن آسفالتی استفاده می‌شود.--چالاک بحث ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۴۴ (UTC)[پاسخ]
خوب دوستانی که منبع خوب در دسترس دارند همشان را درست کنند، فقط جالب: اینen:Asphalt_shingle هم اون‌چیزهایی که در بالا گفتم هست، این en:Asphalt roll roofing نیز جالب هست همان قیرگونی حالت ایزوگام در زبان محاوره خودمان هست. حالا این en:Tar paper چی هست؟ چه فرق‌هایی دارند؟ حالا پیدا کنید پرتقال فروش را؟ من کیم؟ اینجا کجاست؟ :)) KhabarNegar خبرنگار ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۵۶ (UTC)[پاسخ]

تلفظ

تلفظ صحیح این نام چیست؟ ویکتور لاستیگ یا ویکتور لوستیگ (Victor Lustig) World Cup 2010 (بحث) ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۴۷ (UTC)[پاسخ]

تلفظ آمریکایی آن «ویکتور لوستیج» است. ●مهـران گفتمان ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۴۸ (UTC)[پاسخ]

در حال دو مقاله‌های با نام‌های متفاوت ویکتور لاستیگ و ویکتور لوستیگ موجود می‌باشد و در ویکی انگلیسی نیز محل تولد وی امپراتوری اتریش-مجارستان قید شده است. World Cup 2010 (بحث) ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۰۴ (UTC)[پاسخ]

Queer

درود. آیا «عجیب» ترجمهٔ مناسبی برای Queer است؟ وهاب (گپ) ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۴۴ (UTC)[پاسخ]

درود. فکر می‌کنم نزدیکترین معادل برای آن دگرباش جنسی است. دیاکو « بحث » ‏۷ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۵۴ (UTC)[پاسخ]
در واژه‌نامه‌ها Queer اهانت‌آمیز (offensive) و عامیانه (slang) معرفی شده و استفاده علمی هم ندارد. در زبان فارسی می‌توان آن را معادل همجنس‌باز دانست که در حال حاضر میان‌ویکی هم ندارد. اینکه چرا به معنی strange است پیشینه خودش را در زبان انگلیسی دارد که نمی‌توان آن را در یک ترجمه تک‌واژه‌ای نشان داد و در هر صورت بخش‌های زیادی از مقاله قابل بازگردانی به فارسی نیست، مگر اینکه بخشی با توضیح terminology واژه انگلیسی ایجاد شود. ●مهران گفتمان ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۰۹ (UTC)[پاسخ]
مهران جان، من نمی‌دانم چرا در واژه‌نامه‌ها چنین آورده‌اند، اما Queer در زبان انگلیسی معنای بدی ندارد و کاربردش هم گسترده است! در معنای عامش، Queer به همه دگرباشان جنسی گفته می‌شود و در ترکیب مهم LGBTQ نیز به کار رفته است. همجنسباز (در معنای توهین‌آمیزش)، می‌تواند برابر faggot در زبان انگلیسی باشد. -- نوژن (بحث) ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۳۳ (UTC)[پاسخ]
نه اطمینان داشته باشید Queer هم توهین‌آمیز است. Faggot مختص آمریکاست و در همان مقاله en:Faggot (slang) هم نوشته شده که "The words queer, homo, and poof are all still in common use in the UK, and some other countries, as pejorative terms for gay men" و البته در خود مقاله هم توضیحاتی در مورد Pejorative بودن این واژه داده است. ●مهـران گفتمان ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۴۷ (UTC)[پاسخ]
تا آنجا که می‌دانم در یک دوره زمانی کوئیر یک کلمه توهین‌آمیز بوده تقریباً همرده با فگت اما بعد از دوره‌ای عده‌ای روی آوردن به کم کردن از بار معنایی کلمه و آن را به عنوان لغتی مثبت پذیرفتند (مثلاً این را ببینید) اکنون هم بسیاری وقتی خود را دگرباش می‌دانند ولی نمی‌توانند در یکی از گروه‌های همجنس‌گرا، دوجنس‌گرا و غیره خود را برچسب بزنند از کلمه کوئیر استفاده می‌کنند مانند ازرا میلر :)امیرΣυζήτηση ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۵۹ (UTC)[پاسخ]
@MRG90: واژهٔ Queer (در آن معنایی که اینجا مدِ نظر است) واژه‌ای توهین‌آمیز است. در سال‌های اخیر همانطور که در ویکی انگلیسی هم اشاره شده، سعی شده از بار منفی و زشت آن کاسته شود و این تلاش بیشتر از سوی خودِ دگرباشان جنسی بوده که در میانِ خودشان، واژه Queer را بکار می‌برند. اما بکار بردن آن از سوی افراد دیگر، مؤدبانه و شایسته نیست، کما اینکه دیکشنری آکسفورد هم می‌گوید: "it was originally, and usually still is, a deliberately offensive and aggressive term when used by heterosexual people..." این ماجرا، کمی مشابه واژه nigger برای سیاه‌پوستان است که خودشان این واژه را مابین خودشان، استفاده می‌کنند؛ اما اگر کس دیگری آن را برای نامیدن یک سیاه پوست، بکار گیرد توهین آمیز و نژادپرستانه تلفی شده و حتی کارتان ممکن است به دادگاه بکشد. به همین سبب، بکار بردنِ «دگرباش جنسی» بعنوان یک معادل فارسی برای Queer چندان مناسب نیست (چون مؤدبانه است) و همانطور که جناب مهران اشاره فرمودند، همجنس‌باز (یا واژه‌های کوچه‌بازاری دیگری که در فارسی داریم) برای آن مناسب‌تر است (هرچند می‌دانم برخی از آنها دانشنامه‌ای نیستند) - Tisfoon (بحث) ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۳:۲۴ (UTC)[پاسخ]
با گفته امیر گرامی موافقم. همه کسانی که در چندین و چند طیف رنگی دگرباشان جنسی قرار می‌گیرند ولی لزوماً آن چند طیف مهم‌تر نیستند، کوئیر نامیده می‌شوند. در روزنامه‌های عادی (و نه ویژه دگرباشان) آمریکا و کانادا، کوئیر به معنای عام به کار می‌رود. البته این نیز کاملن درست است که بعضی از ملت، کوئیر را برای خفیف نامیدن همجنسگرایان نیز به کار می‌برند. با همه این احوال، به نظرم «نباید» برابری جز خنثی برایش گذاشت. -- نوژن (بحث) ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۱:۳۱ (UTC)[پاسخ]

Whois: «هوییز» یا «هوایز»

درود بر شما،

Whois یک واژه شناخته‌شده و انگلیسی است که بنابر توضیحات ویکی انگلیسی، مانند who is تلفظ می‌کند. دو نام ارائه شده‌است که می‌خواهم بدانم کدام صحیح‌تر است؟ «هوییز» یا «هوایز». بنظر خودم همانطور که پیش‌تر گفتم، who is را ما هو ایز می‌خوانیم بنابراین بنظرم هوایز درست‌تر است اما برای اینکه اشتباهاً hovayz یا مشابه آن خوانده نشه، پیشنهاد می‌کنم «هو ایز» عنوان نوشتار مربوطه باشد. پیشنهاد شما چیست؟ -- علیرضا (گفتگو) ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۴۲ (UTC)[پاسخ]

درود. فکر می‌کنم هو ایز مناسب باشد. وهاب (گپ) ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۱۷ (UTC)[پاسخ]
درود؛ به گمانم هوییز که اصلاً تلفظ درستی نیست و هوایز (به صورت چسبیده) درست باشد. ح.فاطمی«ب» ۲ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۱۲:۲۱ (ایران) ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۵۱ (UTC)[پاسخ]
با درود، «هوئیز» صحیح است. -- Tisfoon (بحث) ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۱۰ (UTC)[پاسخ]
زمانی که بخواهیم E را نویسه‌گردانی کنیم «ئی» می‌نویسیم. مانند ABED که می‌شود «ای‌بی‌ئی‌دی». -- علیرضا (گفتگو) ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۳۵ (UTC)[پاسخ]

چند شیوه فساد

در الگو:نوار فساد سیاسی چند واژه باقی مانده ترجمه نشده:

--Reza Amper (بحث) ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۳۴ (UTC)[پاسخ]

  • Cronyism می‌شود «رفیق‌بازی» یا به معنای دقیقتر در فارسی «پارتی‌بازی». در حال حاضر در ویکی‌پدیا فارسی، پارتی‌بازی تغییرمسیری به خویشاوندسالاری (Nepotism) است که اشتباه است. Nepotism (خویشاوندسالاری یا تبارگماری) با Cronyism (پارتی‌بازی) تفاوت دارد.
  • در مورد Slush fund مطمئن نیستم، اما فکر می‌کنم در فارسی به آن «زیرسبیلی» می‌گویند.
  • Legal plunder می‌شود «اختلاس به صورت قانونی».
  • Economics of corruption می‌شود «بررسی فساد از نظر اقتصادی» (اقتصادشناسی فساد یا اقتصاددانی فساد).

-- bkouhi (بحث) ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۰۵ (UTC)[پاسخ]

نام

سلام.نام این بازیگران رو چطور به فارسی بنویسم؟

  • Robert Wuhl
  • Chintara Sukapatana
  • Tung Thanh Tran
  • Floyd Vivino
  • Richard Libertini
  • Ray Walston
  • Roberta Maxwell
  • Allan F. Nicholls
  • Sharon Kinney
  • Wayne Robson

عارون (بحث) ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۴۴ (UTC)[پاسخ]

  • رابرت وول
  • تونگ تان ترن
  • فلوید ویوینو
  • ریچارد لیبرتینی
  • ری والستن
  • رابرتا مکسل
  • الن اف نیکلز
  • شیرن کینی
  • وین رابسن
__Âriobarzan ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۴۱ (UTC)[پاسخ]

اسامی

به جز نامهایی که قبلا پرسیده بودم،این ها رو چطور به فارسی بنویسم؟

  • BearCity (نام فیلم سینمایی است)
  • Ashlie Atkinson
  • Stephen Guarino
  • Gerald McCullouch
  • Jason Stuart
  • Frank DeCaro

عارون (بحث) ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۱۶ (UTC)[پاسخ]

  • برسیتی
  • اشلی اتکینسن
  • استیون گوارینو
  • جرالد مکولک
  • جیسن استوارت
  • فرانک دی‌کارو
__Âriobarzan ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۳۸ (UTC)[پاسخ]

میشه bear city رو -شهر خرس- یا -خرس شهر- ترجمه کنم؟ عارون (بحث) ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۴۰ (UTC)[پاسخ]

بسته به محتوای فیلم است، اگر این مفهوم را در فیلم برساند بله، خرس‌شهر یا خرس‌آباد هم می‌توانید برگردانش کنید. __Âriobarzan ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۴۲ (UTC)[پاسخ]

فلسطین

Western Wall Tunnel riots

  • لبخند من قبلا واژه‌ای عبری در اینجا نوشتم به نظر رسید کسی عبری نمی‌دانست بهمین جهت رفتم به یکی از عبری‌ها گفتم که به انگلیسی ترجمه‌اش کند معنی‌اش چه می‌شود.

--Reza Amper (بحث) ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۵۱ (UTC)[پاسخ]

این عبارت فکر کنم معادل «شورش‌های تونلِ دیوارِ غربی» است. سیگنالبحث ‏۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۲۸ (UTC)[پاسخ]

اسامی

درود، اگر ممکن است بفرمایید معادل این اسمهای دوستان و افراد مربوط به ونسان ون گوگ به فارسی چیست؟

  1. Anne-Marie Léonie Crusfond
  2. Ida van Haelewijn
  3. Luitwin von Boch
  4. Therèse Thomas
  5. Villeroy
  6. Léon Bonnat
  7. Fernand Cormon
  8. Dodge MacKnight

سپاس فراوان RAHA68 (بحث) ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۳۵ (UTC)[پاسخ]

درود؛ با اجازه، شماره‌گذاری کردم که پاسخ‌دهی راحت‌تر باشد. بقیه را باید دوستانی پاسخ دهند که هلندی و آلمانی می‌دانند. -- Tisfoon (بحث) ‏۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۳۵ (UTC)[پاسخ]

  • (۱) آن-ماری لئونی کروسفون
  • (۲) ایدا فن هیلِوین
  • (۳) لوئیتوین فان باخ
  • (۴) تیرز توما (البه اگر اشتباه نکنم نگارش نام کوچک او Thérèse است)
  • (۶) لیون بونا (توجه کنید که با لئون=Leon متفاوت است)
  • (۷) فِرنون کورمون
  • (۸) داج مک‌نایت


مورد ۳ لوئیتوین فن باخ، ۴ ترز توما، Villeroy برابر است با ویلروا، مورد ۶ لئون بونا. __Âriobarzan ‏۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۴۱ (UTC)[پاسخ]

اسامی

با سلام. اسامی این افراد رو چطور به فارسی بنویسم؟

  • David Dencik
  • William Campbell (film actor)
  • Doug Langway
  • Sven Nordin (اسم نروژی)
  • Sonja Richter (اسم دانمارکی)
  • Jens Lien (اسم نروژی)
  • René Enríquez (اسم نیکاراگوئه ای)

اسامی ترکیه ای:

  • Mert Firat
  • Belçim Bilgin
  • Ahmet Mümtaz Taylan
  • Taner Birsel
  • Yılmaz Erdoğan
  • Devrim Yakut
  • Funda Şirinkal
  • İpek Bilgin
  • Ayten Soykök
  • Emin Gursoy
  • Servet Pandur
  • Barış Çakmak
  • Salih Kalyon
  • Engin Senkan
  • Çetin Tekindor
  • Fikret Kuşkan
  • Hümeyra Akbay
  • Şerif Sezer
  • Binnur Kaya
  • Yetkin Dikinciler
  • Ege Tanman
  • Özge Özberk
  • Mahmut Gökgöz
  • Bilge Sen
  • Erdal Tosun
  • Nergis Çorakçı

عارون (بحث) ‏۲ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۱۰ (UTC)[پاسخ]

به ترتیب:

  • دیوید دنسیک
  • ویلیام کمبل
  • داگ لانگوی
  • اسون نردین
  • سونیا ریختر
  • ینس لین
  • رنه انریکس
__Âriobarzan ‏۲ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۰۴ (UTC)[پاسخ]

نام‌های ترک:

  • مرد فرات
  • بلچیم بیلگین
  • احمد ممتاز تایلان
  • تانر بیرسل
  • یلماز اردوغان
  • دوریم یاقوت
  • فوندا شیرین‌کال
  • ایپک بیلگین
  • آیتن سویکوک
  • امین گورسوی
  • ثروت پاندور
  • باریش چاکماک
  • صالح کالیون
  • انگین سنکان
  • چتین تکیندر
  • فکرت کوشکان
  • حمیرا آقبای
  • شریف سزر
  • بیننور کایا
  • یتکین دیکینجیلر
  • اگه تانمان
  • اوزگه اوزبرک
  • محمود گوکگوز
  • بیلگه سن
  • اردال تسون
  • نرگس چورکچی
__Âriobarzan ‏۲ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۱۵ (UTC)[پاسخ]
متشگرم دوست عزیز عارون (بحث) ‏۲ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۲۱ (UTC)[پاسخ]

نظر خواهی برای نحوۀ نگارش Heather در فارسی

با درود، تلفظ صحیح این نام «هِظِر» است (دقیقاً آن تلفظِ ظ عربی، که در فارسی نداریم). برای نمونه، اینجا و اینجا را ببینید. حال با توجه به اینکه نگارش آن بصورت «هظر» در فارسی چندان مأنوس و چشم‌آشنا نیست؛ دوستان چه پیشنهادی برای نگارش آن در فارسی دارند؟ توضیح آنکه هم‌اکنون این نامِ دخترانه در ویکی‌فا، بصورت‌های گوناگون از جمله «هیتر» (مثلاً هیتر گراهام و هیتر هانتر)، «هیثر» (مثلاً هیثر موریس) و «هثر» (مثلاً هثر مارکس) نوشته شده است و نیازمند اصلاح و یکپارچه‌سازی هستند. -- Tisfoon (بحث) ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۱۰ (UTC)[پاسخ]

هدر چطور؟--1234 (بحث) ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۱۲ (UTC)[پاسخ]
@Sicaspi: از پاسختان سپاسگزارم. به نظرم «هدر» بیشتر یادآور header است. من بیشتر به دنبال نگارش و تلفظی بودم که به تلفظ اصلی نزدیک باشد، مثل هِزِر یا هِذِر. اما اعتراف می کنم که این یکی هم چندان دیده‌نواز نیست. تا نظر سایر دوستان چه باشد. -- Tisfoon (بحث) ‏۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۰۶ (UTC)[پاسخ]
تا آنجا که می‌دانم تلفظ درست آن هذر است. تلفظ ð برابر ذ عربی است. en:Voiced dental fricative را بنگرید. در پایین ذهب را برای عربی مثال آورده.--چالاک بحث ‏۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۰۵ (UTC)[پاسخ]

Malcolm Ingram

نام این شخص کانادایی Malcolm Ingram رو چطور به فارسی بنویسم؟ عارون (بحث) ‏۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۳۴ (UTC)[پاسخ]

فکر کنم «مالکوم اینگرم» مناسب باشد. سیگنالبحث ‏۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۰۶ (UTC)[پاسخ]
لام دومش خوانده نمی‌شود و اسمش می‌شود: مالکوم (مثل مالکوم ایکس). فامیلش هم اینگرم یا اینگرام ولی اینگرم صحیح‌تر است. یعنی همان که جناب سیگنال نوشته‌اند.--چالاک بحث ‏۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۰۸ (UTC)[پاسخ]

معادل فارسی Legend

با سلام؛

برای کلمه Legend که در الگوهای en:Category:Legend templates به کار می‌رود، چه معادلی پیشنهاد می‌دهید؟ براساس دیکشنری از واژهٔ لاتین legenda به معنی «things to be read» ریشه می‌گیرد و هم‌معنی «inscription» نیز هست. به نظرتان «نوشته» مناسب است؟ -- سیگنالبحث ‏۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۵۳ (UTC)[پاسخ]

شاید همان زیرنویس.--چالاک بحث ‏۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۰۰ (UTC)[پاسخ]
Legend به راهنما یا توضیحاتی که در گوشه و کنار جداول، نقشه‌ها، تصاویر و این چیزها می‌نویسند گفته می‌شود (رنگ قرمز در نمودار به چه معنیست؟ حرف A در جدول مخفف چیست؟ نقطه‌چین برای بیان چه چیزی در نمودار استفاده شده؟). از این رو «الگوهای توضیحی» یا «الگوهای راهنمایی». -- bkouhi (بحث) ‏۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۰۵ (UTC)[پاسخ]
«توضیح» پیشنهاد خیلی خوبی بود به‌نظرم. اما {{توضیح}} پیش‌تر ساخته شده است و کم هم پیوند ندارد. {{راهنما}} و {{زیرنویس}} هم همینطور. در حال حاضر الگوی Legend به {{زیرنویس نقشه}} پیوند خورده که به‌نظرم صحیح نیست. -- سیگنالبحث ‏۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۱۴ (UTC)[پاسخ]
«علایم» و یا «علایم و اختصارات». چیز دیگری به ذهنم نمی‌رسد.--چالاک بحث ‏۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۲۸ (UTC)[پاسخ]
شرح قالب یا الگو خوب نیست؟ 85.133.234.68 ‏۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۴۱ (UTC)[پاسخ]

میوه

با سلام. میوه Prune به فارسی‌ چی‌ می‌شود؟ Optional (بحث) ‏۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۱:۰۹ (UTC)[پاسخ]

پرون همون آلوی خودمونه Gyrus (بحث) ‏۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۰۹ (UTC)[پاسخ]
فکر می‌کنم آلو (گوجه) برقانی (برغانی) باشد.--همان (بحث) ‏۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۴۲ (UTC)[پاسخ]
prune همان آلو بخارا است. ●مـهـران گفتمان ‏۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۵۷ (UTC)[پاسخ]

ممنون دوستانOptional (بحث) ‏۴ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۵۱ (UTC)[پاسخ]

معادل فارسی

درود، اگر ممکن است بفرمایید معادل این اسمها به فارسی چیست؟


Alfred Bruyas.1

Fabre.2

Robert Wallace.3

Jan Hulsker.4

Ginoux.5

Paul Cassirer.6

Städel.7

Hermann Göring.8

Sepp Angerer.9

Ryoei Saito.10

Bal du moulin de la Galette.11

J.B. de la Faille.12

Bussum.13

Elburg.14

15.Eduard Douwes Dekker

Paul Cassirer.16

Bruno Cassirer.17


سپاس فراوان RAHA68 (بحث) ‏۴ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۰۷ (UTC)[پاسخ]


دانستن ملیت و زبان برای نویسه‌گردانی مهم است، ولی علی‌الحساب:
  1. آلفرد برویاس
  2. فابر
  3. رابرت والاس
  4. یان هولسکر
  5. ژینو
  6. پل کاسیرر
  7. اشتدل
  8. هرمان گورینگ
  9. سپ انگرر
  10. روئی سایتو
  11. بال دو مولن دو لا گالت
  12. ژ.ب. دو لا فی
  13. بوسوم
  14. البورگ
  15. ادوارد دوس دکر
  16. تکراری است!
  17. برونو کاسیرر
__Âriobarzan ‏۵ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۱۹ (UTC)[پاسخ]

نام بازیگران فرانسوی

سلام.لطفا بگین این اسامی رو چطور به فارسی بنویسم.معادل فارسی هر اسم رو جلوی نام فرانسویش بنویسید.خیلی ممنون

  • Giulia Boschi
  • Didier Flamand
  • Isaach de Bankolé
  • Jacques Denis
  • Dominique Blanc
  • Nils Tavernier
  • Lolita Chammah
  • Jeanne Balibar
  • Alex Descas
  • André Marcon
  • Romain Duris
  • Albert Dupontel
  • Karin Viard
  • Gilles Lellouche
  • Anne Marivin
  • Pascale Arbillot
  • Édouard Montoute
  • Emmanuel Mouret
  • Ariane Ascaride
  • Frédérique Bel
  • Julie Depardieu
  • Stanislas Merhar
  • Pascale Arbillot
  • Élodie Navarre
  • Laurent Stocker

عارون (بحث) ‏۶ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۱:۲۵ (UTC)[پاسخ]

  • جولیا بوسکی
  • دیدیه فلامان
  • ایزاک دو بانکوله
  • ژاک دنی
  • دومنیک بلان
  • نیل تاورنیه
  • لولیتا شاما
  • ژان بالیبار
  • الکس دسکاس
  • آندره مارکن
  • رومن دوریس
  • آلبر دوپنتل
  • کارن ویار
  • ژیل لولوش
  • آن ماریون
  • پاسکال آربیلو
  • ادوار مونتوت
  • امانوئل موره
  • آریان آسکارید
  • فردریک بل
  • ژولی دپاردیو
  • استانیسلاس مرار
  • تکراری است!
  • الودی ناوار
  • لوران استوکر
__Âriobarzan ‏۶ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۳۰ (UTC)[پاسخ]

Kováč

درود،

Kováč در رادوسلاف کوواچ یک طور و در اسلوبودان کواچ یک طور دیگر نوشته شده‌است. شکل صحیح کدام است؟ ممنونم. -- علیرضا (گفتگو) ‏۶ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۱۵ (UTC)[پاسخ]

هر دو می‌تواند درست باشد، من املای کواچ را بیشتر می‌پسندم و فکر می‌کنم مناسب‌تر است. __Âriobarzan ‏۶ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۱۷ (UTC)[پاسخ]

Big Hero 6

در حال حاضر نام مقاله شش قهرمان بزرگ است .آیا قهرمان بزرگ ۶ ترجمه مناسب تری نیست ؟ زاید الوصف (بحث) ‏۷ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۴۷ (UTC)[پاسخ]

✓ --آرمان (بحث) ‏۷ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۵۵ (UTC)[پاسخ]
خیلی متشکرم زاید الوصف (بحث) ‏۸ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۱۷ (UTC)[پاسخ]

بازیگران فرانسوی-قسمت دوم

سلام.این اسامی رو چطور به فارسی بنویسم.

  • Zabou Breitman
  • Pascal Elbé
  • Jacques Gamblin
  • Sylvie Testud
  • Audrey Giacomini
  • Olivier Sitruk
  • Matthieu Boujenah
  • Kenneth Cranham
  • Mireille Perrier
  • Bouli Lanners
  • Corinne Masiero

با سپاس عارون (بحث) ‏۷ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۵۷ (UTC)[پاسخ]

  • زابو بریتمن
  • پاسکال البه
  • ژاک گامبلن
  • سیلوی تستود
  • ادری جاکومینی
  • الیویه سیتروک
  • ماتیو بوژنه
  • کنت کرانام
  • میری پریه
  • بولی لنر
  • کورین مازیرو
__Âriobarzan ‏۷ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۴۵ (UTC)[پاسخ]

درخواست معادل

درود.لطفاً اگر ممکن است بفرمایید معادل فارسی این اسامی چیست؟

Johanna van Gogh-Bonger زن داداش ون گوگ

Anton Mauve نقاش هلندی - شوهر دختر خاله ون گوگ

Andries Bonger برادر زن داداش ون گوگ

Johannes Stricker شوهر خاله ون گوگ

Johan Frederik van Oordt معلم شوهر خاله ون گوگ

Willemina Carbentus خاله ون گوگ

سپاس فراوان RAHA68 (بحث) ‏۷ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۵۲ (UTC)[پاسخ]

  • یوهان ون گوخ-بونگر
  • آنتون ماوه
  • آندریس بونگر
  • یوهانس استریکر
  • یوهان فردریک ون اورت
  • ویلمینا کاربنتوس
__Âriobarzan ‏۷ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۲۹ (UTC)[پاسخ]

اسامی افراد و نام فیلم

سلام.لطفا راهنمایی کنید اسم این افراد و اسم فیلم ها رو چطور به فارسی باید نوشت.

  • On the Inside نام فیلم آمریکایی
  • Eden نام فیلم فرانسوی
  • Ane Dahl Torp نام نروژی
  • Per Christian Ellefsen نام نروژی
  • Stein Winge نام نروژی
  • Bent Hamer نام نروژی
  • Kyle Schmid اهل کانادا
  • Hannah Fidell اهل آمریکا
  • Ben Rosenfield
  • Peter Vack
  • Dana Wheeler-Nicholson
  • Kristyan Ferrer نام مکزیکی
  • Irene Wan نام چینی
  • Zhao Yihuan نام چینی
  • Dolly Wells
  • Sandra Ng اهل چین
  • Chrissie Chau اهل چین

عارون (بحث) ‏۸ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۲۰ (UTC)[پاسخ]

به دید من ترجمه فیلم را بایستی با توجه به درون‌مایه‌اش انجام داد، با این همه:

  • درون
  • عدن
  • آنه دال تورپ
  • پر کریستین الفسن
  • استاین وینگه
  • بنت هامر
  • کایل اشمید
  • هانا فیدل
  • بن روزنفیلد
  • پیتر وک
  • دانا ویلر-نیکلسن
  • کریستین فرر
  • ایرن وان
  • جائو ییخوان
  • دالی ولز
  • سندرا ان‌جی
  • کریسی چائو
__Âriobarzan ‏۸ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۵۴ (UTC)[پاسخ]

نام مقاله

به نظرم بهتر است نام مقاله ونوس در پوست خز به «ونوس در جامهٔ خز» یا «ونوس در خز» تغییر پیدا کنه. عارون (بحث) ‏۸ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۲۹ (UTC)[پاسخ]

یک چنین پیشنهادهایی را بهتر در صفحه بحث مقاله و بحث کاربر پدیدآورندهٔ آن مقاله طرح‌نمایید. __Âriobarzan ‏۸ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۱۷ (UTC)[پاسخ]

برابر فارسی

--Reza Amper (بحث) ‏۱۰ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۴۸ (UTC)[پاسخ]

Tumbleweeds

کسی احتمالاً پیشنهادی برای معادلِ فارسیِ عنوانِ این فیلم دارد؟ --پرستو (بحث) ‏۶ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۱۱ (UTC)[پاسخ]

با توجه به توضیحات اینجا، «علف‌های غلتان» یا «خارهای غلتان». من فیلم را ندیده‌ام. -- bkouhi (بحث) ‏۶ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۲۳ (UTC)[پاسخ]
مرسی. ولی با توجه به این‌جا و مخصوصاً مثالی که زده، فکر می‌کنم پیچیده‌تر باشد. --پرستو (بحث) ‏۶ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۳۱ (UTC)[پاسخ]
اگر اینطور باشد، من معادلش را نمی‌دانم، اما چون بعد از گذشت ۱ روز هنوز پاسخی دریافت نشده، اجازه دهید یک توضیح مختصر بدهم، شاید مفید واقع شود. در لینکی که داده‌اید، نوشته از این تم غلت خوردن خار و علف روی زمین، در فیلم‌های وسترن برای نشان دادن سکوت و برهوت و این حرف‌ها استفاده می‌شود و خود همین تم هم از فیلم‌های وسترن وارد فرهنگ عامه شده: وقتی در یک بحث، یک نفر بدون تعقل حرف ناخوشایندی می‌زند و بعدش سکوتی در جمع حکم‌فرما می‌شود (که یادآور همان تم سکوت و برهوت در فیلم‌های وسترن است). حالا تا جایی که می‌دانم این در فارسی معادلی ندارد و شاید نتوان معادلی برایش پیدا کرد، اما اگر من بودم می‌گذاشتمش «سکوت بعد از حرف ناخوشایند». به همین راحتی! -- bkouhi (بحث) ‏۷ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۱۰ (UTC)[پاسخ]

یا شاید بهتر باشد اساساً معادل فارسی نگذاریم. من با خودِ «تامبل‌ویدز» موافق‌ترم تا عبارتی که شما پیشنهاد کردید. به هر حال ممنون. --پرستو (بحث) ‏۷ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۰۲ (UTC)[پاسخ]

سلام بر دوستان گل کاربر:Parastoo و کاربر:Bkouhi با توجه به داستان فیلم اینجا فکر میکنم عنوان اشاره به جابه جایی‌های پیوسته نقش اول دستان از یک شهر به شهر دیگه مثل یک تیکه Tumbleweed داره و شاید همون «خارهای غلتان» بد نباشه. من خودم گاهی که واسه عنوان اصلی معادل مناسبی پیدا نمیشه از سایر اسم‌هایی که فیلم داره و یا ترجمۀ عنوان به زبانهای دیگه کمک میگیرم مثلن اینجا معادل ایتالیایی صفحه در ویکیپدیا In cerca d'amore هست که به معنای به دنبال عشق هست. یا توی صفحه فیلم تو آی ام دی بی گفته also known as: Huyendo del pasado که به اسپانیایی یعنی فرار از گذشته که شاید عنوانهای بدی نباشن به خصوص دومی که با موضوع اصلی داستات کاملن در ارتباطه. Taddah (بحث) ‏۱۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۰۵ (UTC)[پاسخ]

و البته همونطور که گفتید راه سومی هم هست و اینه که همون «تامبل‌ویدز» رو انتخاب کنیم که البته این کار توی زبان ما زیاد رایج نیست و همه معمولن ترجمه میکنن عناوین رو. Taddah (بحث) ‏۱۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۱۹ (UTC)[پاسخ]
Taddah سلام و ممنون بابت پیشنهادها. به زبان فرانسه هم چیزی معادل «رها چون باد» ترجمه شده که به نظرم با داستانِ فیلم هماهنگ است. این از همه قشنگ‌تر نیست؟ --پرستو (بحث) ‏۱۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۵۴ (UTC)[پاسخ]

بله همینطور است. مناسب و زیبا! Taddah (بحث) ‏۱۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۰۱ (UTC)[پاسخ]

معادل فارسی

معادل فارسی نام چند فیلم

Kasir بحث ‏۷ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۲۸ (UTC)[پاسخ]

برای Sorry, Wrong Number: متأسفم، شماره اشتباه است
--پرستو (بحث) ‏۷ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۲۵ (UTC)[پاسخ]

از کاربر محترم کسی نیست در ترجمه و معال‌سازی نام این فیلم‌ها کمک کند؟ فیلم‌های فوق نامزد جوایز متعدد اسکار می‌باشند. Kasir بحث ‏۱۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۰۱ (UTC)[پاسخ]

فارسی

Richard Bohringer (فرانسوی) نام کوچک را مطمئنم ریشار ولی برای نام خانوادگی بدون نظر

در "کتاب دانشنامه سینمایی بازیگران - جلد اول" بدینصورت ریشار بورینژه World Cup 2010 (بحث) ‏۱۰ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۱۵ (UTC)[پاسخ]

ریشار بورنژه. __Âriobarzan ‏۱۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۱۸ (UTC)[پاسخ]

برابر فارسی نام فیلم

  • Stone Cold - (نام خانوادگی یک کارآگاه در فیلم استون است)
  • Sea Change
  • Innocents Lost

تشکر از دوستان عارون (بحث) ‏۱۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۵۸ (UTC)[پاسخ]

دوستان، این عناوین رو می تونم به صورت لغوی ترجمه کنم ولی دنبال عناوین خوب و زیبا می گردم. لطفا کمک کنید. عارون (بحث) ‏۱۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۰۵ (UTC)[پاسخ]

Cat o' nine tails

Cat o' nine tails به فارسی چی میشه دوستان؟ عارون (بحث) ‏۱۲ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۴۵ (UTC)[پاسخ]

یک تازیانه نه سر
تازیانه نه سر، مثل چیزی که در مقابل آمده. -- bkouhi (بحث) ‏۱۲ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۵۶ (UTC)[پاسخ]

مقالش رو با نام تازیانه نه رشته ایجاد کردم. به نظرم نام مناسب تری بود. نظر شما چیه؟ عارون (بحث) ‏۱۲ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۲۲ (UTC)[پاسخ]

Marie-Félicité Brosset

لطفاً برابر فارسی این نام را اینجا بنویسید Marie-Félicité Brosset Γεωργός ‏۱۲ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۵۱ (UTC)

ماری-فلیسیته بروسه. __Âriobarzan ‏۱۲ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۲۲ (UTC)[پاسخ]

تشکر Γεωργός ‏۱۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۳۳ (UTC)

اسامی فرانسوی

لطفا نام های فرانسوی که در مقاله عدن (فیلم ۲۰۱۴) رو بصورت فارسی بنویسید. من از نام های فرانسوی سر در نمیارم عارون (بحث) ‏۱۲ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۳۲ (UTC)[پاسخ]


✓ __Âriobarzan ‏۱۲ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۲۶ (UTC)[پاسخ]
سپاسگزارم عارون (بحث) ‏۱۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۰۴ (UTC)[پاسخ]

میشه خواهش کنم اسامی بازیگران و عوامل این ۴ فیلم رو هم به فارسی بنویسید؟ ۱۱.۶ (فیلم) - پاریس (فیلم ۲۰۰۸) - هنر عشق (فیلم ۲۰۱۱) - زندگی (فیلم ۲۰۱۵) . با سپاس عارون (بحث) ‏۱۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۰۵ (UTC)[پاسخ]

نام اشتباه یک مقاله

سلام دوستان. به نظرم نام مقاله خورش آلو با مرغ (فیلم) اشتباهه.نام درست این فیلم «مرغ با آلو» هست. chicken with plums یعنی مرغ با آلو. و منظور خوراک مرغی هست که برای ترش و خوش طعم شدن توش آلو میریزن. حالا جدای بحث ترجمه، اصلا داخل خورش آلو مرغ نمیریزن بلکه گوشت قیمه ای میریزن... اصلا مگه ما تو غذاهای ایرانی خورش مرغ هم داریم؟؟؟ عارون (بحث) ‏۸ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۲۰ (UTC)[پاسخ]

به گمانم نام متداول فیلم در پارسی را بی‌بی‌سی باب کرد. از این رو کاری نمی‌توان کرد مگر پذیرش آن! -- نوژن (بحث) ‏۱۵ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۲۵ (UTC)[پاسخ]

برابر فارسی

سلام دوستان. این عناوین به فارسی چی میشه؟

  • Stone Cold - (نام خانوادگی یک کارآگاه در فیلم استون است)
  • Sea Change
  • Innocents Lost

عارون (بحث) ‏۱۵ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۱۸ (UTC)[پاسخ]

بستگی دارد در کجا به کار رفته باشند. Stone Cold در لغت به معنای سرد همانند سنگ است، اما اگر اسم خاص است، همان «استون کلد» می‌توان بَرَش گرداند. -- نوژن (بحث) ‏۱۵ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۲۲ (UTC)[پاسخ]
من هم موندم کدوم عنوان رو استفاده کنم. «سرد همانند سنگ» و یا «استون کلد». در مورد دو عنوان دیگه هم لطفا پیشنهاد بدید. بهترین عنوان برای فیلم های Sea Change و Innocents Lost چیه؟ عارون (بحث) ‏۱۶ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۱۶ (UTC)[پاسخ]
Sea Change می‌شود «تغییر عمده» یا «تغییر اساسی». -- bkouhi (بحث) ‏۱۹ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۰:۴۸ (UTC)[پاسخ]
اگر نام خانوادگی یک کاراگاه است، همان استون کلد. Innocents Lost نیز اگر نام فیلم است «بی‌گناهان گم‌شده» و اگر نام گروه موسیقی، «اینوسنتس لاست». -- نوژن (بحث) ‏۱۹ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۵۰ (UTC)[پاسخ]

اسامی انگلیسی

  • Rick Copp
  • Joe Dietl
  • Tuc Watkins
  • Jackie Beat
  • Mark Rowe
  • Rick Redewill

چطور به فارسی نوشته میشن؟ عارون (بحث) ‏۱۹ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۰:۴۳ (UTC)[پاسخ]

  • ریک کوپ
  • جو دایتی
  • تاک واتکینز
  • جکی بیت
  • مارک رو
  • ریک ردویل

-- نوژن (بحث) ‏۱۹ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۵۲ (UTC)[پاسخ]

دمت گرم! عارون (بحث) ‏۱۹ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۰۲ (UTC)[پاسخ]

اسم Joe Dietl آخرش حرف -L- داره.مطمئنید که اون حرف خونده نمیشه؟ عارون (بحث) ‏۱۹ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۰۶ (UTC)[پاسخ]

من تصور کردم آی است. در این صورت، خوانش درست «جو دیتل» است (دیتل بر وزن بیتل‌ها). -- نوژن (بحث) ‏۱۹ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۲۳ (UTC)[پاسخ]

نام

برابر فارسی این اسامی رو بهم بگید.مرسی

  • Tim Kincaid
  • Joe Gage
  • Chris Ward

عارون (بحث) ‏۲۰ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۰۶ (UTC)[پاسخ]

به ترتیب: تیم کین‌کید، جو گیج، کریس وارد ●مـهـران گفتمان ‏۲۰ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۱۱ (UTC)[پاسخ]

Lynching

برای اصطلاح Lynching عنوان زجرکش کردن انتخاب شده که معادل مناسبی بنظر نمیرسد. توضیح اصطلاح Lynching عمل اعدام غیرقانونی یک فرد توسط یک گروه است و زجرکش کردن ارتباطی به این توضیح ندارد. آیا دوستان اصطلاحی در زبان فارسی برای آن میشناسند؟ Gyrus (بحث) ‏۲۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۰:۴۵ (UTC)[پاسخ]

در دیکشنری نوشته «خره‌کش کردن». -- bkouhi (بحث) ‏۲۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۰:۵۴ (UTC)[پاسخ]

مزدیسنا (درخواست برابر انگلسی)

با درود
آیین مزدیسنا (Mazdayasna) چگونه باید به انگلیسی نوشته شود که درست تلفظ شود. در انگلیسی نیز از واژه زرتشتی Zoroastrianism کاربرده شده و کلمه مزدیسنا وجود ندارد. و فقط از آن کلمه Mazdaism وجود دارد.

  1. MazdaYassna [۱۰]
  2. Mazda-Yassna [۱۱]


با سپاس کیان نیوان (بحث) ‏۲۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۱۳ (UTC)[پاسخ]

برای درست تلفظ شدن (یعنی به همان شکلی که در فارسی امروز تلفظ می‌شود) باید به این صورت بنویسید: Mazdā-yasnā --همان (بحث) ‏۲۲ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۴۴ (UTC)[پاسخ]

cryptocurrencies

برای cryptocurrencies چه عبارتی را پیشنهاد می‌کنید الان ارزهای دیجیتالی است که اشتباه است چون در en:Digital currency گفته:

Both virtual currencies and cryptocurrencies are types of digital currencie

Yamaha5 (بحث) ‏۲۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۵۲ (UTC)[پاسخ]

اسم

سلام. این اسم ها رو باید چطور به فارسی نوشت؟

  • William Katt
  • Haluk Bilginer
  • Bernard Farcy
  • Shani Rigsbee
  • Joseph Cedar
  • Alma Zack
  • Micah Lewensohn
  • Lou Albano
  • Luke Hemsworth
  • Callan Mulvey
  • Kriv Stenders

عارون (بحث) ‏۲۵ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۰۶ (UTC)[پاسخ]

  • ویلیام کت
  • هالوک بیلگینر
  • برنارد فارسی
  • شینی ریگزبی
  • جوزف سدار
  • آلما زاک
  • میکا لونزون
  • لو آلبانو
  • لوک همزورت
  • کالن مولوی
  • کریو استندرز
__Âriobarzan ‏۲۷ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۱۵ (UTC)[پاسخ]

عنوان فیلم

فیلمی هست به نام «Kill Me Three Times» . می خوام مقالش رو ایجاد کنم. نمی دونم اسمش رو بزارم «مرا سه بار بکش» یا چون فیلم کمدی هست اسمش رو بزارم «منو سه بار بکش». لطفا راهنمایی کنید. اصلا در اینگونه موارد چکار کنم؟ عارون (بحث) ‏۲۶ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۴۳ (UTC)[پاسخ]

بهتر است از زبان عامیانه در عنوان‌ها استفاده نشود. __Âriobarzan ‏۲۷ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۰۲ (UTC)[پاسخ]

مقاله ماریون کوتیار

نام مقاله -ماریون کوتیار- اشتباهه. نام درست مقاله -ماریون کوتیلارد- هست. نظر دوستان؟؟؟ عارون (بحث) ‏۲۷ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۳۱ (UTC)[پاسخ]

درود بر شما. نام مقاله درست است. مَریون کُتییار که به فارسی می‌نویسیم: ماریون کوتیار. ارژنـگ ‏۲۷ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۳۴ (UTC)[پاسخ]

Lorum

معادل فارسی Lorum چی میشه؟ Lorum یه نوع سوراخ کاریه که در قسمت تناسلی مردان صورت می گیره. عارون (بحث) ‏۲۸ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۳۰ (UTC)[پاسخ]

لروم. ارژنـگ ‏۲۸ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۵۵ (UTC)[پاسخ]

درخواست معادل

درود. لطفاً بفرمایید معادل فارسی Auberge Ravoux خانه فرانسوی که ون گوگ روزهای آخر عمرش آنجا زندگی کرد ، چیست؟ سپاس فراوان RAHA68 (بحث) ‏۲۹ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۰۲ (UTC)[پاسخ]

Auberge Ravoux - اوبرژ راوو. اُبِرژ در فارسی معنای مسافرخانه میدهد. ارژنـگ ‏۲۹ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۱۳ (UTC)[پاسخ]

اسامی بازیگران

سلام دوستان. لطفا بگید این اسامی رو چطور باید به فارسی نوشت. ممنون میشم اگه فارسی هر کدوم رو جلوی نام انگلیسیش بنویسید.

بازیگران اهل ترکیه:

  • Murat Yıldırım
  • Ata Demirer
  • Erkan Can
  • Tunç Başaran
  • Erdal Beşikçioğlu
  • Erol Taş
  • Nubar Terziyan

بازیگران فرانسوی:

  • Didier Bourdon
  • Patrick Braoudé
  • Willy Braque
  • Stéphane Brizé
  • Patrick Bruel
  • Julien Boisselier
  • Jacques Bonnaffé

بازیگران یونانی:

  • John Aniston
  • Manos Katrakis
  • Dimitris Poulikakos
  • Syllas Tzoumerkas

بازیگران آلمانی:

  • Werner Abrolat

بازیگران روس:

  • Nikolai Chindyajkin
  • Boris Barnet
  • Beno Axionov
  • Aleksandr Antonov
  • Alexey Gorbunov
  • Alexei Devotchenko
  • Levan Gabriadze
  • Sergei Gerasimov
  • Leonid Kanevsky
  • Leonid Kinskey

بازیگران فنلاندی:

  • Tapio Hämäläinen
  • Ville Haapasalo
  • Peter Franzén
  • Aleksi Mäkelä
  • Antti Reini

عارون (بحث) ‏۳۰ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۰۹ (UTC)[پاسخ]

@عارون: عزیز، توجه شما را به forvo جلب می‌کنم. برای اسامی خاص خیلی به درد می‌خورد. MS 会話 ‏۳۰ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۰۷ (UTC)[پاسخ]
متشکرم. لطفا روش استفاده از سایت رو بهم بگین. هر اسمی رو که وارد کرده و enter رو میزنم، نقشه جغرافیایی نشون میده عارون (بحث) ‏۳۰ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۱۴ (UTC)[پاسخ]
نمی‌دانم برای من که نقشه نشان نمی‌دهد. مثلاً با وارد کردن reini در آن سایت و enter، وارد این می‌شوید که یک نفر از فنلاند تلفظش را می‌گوید! در آن کنار سمت چپ هم نوشته این اسم کجایی است (Finnish) چون بسیاری از اسم‌ها در زبان‌های گوناگون، مختلف نلفظ می‌شوند. MS 会話 ‏۳۰ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۲۹ (UTC)[پاسخ]

ممنون از کمکتون. ولی این راه هم خیلی وقت میبره. اگه کسی باشه که زبانش خوب باشه و اسامی رو به فارسی بنویسه خیلی بهتره. حداقل اسامی انگلیسی و فرانسوی رو عارون (بحث) ‏۳۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۰۸ (UTC)[پاسخ]

نام‌های ترک:

  • مراد ییلدریم
  • عطا دمیرر
  • ارکان جان
  • تونج باشاران
  • اردال بشیکچی‌اوغلو
  • ارول تاش
  • نوبار ترزیان
__Âriobarzan ‏۳۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۰۶ (UTC)[پاسخ]
نام‌های فرانسوی:
  • دیدیه بوردون
  • پاتریک برائوده
  • ویلی براک
  • استفان بریزه
  • پاتریک بروئل
  • ژولین بواسلیه
  • ژاک بونافه
__Âriobarzan ‏۳۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۱۱ (UTC)[پاسخ]

یونانی و آلمانی:

  • جان انیستن
  • مانوس کاتراکیس
  • دیمیتریس پولیکاکوس
  • سیلاس تزومرکاس
  • ورنر آبرولات

نام‌های روس:

  • نیکلای چیندیایکین
  • بوریس بارنت
  • بنو اکسیونف
  • الکساندر آنتونف
  • الکسی گوربونف
  • لوان گابریادزه
  • سرگئی گراسیمف
  • لئونیپ کانفسکی
  • لئونید کینسکی
__Âriobarzan ‏۳۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۲۱ (UTC)[پاسخ]
فنلاندی:
  • تاپیو هملینن
  • ویله هاآپاسالو
  • پتر فرانستن
  • آلکسی مکله
  • آنتی رینی
__Âriobarzan ‏۳۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۳۴ (UTC)[پاسخ]

imprinting

mulecular imprinting, enzyme mimic, functional monomer, sonication. سپاس MS 会話 ‏۳۰ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۰۷ (UTC)[پاسخ]

از چپ به راست: نشانه‌گذاری مولکولی، مقلد آنزیم(ی) ، تک‌پار عاملی ، القای صوتی--Sahehco / گفتگو ‏۳۱ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۵۰ (UTC)[پاسخ]

اسامی بازیگران به فارسی

سلام دوستان. این ها تعدادی از اسامی بازیگران خارجی با ملیت های مختلف هستند ، ممنون میشم بگید چطور به فارسی بنویسمشون. با سپاس.

  • Darko Rundek
  • Boris Dvornik
  • Georgi Cherkelov
  • Itzhak Fintzi
  • Stoyan Gadev
  • Anton Gorchev
  • Todor Kolev (actor)
  • Nikola Todev
  • Stefan Valdobrev
عارون (بحث) ‏۱۰ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۴۳ (UTC)[پاسخ]

Parenthesis و Redundancy

درود! به نظر شما و با توجه به اینکه حشو در ویکی‌پدیای فارسی معادل Parenthesis قرار گرفته، برای Redundancy چه معادلی مناسب است؟ دالبا ۱۲ فروردین ۱۳۹۴/ ‏۱ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۱۸ (UTC)[پاسخ]

با توجه به توضیحاتی که در صفحه ویکی‌پدیای انگلیسی نوشته شده است، به نظر حشو معادل Redundancy باشد. فکر می‌کنم Parenthesis در دستورزبان فارسی نام خاصی نداشته باشد و آن را معادل جمله معترضه (Dependence clause) در نظر بگیرند. ●مـهـران گفتمان ‏۳ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۱۰ (UTC)[پاسخ]
Parenthesis که مسلما حشو نیست. Redundancy هم می‌تواند حشو باشد و هم اطناب.--همان (بحث) ‏۳ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۱۶ (UTC)[پاسخ]

ترجمه

  • Wayne unbilled in this swashbuckler with John Gilbert and Eleanor Boardman / ترجمه این جمله و معنی کلمه unbilled
  • uncredited در زمینه اصلاحات سینمایی

World Cup 2010 (بحث) ‏۱۰ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۰۱ (UTC)[پاسخ]

هر دو مورد unbilled و uncredited زمانی بکار می روند که هنرمند مزبور در فیلم حضور داشته، اما نامش در عنوان‌بندی (تیتراژ) فیلم نیامده است. خیلی ساده در جلوی نام هنرمند بنویسید: «(در عنوان‌بندی نیامده)». در مورد جملۀ اول: «...وین بی‌آنکه نامش در عنوان‌بندیِ فیلم آمده باشد، در این فیلم ماجراجویانه و پُر زدوخورد و در کنار جان گیلبرت و النور بوردمن...» -- Tisfoon (بحث) ‏۱۱ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۰۱:۳۵ (UTC)[پاسخ]
پی نوشت: unbilled یک معنی دیگر هم دارد و آن زمانی است که هنرمند بابت ایفای نقش، پولی دریافت نمی کند. در نتیجه برای جمله اولتان لازم است، قبل و بعد آن را هم بدانیم. یعنی می تواند چنین هم باشد: «...وین بی‌آنکه پولی بابتِ بازی در فیلم دریافت کند، در این فیلم ماجراجویانه و پُر زدوخورد و در کنار جان گیلبرت و النور بوردمن...» -- Tisfoon (بحث) ‏۱۱ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۰۱:۵۲ (UTC)[پاسخ]

معادل فارسی

با درود، معادل مناسبی برای عبارت "Human Interference Task Force"؟ -- Tisfoon (بحث) ‏۱۱ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۰۱:۳۵ (UTC)[پاسخ]

کارگروه مداخلهٔ انسانی؟ --1234 (بحث) ‏۱۱ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۱۱ (UTC)[پاسخ]

جعبه اطلاعات بندر

امکان ترجمه این الگو هست؟ AsanWiki (بحث) ‏۸ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۴۷ (UTC)[پاسخ]

✓ --1234 (بحث) ‏۱۱ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۱۸ (UTC)[پاسخ]
فکر کنم مساحت زمین اگر پسکرانه ترجمه بشه بهتره، Details هم ترجمه نشده AsanWiki (بحث) ‏۱۱ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۱۶ (UTC)[پاسخ]

داستان‌شناسی

معادل واژه Narratee 5.113.103.97 ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۱۱ (UTC)[پاسخ]

اسامی ترکیه ای

سلام دوستان. سه مقاله درباره فیلم های ترکیه ای ایجاد کردم اما تلفظ نام های ترکی رو بلد نیستم. ممنون میشم اگه اسامی عوامل فیلم ها رو اصلاح کنید. مقاله ها عبارتند از: دختری با روسری قرمز ، خویشاوندان پدربزرگم و فصل شکار(فیلم) . با سپاس عارون (بحث) ‏۱۹ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۱۸ (UTC)[پاسخ]

Cheaper by the Dozen

آیا ترجمه مناسب تری برای ارزان تر از دوازده سراغ دارید یا خیر؟ Behnam mancini (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۳۹ (UTC)[پاسخ]

@Behnam mancini: با درود این عبارت انگلیسی دو معنا دارد: (1) اصطلاحی است به این معنا که کارها با همیاری و مشارکت، بهتر پیش می‌رود تا به‌تنهایی یا با تک‌روی (۲) معنای دوم آن است که وقتی تعداد زیادی از چیزی (جنسی) خریداری کنی، برایت ارزان‌تر در می‌آید تا اینکه تکی بخری. به عبارت بهتر: «دوجینش ارزان‌تر است». در این فیلم، معنای دوم مورد نظر است؛ چرا که فیلم، اقتباس ضعیفی از رمانی به همین نام، اثرِ «فرانک بانکر» است و اگر به صفحهٔ رمان در ویکی‌انگلیسی نگاهی بیندازید، شرح ماجرا را بخوبی درخواهید یافت: نویسنده در خانواده‌ای بزرگ شده است که ۱۲ فرزند داشت. وقتی اینها در سنین کودکی به‌همراهِ پدر و مادر و با اتومبیلشان، جایی می‌رفتند، پیش می آمد که پشت چراغ قرمز، از پدرِ خانواده سؤال شود: «آی آقا! چطور شده که اینقدر بچه زیاد داری؟» بانکر در کتابش شرح می‌دهد که پدرم وانمود می‌کرد که در بحرِ تفکر فرورفته و کمی صبر می‌کرد و درست لحظه‌ای که چراغ سبز می‌شد، به سؤال‌کننده می‌گفت: «خُب آخه می دونی، دوجینش ارزونتره!» و پایش را روی گاز می‌گذاشت و بسرعت دور می‌شد. در نتیجه در این فیلم هم که از روی همین رمان ساخته شده، عنوان مناسب این است: «دوجینش ارزان‌تر است». -- Tisfoon (بحث) ‏۲۰ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۱۴ (UTC)[پاسخ]
@Tisfoon: متشکرم ، منتقل شد Behnam mancini (بحث) ‏۲۲ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۲۵ (UTC)[پاسخ]

عنوان مقاله

به نظرم عنوان مقاله ی موقعیت مطلوب برای ترقی صحیح نیست. شاید هم من دارم اشتباه میکنم. نظر دوستان چیه؟ می دونم که باید در صفحه بحث مقاله این موضوع رو می نوشتم،اما اینجا سریعتر جواب می گیرم عارون (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۳۰ (UTC)[پاسخ]

با درود، آن عبارت، اصطلاحی است در زبان انگلیسی و نباید تحت‌اللفظی ترجمه شود. منبع را افزودم. -- Tisfoon (بحث) ‏۲۰ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۳۹ (UTC)[پاسخ]

آیا برای این عنوان ترجمه مناسب تر مثلا مجتمع آجری می توان انتخاب کرد. زاید الوصف (بحث) ‏۱ مه ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۰۳ (UTC)

به نظرم می‌توان به وبگاه‌های naghdefarsi و moviemag تا حد زیادی می‌توان تکیه کرد و عنوان را مانند آنها قرار داد. در این دو وبگاه از «عمارت‌های آجری» استفاده شده است. از طرفی Mansion به معنای عمارت یا کاخ (یک خانه یکپارچه مانند palace) است، اما مجتمع کاربردهای زیادی دارد و مفهوم دقیقی نمی‌رساند. ●مـهـران گفتمان ‏۷ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۴۳ (UTC)[پاسخ]

اسم

سلام دوستان. طرز نوشتن این اسم ها رو به فارسی بهم بگین.ممنونم. در نظر داشته باشید که این اسامی مربوط به ملیت ها و زبان های مختلف هستند.

  • helmut bakaitis
  • andrew mckaige
  • kyle rae
  • subhash dutta
  • marian opania
  • zbigniew zamachowski
  • jorge cafrune
  • janusz zaorski
  • mihai volontir
  • pepe iglesias
  • andrzej grabowski
  • ignacy gogolewski
  • antonio allocca
  • jan nowicki
  • alberto bello
  • galeazzo benti
  • robert gonera

عارون (بحث) ‏۷ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۳۹ (UTC)[پاسخ]

  • هلموت باکایتیس
  • اندرو مکیج
  • کایل ری
  • سوبناش دوتا
  • ماریان اوپانیا
  • زبینیف زاماخوفسکی
  • خورخه کافرونه
  • یانوش زائورسکی
  • میهای ولنتیر
  • پپه ایلیزیاس
  • اندرزی گرابوفسکی
  • اینیاسی گوگولفسکی
  • آنتونیو آیوکا
  • گالئاتسو بنتی
  • رابرت گونرا
__Âriobarzan ‏۸ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۵۷ (UTC)[پاسخ]

سپاسگزارم عارون (بحث) ‏۸ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۲۵ (UTC)[پاسخ]


من در مورد تلفظ اسامی اسپانیایی می‎تونم کمک کنم که تلفظ صحیح اینها است:

  • Jorge Cafrune خورخه کافرونه (تلفظ به سکونِ «ف»)
  • Pepe Iglesias پپه ایگلسیاس (تلفظ: پِپه ایگلـِسیاس)
  • Alberto Bello آلبرتو بیو (تلفظ: بِیـّو) (دو حرف ll در کنار یکدیگر در زبان اسپانیایی به صورت «ی» تلفظ می‎شوند.)
  • Antonio Allocca ایتالیایی هست و بنابراین تلفظ صحیح اسمش «آلـُکا» (با تشدید حرف «ل») است. اگر در یوتیوب مصاحبۀ خبرنگاران را با او جستجو کنید، می‎بینید که نامش را به همین صورت تلفظ می‎کنند. مثال ویدئو: nINXbBaxPGs (ثانیۀ ۲۶). متاسفانه دادن پیوند مستقیم به ویدئو در این صفحه هرزنامه تلقی شده و ممکن نیست.

آبی گپ ‏۸ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۱۴ (UTC)[پاسخ]

در ضمن صفحۀ ویکی‌پدیا:نگارش نام‌های خارجی می‎تواند منبع کمابیش به درد بخوری در این زمینه باشد. آبی گپ ‏۸ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۲۲ (UTC)[پاسخ]

درخواست برابر فارسی

سلام دوستان. لطفا اسامی این فیلم‌ها رو به فارسی برام ترجمه کنید:

  • a free ride سواری مجانی
  • A Hologram for the King هلوگرامی برای پادشاه
  • Documenters مدرک
  • Father's Revenge انتقام پدر
  • We've Got Balls ما دل و جرات داریم
  • The Adventures of Delilah and Al Zeibaq ماجراهای دلیله و الزیبغ
  • Taboo تابو
  • Miss Saigon خانم سایگون
  • Hardcore هاردکور
  • Don't Press Benjamin's Buttons دگمه‌های بنجامین باتن را فشار نده
  • Cowards and Monsters ترسوها و هیولاها
  • Sex & Drugs & Rock & Roll سکس و مواد و راک اند رل
  • Tamara Drewe تامارا درو
  • Immortals فناناپذیران
  • Flutter لرزه
  • Ashes خاکسترها
  • No One Lives هیچکس زندگی نمی‌کند
  • Noble نجیب زاده
  • Let Us Prey بیا شکار کنیم
  • La règle de trois (فرانسوی است) قائدهٔ سه

لطفا عوامل فیلم کودکی یک رهبر (فیلم) رو هم فارسی کنید. خیلی ممنونم

عارون (بحث) ‏۱۲ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۱۳ (UTC)[پاسخ]

درخواست معادل

لطفاً بفرمایید معادل فارسی half-shell در این جمله it is eaten on the half-shellچیست؟ ممنون Nargess.n (بحث) ‏۱۰ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۲۵ (UTC)[پاسخ]


معادل فارسی پیشنهادی من این است: «بر روی یک کفه [از صدف] سرو شده و خورده می‎شود.»
البته اگر متن مورد نظر را به اشتراک بگذارید، راحت‎تر می‎توان معنای این جمله را در آن متن خاص فهمید و بهترین ترجمۀ فارسی را برایش انتخاب کرد.
در حالت کلی: «half-shell» به شیوه‎ای از سرو غذای صدف اطلاق می‎شود که در آن قسمت گوشتی و خوردنی صدف بر روی یک کفه از صدف آهکی آن و به صورت خام یا پخته سرو می‎شود. (عکس: [[۱۲]]) آبی گپ ‏۱۰ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۵۵ (UTC)[پاسخ]
با سپاس فراوان از شما متن مورد نظر در زیر آمده است:

The ilama fruit is either eaten on the half-shell or scooped out with a tool,usually chilled when served. Nargess.n (بحث) ‏۱۱ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۲۰ (UTC)[پاسخ]

سلام! ممنون از به اشتراک گذاشتن منبع. چون این جمله در مورد یک میوه هست و نه غذاهای دریایی مثل صدف، بنابراین استفاده از لغت «صدف» در موردش صحیح نیست و معادل صحیح‎تر براش می‎تونه این باشه: «میوۀ ایلاما یا در یک کفه از پوسته‎اش خورده می‎شود و یا به کمک ابزاری همچون قاشق گود تراشیده شده و معمولا به صورت سرد سرو می‎گردد.»
در ضمن از اونجایی که اسم این میوه از زبان اسپانیایی و ناهواتل ریشه گرفته، با توجه به تلفظ، به نظر این حقیر بهترین معادلش در فارسی همین «ایلاما» است. آبی گپ ‏۱۲ مه ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۰۰ (UTC)

دو نام

  • Battle of Merdjayoun
  • John George Walters Clark

پیشاپیش ممنون--Reza Amper (بحث) ‏۱۲ مه ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۱۱ (UTC)

در مورد اسم اولی متأسفانه من آگاهی ندارم، ولی اسم دومی به این صورت نوشته میشه: جان جورج والترز کلارک. آبی گپ ‏۱۲ مه ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۰۳ (UTC)
عنوان نخست «نبرد مرجعیون» است که نام نبرد طبق معمول از مکان وقوع آن برگرفته شده‌است. ارژنـگ ‏۱۲ مه ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۰۹ (UTC)

Fifty Shades of Grey

با توجه به اینکه نام شخصیت اصلی این فیلم کریستین گری نام دارد آیا ۵۰ سایه گری به نظر نام مناسب تری است یا عنوان دیگری می‌شود انتخاب کرد؟ زاید الوصف (بحث) ‏۵ مه ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۰۷ (UTC)

دربارهٔ مفهومِ نامِ این فیلم، در این‌جا توضیح بسیار خوبی نوشته شده است. به نظر من هم، عنوان فعلی این مقاله، دقیق و صحیح نیست. -- Tisfoon (بحث) ‏۷ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۱:۵۷ (UTC)[پاسخ]
انتخاب عنوان مقاله در ویکی‌پدیا قبل از هر چیز بر پایه وپ:رایج است. اگر با من موافق باشید، نام این فیلم به طور گسترده با «پنجاه سایه خاکستری» رواج پیدا کرده است و بنابراین در ویکی‌پدیا هم از همین عنوان باید استفاده شود. اما ۵۰ سایه گری (اگرچه ممکن است صحیح‌تر باشد) نسبت به نام قبل رواج ندارد. به علاوه در بعضی فیلم‌های فارسی، در نقدها یا دوبله‌ها، نام‌ها و کاراکترها را هم ترجمه می‌کنند. ●مـهـران گفتمان ‏۷ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۳۸ (UTC)[پاسخ]
ضمن احترام به نظر جناب مهران، این وپ:رایج از آن چیزهایی است که باید در موردش دست‌به‌عصا بود و آنرا درست بکار بست. ما نمی‌توانیم (و نباید) در ویکی‌فا، دنباله‌روی کم‌سوادی، ناآگاهی و شاید بی‌حوصلگی چند خبرنگار و وبلاگ‌نویس باشیم و بعد آن را با وپ:رایج توجیه کنیم. در وپ:رایج، به وضوح از «رواج گسترده» و «منابع معتبر» صحبت به میان آمده است. مثال‌هایش هم کاملاً مشخص است. بیش از ۵۰ سال است ما به «بیجینگ» می‌گوئیم «پکن» و به «آیِندِه» می‌گوئیم «آلنده». به این می‌گویند «رواج گسترده» یا بهتر بگوئیم، غلطِ جاافتاده. اما پنجاه طیف خاکستری (فیلم) که همین چندماه قبل، در فوریه ۲۰۱۵، منتشر شده (قبل از ساخت این فیلم؛ آیا رمانش در ایران ترجمه شده بود؟..... که حتی، آن‌هم قدیمی نیست و در سال ۲۰۱۱ نگاشته شده است.) و یک نفر وبلاگ‌نویس یا خبرنگار هنری، که حوصله نکرده دربارۀ نام آن تحقیق و تفحصی بکند و همینطوری آنرا ترجمۀ تحت‌اللفظی کرده و بقیه وبسایت‌ها و خبرگزاری‌ها هم - مطابق معمول - عنوانِ فیلم را، از روی هم کپی/پیست کرده‌اند؛ آیا در دایره مفاهیم و سیاست‌های وپ:رایج می‌گنجد؟ اگر ما در دانشنامۀ ویکی‌فا، به این موارد (که به نظر من در تعریف وپ:رایج نمی‌گنجد) حساس نباشیم و چون بقیه، کپی/پیست کنندۀ اشتباهات دیگران باشیم، در ترویج ناآگاهی و تنبلی فرهنگی و جافتادن یک ترجمۀ اشتباه، سهیم بوده‌ایم. با احترام -- Tisfoon (بحث) ‏۸ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۴۸ (UTC)[پاسخ]
در مورد عنوان فیلم‌های جدید با فرهاد موافقم. ARASH PT  بحث  ‏۹ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۰:۰۰ (UTC)[پاسخ]
به نظر من هم پنجاه سایه گری مناسب تر است.Behnam mancini (بحث) ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۴۹ (UTC)[پاسخ]
من خواستم به عنوان جدید( پنجاه سایه گری (فیلم)) منقل کنم اما به صورت تغییر مسیر موجود بود لطفا منتقل کنید زاید الوصف (بحث) ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۱۷ (UTC)[پاسخ]

اسامی افراد اهل رومانی

سلام. این اسم ها رو چطور به فارسی بنویسم؟

  • Eusebiu Ștefănescu
  • Victor Rebengiuc
  • Ioan Gyuri Pascu
  • Sebastian Papaiani
  • Gheorghe Dinică
  • Mircea Albulescu
  • Constantin Negruzzi
  • Ștefan Voitec
  • Varujan Vosganian
  • Alexandru Vaida-Voevod

عارون (بحث) ‏۱۲ مه ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۰۸ (UTC)

درود عارون عزیز.
پیروز باشید. ارژنـگ ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۱۲ (UTC)[پاسخ]
دمت گرم ارژنگ جان عارون (بحث) ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۳۰ (UTC)[پاسخ]

دوستان

لطفا برابر فارسی عناوین و اسامی رو که خواستم بگین دیگه. خسته شدم از بس به این صفحه سر زدم. عارون (بحث) ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۵۳ (UTC)[پاسخ]

درود بر عارون عزیز. نیازی به سر زدن به صفحه نیست. به یقین این صفحه جزو فهرست پیگیری‌های شما هست و اگر تغییر یا ویرایشی انجام شود در فهرست خود خواهید دید. ارژنـگ ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۰۶ (UTC)[پاسخ]

Executive line producer

برابر Executive producer، مجری طرح است. برابر فارسی Executive line producer یا en:Line producer چه می‌شود؟ سپاس --IranianNationalist (بحث) ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۲۷ (UTC) ببخشید، در مقاله مجری طرح اشتباهی رخ داده و به en:Executive producer پیوند شده اما در فرهنگستان Executive producer را «مدیر اجرایی تولید» تصویب کرده‌اند و en:Line producer را «مجری طرح». سوالم را اصلاح می‌کنم آیا برابر Executive line producer همان مجری طرح خواهد بود یا مدیر اجرایی طرح یا کلاً تعریف دیگری دارد؟ --IranianNationalist (بحث) ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۴۰ (UTC)[پاسخ]

برابر فارسی

برابر فارسی برای Kink (sexual) و kinkiness و kinky.

لطفا به زبان ساده هم توضیح بدین kinky , kink یعنی چی. در ویکی انگلیسی و یه وبسایت انگلیسی دیگه دربارش خوندم اما دقیقا متوجه نشدم. متشکرم

عارون (بحث) ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۲۶ (UTC)[پاسخ]

رفتار جنسی غیرمعمول و غیر رایج را "کینک" می‌گویند. مانند:بی‌دی‌اس‌ام دیاکو « بحث » ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۵۲ (UTC)[پاسخ]
(برخورد ویرایشی) روز خوش به انجام اعمال غیرعادی در جریان سکس kinky می‌گویند. مثل خفت‌بندی و استفاده از میله پاگشا و این‌طور چیزها که همگی در زمره سکس کینکی قرار می‌گیرند. می‌شود ترجمه کرد سکس نامتعارف، غیرعادی، روش‌های غریب عمل جنسی و ... عجیب و نامعمول و...مانی (بحث) ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۵۴ (UTC)[پاسخ]

متشکرم دوستان. من می خوام مقاله فارسیش رو ایجاد کنم. اسم مقاله رو بزارم «کینک (سکس)» یا بزارم «سکس غیر عادی». نظرتون چیه؟ عارون (بحث) ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۱۵ (UTC)[پاسخ]

واژهٔ "کینک" در زبان فارسی کاربرد ندارد و بنابراین به نظر من نباید عنوان مقاله قرار گیرد. در ویکی پدیای فارسی حتی واژه‌های بیگانهٔ رایج در زبان فارسی را برایش معادل‌های غیر رایج فرهنگستان را انتخاب می‌کنند. وژه‌های رایجی چون "تاکسی وی" را معادل فارسی خزشراه را برایش برمی گزینند. پس فکر می‌کنم "کینک" منتفی است و باید معادل دیگری برایش برگزید. من عبارت "رفتار جنسی نامتعارف" یا "سکس نامتعارف" را پیشنهاد می‌کنم. دیاکو « بحث » ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۲۵ (UTC)[پاسخ]
همونطور که دوستان گفتند از صفت «kinky» برای سکس نامتعارف و غیر معمول، همچنین نوع پوشش سکسی متفاوت و یا رفتارها و برخوردهای سکسی غیر معمول استفاده میشه. «سکس نامتعارف» به نظر من هم معادل فارسی خوبی برای عنوان مقاله است. آبی گپ ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۲۵ (UTC)[پاسخ]

مایا زنبور عسل

لطفا عوامل فیلم مایا زنبور عسل (فیلم ۲۰۱۴) رو فارسی کنید. تشکر فراوان عارون (بحث) ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۴۴ (UTC)[پاسخ]

عوامل فیلم

با سلام. لطفا عوامل فیلم اسلام: امپراتوری ایمان رو فارسی کنید. ممنونم عارون (بحث) ‏۱۶ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۲۶ (UTC)[پاسخ]

عنوان فیلم

با سلام. مقاله هلوگرامی برای پادشاه (فیلم) رو ایجاد کردم اما دوست داشتم یک کلمه فارسی به جای هلوگرام قرار بدم. نظر شما چیه؟ در ضمن، ممنون میشم اگه فهرست عوامل فیلم رو فارسی کنید. عارون (بحث) ‏۱۷ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۰۷ (UTC)[پاسخ]

معادل فارسی

درود.لطفاً بفرمایید epicuticular wax معادل فارسی در جمله زیر چیست؟


.The skin is covered in a protective layer of epicuticular wax سپاس فراوان Nargess.n (بحث) ‏۱۷ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۲۲ (UTC)[پاسخ]

درود. واکس که به ظاهر مشخص است، epicuticular هم کوتیکول سطحی یا پوست بیرونی است. ارژنـگ ‏۱۷ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۳۲ (UTC)[پاسخ]

ترجمه

آیا کارزار سوری لبنانی‌ ترجمه‌ای متکامل است؟--Reza Amper (بحث) ‏۱۷ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۱۳ (UTC)[پاسخ]

معادل فارسی

درود، لطفاً بفرمایید معادل فارسی fireblight که نوعی بیماری میکربی و ویروسی سیب و گلابی و ... است در زبان فارسی چیست؟ سپاس فراوان Nargess.n (بحث) ‏۱۸ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۳۳ (UTC)[پاسخ]

بیماری آتشک درختان میوه ارژنـگ ‏۱۸ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۲۴ (UTC)[پاسخ]

Washingtonian

  • واشینگتنی
  • واشینگتنیان
  • واشینگتنیایی

برای کاربد در مقاله واشینگتن برای نام اهلیت--کــیان نـیوان ‏۲۱ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۵۸ (UTC)[پاسخ]

«واشینگتنی» یا «اهل واشینگتن». وهاب (گپ) ‏۲۱ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۱۲ (UTC)[پاسخ]

Polypogon

Polypogon آیا معادل فارسی دارد؟ اُمیدبحث ‏۱ خرداد ۱۳۹۴≈ ‏۲۲ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۲۹ (UTC)[پاسخ]

گندمک –شال دم – چمن ریش ▬ AnuJuno ‏۲۸ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۰۸ (UTC)[پاسخ]

Seal of the District of Columbia

Seal of the District of Columbia

  1. نشان رسمی واشینگتن دی.سی
  2. نشان رسمی ناحیه کلمبیا
  3. نشان رسمی ناحیه کلمبیا (واشینگتن دی.سی)

کــیان نـیوان ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۰۵ (UTC)[پاسخ]

نشان رسمی بخش کلمبیا. وهاب (گپ) ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۰۰ (UTC)[پاسخ]

اسامی کوبایی

سلام، معادل فارسی اینها را می‌خواهم:

  1. Lázaro Bruzón
  2. Yaniet Marrero Lopez
  3. María Teresa Mora
  4. Jesus Nogueiras
  5. Aryam Abreu Delgado
  6. Leinier Domínguez
  7. Isan Reynaldo Ortiz Suárez
  8. Guillermo García González
  9. Celso Golmayo Zúpide
  10. Yuniesky Quezada
  11. Omar Almeida Quintana
  12. Irisberto Herrera
  13. Félix Sicre
  14. Yuri Gonzalez Vidal
  15. Rolando Illa

نیک‌آئین (بحث) ‏۲۶ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۳۶ (UTC)[پاسخ]

سلام! این هم نوشتار فارسی و تلفظ این اسامی:
  1. لازارو بروزن (تلفظ: لّازارو بروزُن - با تشدید بر روی حرف «ل»)
  2. یانییت ماررو لوپز (تلفظ: یانییِت مارِرو لوپِز - با تشدید بر روی اولین «ر» در «مارّرو»، تایپ همزمان تشدید و کسره بر روی یک حرف ممکن نشد!)
  3. ماریا ترسا مرا (تلفظ: ماریا تِرِسا مُرا)
  4. خسوس نگیراس (تلفظ: خِسوس نُگِـیراس)
  5. آریام آبرئو دلگادو (تلفظ: آریام آبرِئو دِلگادو - «آبرِئو» به سکون حرف «ب»)
  6. لینییر دومینگز (تلفظ: لِیـنیـیِر دومّینـگِز - به سکون حرف «ن» در «دومینگز»)
  7. ایسان رینالدو ارتیز سوآرز (تلفظ: ایسان رِینالدو اُرتیز سوآرِز - به سکون حرف «ر» در «اُرتیز»)
  8. گییرمو گارسیا گنزالز (تلفظ: گیـیِرمو گارسیا گُنـزالِز)
  9. سلس گلمایو زوپیده (تلفظ: سِـلسُ گُـلمایو زّوپیده - به سکون حرف «ل» در «سِلسُ» و «گلمایو»)
  10. یونییسکی کزادا (تلفظ: یونییِـسکی کِزادا)
  11. عمار آلمیدا کینتانا (تلفظ: عُمار آلمِـیدا کینتانا)
  12. ایریسبرتو اررا (تلفظ: ایریسبـِرتو اِرِرا - با تشدید بر روی اولین ر در «ارّرا»، تایپ همزمان تشدید و کسره بر روی یک حرف ممکن نشد. حرف «H» به تنهایی در زبان اسپانیایی خوانده نمی‎شود.)
  13. فلیکس سیکره (تلفظ: فِـلیکس سیکره - با سکون بر روی هر دو حرف «کاف»)
  14. یوری گنزالز ویدال (تلفظ: یوری گُنـزالِز ویدال)
  15. رولاندو اییا (تلفظ: رولاندو ایـیّا - دو حرف «L» در کنار یکدیگر در زبان اسپانیایی صدای «ی» می‎دهند.)
آبی گپ ‏۲۸ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۴۹ (UTC)[پاسخ]

خیلی خیلی خیلی متشکرم آقا آبی. زحمت کشیدید. نیک‌آئین (بحث) ‏۲۹ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۲۲ (UTC)[پاسخ]

خواهش می‎کنم! هیچ زحمتی نیست نیک‌آئین عزیز، من از همکاری بسیار لذت می‎برم. آبی گپ ‏۲۹ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۴۱ (UTC)[پاسخ]

Oregon

Oregon

  • اورگان
  • اورگن

کــیان نـیوان ‏۲۷ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۱۲ (UTC)[پاسخ]

بر اساس تلفظ انگلیسیِ آمریکایی «اورگان» معادل فارسی بهتری است، هرچند که مقالۀ فعلی اورگن است. آبی گپ ‏۲۸ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۵۵ (UTC)[پاسخ]
معیار تلفظ انگلیسی آمریکایی نیست، بلکه نوشتار رایج در متون فارسی است. در گیتاشناسی خاطرم هست اورگن (و گاهی حتی اورگون) می‌نوشتند. ▬ حجت/بحث ‏۲۹ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۳۵ (UTC)[پاسخ]
متوجه استدلال شما هستم، آیا برایتان امکان دارد منبع مورد نظر را به اشتراک بگذارید؟ با یک جستجو به این منبع ویکی‌پدیا:قواعد نام‌گذاری (فارسی‌سازی اسامی خارجی) برخوردم که استدلال شما را تأیید می‎کند و دقیقا چگونگی انتخاب نوشتار صحیح در فارسی را توضیح می‎دهد. آبی گپ ‏۲۹ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۰۸ (UTC)[پاسخ]

معادل

لطفاً بفرمایید بهترین معادل فارسی شاعر قرن یازدهم (Thorbiorn Brúnarson) و الهه (Nehalennia) چیست؟ سپاس فراوان Nargess.n (بحث) ‏۲۸ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۲۷ (UTC)[پاسخ]

نهالنیا و توربیورن برونارسون. __Âriobarzan ‏۲۹ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۵۱ (UTC)[پاسخ]

درخواست ترجمه

لطفا یکی از دوستان صفحه ی مرزهای دانش را به فارسی ترجمه و این نوشته را حذف کند. http://en.wikipedia.org/wiki/Bleeding_edge_technology شمرون (بحث) ‏۵ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۲۱ (UTC)[پاسخ]

شمرون گرامی، پیشنهاد می‌کنم در ویکی‌پدیا:ویکی‌پروژه مترجمان مطرح کنید. شاید مثمرثمرباشد. ¤ اُمیدبحث ‏۱۸ خرداد ۱۳۹۴≈ ‏۸ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۲۸ (UTC)[پاسخ]

تلفظ صحیح

نام کوچک لهستانی Stanisław

استانیسلاو یا استانیسواف (تلفظ لهستانی) کدام یک صحیح است استفاده شود World Cup 2010 (بحث) ‏۴ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۱:۳۶ (UTC)[پاسخ]

استانیسلاف! __Âriobarzan ‏۴ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۱۳ (UTC)[پاسخ]

@Ariobarzan: با درود به شما استانیسلاف! با علامت پاسخ داده‌اید مشکل در این اسم لهستانی خطی موربی است که بر روی L قرار دارد و در این صفحه نیز

w ł ładny way بدین صورت نوشته شد بنده می‌خواستم تمام افرادی که با این نام مقاله دارند را به تلفظ صحیح منتقل نماید گفتم یه صلاح و مصطلحتی انجام دهم بعد تغییر دهم World Cup 2010 (بحث) ‏۶ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۴۴ (UTC)[پاسخ]

با درود بر وردکاپ عزیز. آن گونه که در الفبای فونتیک زبان لهستانی نوشته شده، تلفظ این حرف دقیقا مانند دبلیو در زبان انگلیسی است و در فارسی معادلی برای این آوا وجود ندارد و قاعدتا باید حرف "و" به عنوان نزدیکترین معادل نوشته شود، یعنی استانیسواف. ولی مسئله این است که این نام با صورت نوشتاری استانیسواف هیچ رواجی در زبان فارسی ندارد و همه جا "استانیسلاو" یا "استانیسلاف" نوشته می‌شود. بنابراین من اگر جای شما بودم از نوشتن "استانیسواف" خودداری می‌کردم. دیاکو « بحث » ‏۶ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۰۷ (UTC)[پاسخ]
بله، از لحاظ تلفظی استانیسواف نزدیکتر است، ولی بهتر آن است که استانیسلاف بنویسید. __Âriobarzan ‏۶ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۲۴ (UTC)[پاسخ]
درود. استانیسواف برای عنوان‌هایی که در ارائه منبع معتبر برای اثبات وپ:رایج ناتوان هستند درست است. وپ رایج تنها برای مواردی است که نامی در فارسی اختصاصا بصورت دیگری تلفظ شود اما برای نام‌های دیگر تغییر به گویش درست لازم است. ارژنـگ ‏۸ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۱:۰۳ (UTC)[پاسخ]
اصولا نویسه‌گردانی نام‌های لهستانی در فارسی مانند فرانسوی و آلمانی و... رایج نیست. به نظر من چون مخرج w در فارسی معیار ایران نداریم، و همچنین چون ناک استانیلاو از دیگر زبان‌های لاتین هم در فارسی آمده، همان شکل استانیلاف مناسبتر است و شاید برای کاربردهای ریشه‌شناختی هم بد نباشد. __Âriobarzan ‏۸ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۱۱ (UTC)[پاسخ]

Knocked Up

برای فیلم Knocked Up هم اکنون نام باردار (فیلم ۲۰۰۷) در نظر گرفته شده آیا نام مناسب اری برای این فیلم می شود انتخاب کرد؟ لطفا پیشنهاد دهید. Behnam mancini (بحث) ‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۵۱ (UTC)[پاسخ]

Washington Healthplanfinder

برای ساختن این مقاله نامی پیدا نکردم. کــیان نـیوان ‏۱۲ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۴۲ (UTC)[پاسخ]

اسم خاص است؛ باید «واشنگتن هلث‌پلن‌فایندر» نوشتش. -- نوژن (بحث) ‏۱۹ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۴۲ (UTC)[پاسخ]

درخواست معادل

درود، لطفاً بفرمایید بهترین معادل فارسی برای Cooking apple چیست؟ سپاسگزارم. Nargess.n (بحث) ‏۱۹ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۰:۵۵ (UTC)[پاسخ]

در چه متنی به کار رفته است؟ نمونه می‌آورید؟ -- نوژن (بحث) ‏۱۹ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۳۷ (UTC)[پاسخ]

درود.عنوان این مقاله من آن را با نام سیب مخصوص پختن ایجاد کردم ولی جناب ارژنگ آن را اشتباه می‌دانند. [۱۳] Nargess.n (بحث) ‏۱۹ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۵۲ (UTC)[پاسخ]

نظرم به نظر ایشان نزدیک‌تر است!! از آنجا که این سیب‌ها، از میان انواع گوناگون «انتخاب» می‌شوند تا برای پخته شدن به کار روند، سیب خاصی مورد نظر نیست که آن را مخصوص پختن نامید. سیب پختنی منظور را می‌رساند. عنوان‌هایی چون «سیب برای پخت» یا «سیب در پخت و پز» نیز مناسب هستند (دومی خیلی کلی تر می‌شود). -- نوژن (بحث) ‏۱۹ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۰۲ (UTC)[پاسخ]

Sonsonate

یکی از شهرهای السالوادور. آیا «سونسناته» صحیح است؟ از طرفی در این سایت، «سنسنت» نوشته شده است... ¤ اُمیدبحث ‏۲۹ خرداد ۱۳۹۴≈ ‏۱۹ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۱۶ (UTC)[پاسخ]

؟ BlueBlack

با درود، تلفظ صحیحش «سُـنسُـناته» است و خودشان هم همینطور تلفظ می‌کنند: پیوند اول؛ پیوند دوم. -- Tisfoon (بحث) ‏۲۱ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۵۳ (UTC)[پاسخ]

سلام اُمید عزیز، تاخیر مرا ببخشید، همین الان این را دیدم. پاسخ جناب Tisfoon کاملا صحیح است و تلفظ اسپانیایی Sonsonate «سُـنسُـناته» است. آبی گپ ‏۲۳ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۵۷ (UTC)[پاسخ]

nuts

درود.لطفاً بفرمایید بهترین معادل فارسی برای nuts در جملات زیر چیست؟ سپاس فراوان Nargess.n (بحث) ‏۲۱ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۰۰ (UTC)[پاسخ]

She points out that buckets of apples were found in the Oseberg ship burial site in Norway, and that fruit and nuts (Iðunn having been described as being transformed into a nut in Skáldskaparmál) have been found in the early graves of the Germanic peoples in England and elsewhere on the continent of Europe, which may have had a symbolic meaning, and that nuts are still a recognized symbol of fertility in southwest England

مغزدانه--همان (بحث) ‏۲۱ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۱۰ (UTC)[پاسخ]

Puget Sound

کاربران محترم میتوانند تلفظ صحیح Puget Sound را بیان کنند؟ --Kasir بحث ‏۲۱ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۳۱ (UTC)[پاسخ]

دریاراه پیوجت. -- نوژن (بحث) ‏۲۱ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۰۹ (UTC)[پاسخ]

پیشنهاد انتقال به صفحات

پیشنهاد می کنم پس از پایان بحث در این صفحه و هنگام انتقال به بایگانی یک کپی از بحث در باره نام هم به صفحه بحث مقاله مورد نظر انتقال داده شود با تشکر Behnam mancini (بحث) ‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۵۴ (UTC)[پاسخ]

Behnam mancini عزیز، پیشنهادتان بنظر من بجا و منطقی است و من با آن کاملا موافق هستم. لطفا این مورد را در وپ:ایده‌پردازی مطرح نمایید تا دوستان در مورد آن نظر دهند. سپاس از نکته سنجی شما. ارژنـگ ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۰۹ (UTC)[پاسخ]

با سلام،
آیا میان‌ویکی نوشتار فوق‌الذکرصحیح است؟ معادل با (به انگلیسی: personification) یا (به فرانسوی: Personifikation) (توضیحاتی نیز در صفحۀ بحث نوشتار هست...)
در صورت اشکال در پیوند، لطفاً توسط مدیران گرامی اقدام/اصلاح شود. ¤ اُمیدبحث ‏۳ تیر ۱۳۹۴≈ ‏۲۴ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۲۵ (UTC)[پاسخ]

درود بر Omid.koli عزیز، در ویکی ترکی اصطلاح تشخیص را بکار برده اما دلیل اثبات درستی این نام نمی‌تواند باشد. دوست عزیزمان علی پیرحیاتی شاید بتواند پاسخی درخور و شایسته ارائه دهد. سپاس از دقت شما. ارژنـگ ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۰۶ (UTC)[پاسخ]
به نظرم صحیح است. تشخیص به عنوان آرایهٔ ادبی آنقدر در فارسی مهم و جاافتاده هست که مقاله‌ای مستقل بطلبد. در ضمن تشخیص در حوزهٔ ادبیات فارسی زاییدهٔ فرهنگ فارسی/اسلامی است و از غرب وارد نشده‌است. بنابراین اصلاً مهم نیست که میان‌ویکی داشته باشد یا نه. مقاله میان‌ویکی انگلیسی ندارد لذا کسانی که به زبان‌های دیگر آشنایی دارند می‌توانند صحت یا سقم میان‌ویکی‌ها را بررسی کنند. اما انسان‌انگاری حوزه‌ای وسیع‌تر را شامل می‌شود از فلسفه و علوم و هنر و ... که به نظر می‌رسد حداقل خود اصطلاحش از درون زبان فارسی نجوشیده باشد و از غرب وارد شده باشد. (البته این بحث «ید الله» و ... سابقهٔ زیادی در اسلام داشته‌است و باید دید اندیشمندان مسلمان از چه اصطلاحی استفاده می‌کرده‌اند). خلاصه اینکه من مشکلی نمی‌بینم. 4nn1l2 (بحث) ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۲۹ (UTC)[پاسخ]
در کتابهای دبیرستان یادم هست جان‌بخشی به اشیاء می‌نامیدند. تشخیص در متنهای قدیمی استفاده می‌شده ولی یک مقدار ابهام دارد (با تشخیص دادن)--همان (بحث) ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۲۷ (UTC)[پاسخ]

ترجمه عبارت Vigilante به فارسی

با سلام. بنده می خوام مقاله انگلیسی Vigilante رو به فارسی ترجمه کرده و در ویکی‌پدیای فارسی ایجاد بکنم. اما مشکلی که هست اینه که معادل فارسی عبارت «Vigilante» رو نمی دونم. پس از جستجو در اینترنت اکثر سایت‌های مخصوص ترجمه، عبارت «پارتیزان» رو پیشنهاد کردن؛ اما در ویکی‌پدیای فارسی، مقاله‌ای با عنوان پارتیزان از قبل وجود داره و ارتباطی هم به Vigilante نداره. خواهش می‌کنم، عبارت فارسی معادل مناسب رو پیشنهاد بدین. ممنون. --AmirAK (بحث) ‏۲۳ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۲۵ (UTC)[پاسخ]

سلام. به نظر من هم «پارتیزان» اصولاً معادل مناسبی برای «Vigilante» در زبان فارسی نیست، چون در فارسی «پارتیزان» لغتی شناخته‎شده است و به معنای «چریک» و «گروه کوچکی از افراد مسلح» است که «Vigilante» لزوماً به این معنا نیست.
«Vigilante» اصطلاحاً به فرد یا افرادی گفته می‎شود که بدون کمک گرفتن از پلیس و یا راه‎های قانونی، شخصاً و سرخود اقدام به اجرای عدالت می‎کنند که در نتیجه قضاوت و یا عملکردشان ممکن است همیشه بی‎طرفانه و یا منصفانه نباشد. با توجه به این تعریف من یکی از این معادل‌ها رو پیشنهاد می‎کنم: مجریان عدالت خودجوش یا مجریان عدالت سرخود. و بر همین اساس برای «Vigilante justice» می‎تونیم از عدالت خودجوش یا عدالت سرخود استفاده کنیم. آبی گپ ‏۲۳ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۰۹ (UTC)[پاسخ]
به نظرم «لوتی» معادل خوبیه برای «Vigilante» و «لوتی‌گری» برای «Vigilante justice».--دوستدار ایران بزرگ ‏۲۴ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۴۸ (UTC)[پاسخ]
جناب دوستدار ایران بزرگ، بر اساس لغت نامه دهخدا «لوتی» و یا حتی «لوطی» هیچکدام از معانی «Vigilante» را در برندارند. برای اطمینان از اینکه «لوتی» معادل صحیحی برای «Vigilante» در زبان فارسی است، لطفاً منبع ارائه کنید. ممنون. آبی گپ ‏۲۴ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۲۶ (UTC)[پاسخ]
مقاله رو با عنوان مجری عدالت سرخود ایجاد کردم.✓ اگر عنوان دیگه‌ای به نظرتون مناسب‌تر باشه، لطفا در صفحه بحث مقاله مطرح کنید. ممنون از دوستانی که وقت گذاشتن.--AmirAK (بحث) ‏۲۶ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۱۴ (UTC)[پاسخ]
دوست گرامی AmirAK عزیز، دلیلی وجود ندارد که هر اصطلاح و واژه‌ای را فارسی‌سازی نماییم. برای این مثال بهترین تعریف همان «ویژیلانته» است. ارژنـگ ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۰۴ (UTC)[پاسخ]
به نظر من هم نباید ترجمه شود. دیاکو « بحث » ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۱۳ (UTC)[پاسخ]
مقاله را به ویژیلانته منتقل کردم.✓ --AmirAK (بحث) ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۳۴ (UTC)[پاسخ]
@AmirAK،‏ آبی و ارژنگ: لطفا به بحث:ویژیلانته تگاه کنید.--دوستدار ایران بزرگ ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۱۲ (UTC)[پاسخ]

ترجمه lobster

سلام ترجمهٔ فعلی ای که برای lobster به کار رفته شاه میگو هست و برای crayfishe خارچنگ. این دو از یک خانواده هستند و بسیار به هم شباهت دارند. تا جایی که بنده در مقالات و کتب فارسی دیدم برای crayfishe خرچنگ دراز مصطلح تر از خارچنگ هست. آیا امکان تغییر نام صفحهٔ مربوط به crayfishe هست؟ Alikeen (بحث) ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۰۷ (UTC)[پاسخ]

در واژه‌نامه زیستی عطری، lobster برابر «کله‌چنگ» و نیز خرچنگ آورده شده است. جناب مانی می‌بایست مشکل‌گشا باشند. -- نوژن (بحث) ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۴۰ (UTC)[پاسخ]

لطفاً کاربران مسلط به سوئدی پاسخ دهند

با درود، آوانگاری و تلفظ نام Signe به فارسی چیست؟ من در این فوروم دیدم که دست‌کم دو نفر نوشته‌اند تلفظش «سینگه» است. (به ن قبل از گ توجه بفرمائید). خواهشمندم اگر از تلفظ صحیحِ این نام دخترانه، اطمینانِ کامل دارید، پاسخ دهید و نه با استفاده از تلفظ‌کننده‌های آنلاین. توضیح آنکه آنرا برای ساخت مقاله هنرپیشه آمریکایی-سوئدی Signe Hasso می خواهم. سپاس --Tisfoon (بحث) ‏۲۹ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۳۳ (UTC)[پاسخ]

@Tisfoon: نام Signe معمولا در سوئد «سیگنی» در نروژ «سیگنه» و در دانمارک «سینه» خوانده می شود. «سینگه» عامیانه است و چون شما قصد ایجاد مقاله را در این دانشنامه دارید، بهتر است «سیگنی» را بنویسید. با سپاس --ساقی (بحث) ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۱۶ (UTC)[پاسخ]

@فخر جهان: از پاسخ و توضیح‌تان سپاسگزارم. -- Tisfoon (بحث) ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۵۶ (UTC)[پاسخ]

مقاله یزدگرد یکم

با سلام. لطفاْ‌ این جمله را برای من ترجمه کنید؛ این مقاله، به تصحیح تقویم توسط یزدگرد یکم اشاره دارد:

An extraordinary calendrical reform of effecting (in about 401) a two-month intercalation “for no other motive than that of precaution” (Biruni, Chronology, pp. 52-56) is attributed to Yazdegerd, but it seems unfounded.

--A.berjis (بحث) ‏۲۹ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۵۶ (UTC) برگردان:[پاسخ]

یک اصلاح بنیادی در تقویم صورت گرفته است که در اثر آن دو ماه سال کبیسه جابجا می‌شود (در سال ۴۰۱). این اصلاح را که انگیزه‌ای جز پیش‌بینی دقیق‌تر نداشته است (بیرونی ص ۵۲) به یزدگرد نسبت می‌دهند؛ هر چند به نظر می‌رسد این ادعا پایه و اساسی نداشته باشد.

--دوستدار ایران بزرگ ‏۲۹ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۱۸ (UTC)[پاسخ]

نرم‌افزار‌دهنده

آیا این نوشتار به درستی نام‌گذاری شده است؟ -- نوژن (بحث) ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۱۰ (UTC) اسمش خیلی زشته. مهندسین برق و برنامه نویس ها غالبا بهش همون پروگرمر را می گویند. اصلا ترجمه متن هم ترجمه ی صحیح و قابل فهمی نیست! پروگرمر یک وسیله است که برنامه ی نرم افزاری را روی یک حافظه قرار میده. اگه خیلی اصرار به فارسی کردن پروگرمر داشته باشیم شاید عنوان برنامه ریز یا برنامه نویس واسش مناسب تر باشه.Alikeen (بحث) ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۲۴ (UTC) در رشته ی سخت افزار کامپیوتر، پروگرمر، چیپ پروگرمر یا دستگاه پروگرمر، به وسیله ای گفته می شود که حافظه های برنامه پذیر مستقل از ولتاژ مدارات دیجیتال مانندای پی رام، ای ای رام، فلش،پل، اف پی جی آ، یا مدارهای برنامه پذیر را پیکر بندی می کند.[پاسخ]

به نظرم این ترجمه خیلی صحیح تر از ترجمه ای هست که در مقاله مذکور نوشته شده. البته بنده هم باز یه فسمتش را شک دارم. ولی مططمئنم ترجمه ی فعلی مقاله اصلا درست نیست.Alikeen (بحث) ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۴۹ (UTC)[پاسخ]

ای پرام

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C_%D9%BE%D8%B1%D8%A7%D9%85 عنوان این مقاله درست نیست. رام به معنای حافظه است.ولی پرام معنایی نداره. ای پی رام صحیحه. نظر دوستان در مورد تغییر عنوان این مطلب چیه؟ Alikeen (بحث) ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۵۴ (UTC)[پاسخ]

✓ بله؛ منتقل شد. ☼ Leyth (بحث) ☼ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۱۴ (UTC)[پاسخ]

این اسامی

درود،لطفاً بفرمایید اسامی Mignon و Marjorie را که خواهران باربارا مک‌کلینتوک هستند، چگونه به فارسی بنویسم؟ سپاس فراوان Nargess.n (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۲۳ (UTC)[پاسخ]

درود بر Nargess.n گرامی. «مینیون» و «مارجوری» دو خواهران باربارا مک‌کلینتاک. ارژنـگ ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۴۴ (UTC)[پاسخ]
درود بر Nargess.n گرامی.

نام و نام خانوادگی؟

Ewan McGregor / ایوان مک‌گرگور

نام و نام خانوادگی

با توجه به وبسایت فورو ایوان تلفظ می شود http://www.forvo.com/search/Ewan/

کاربر با توجه به این /ˌjuːən məˈɡrɛɡər/

به یوان تغییر داده است نام خانواگی هم مک‌گرگور بنظر اشتباه می آید World Cup 2010 (بحث) ‏۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۴۸ (UTC)[پاسخ]


@World Cup 2010: با درود، تلفظ صحیح نام وی همانطور که در «راهنمایِ تلفظ» صفحۀ انگیسی‌اش هم اشاره شده است، «یوئِن» (و نه «یوان») است. تلفظ صحیح نام‌خانوادگی‌اش هم «مک‌گِرِگِر» است. («و» یا «» در نام‌خانوادگی‌اش ندارد)؛ چه در تلفظ بریتیش و چه در تلفظ آمریکایی. چندتا پیوند زیر را ببینید و بشنوید:

با تقدیم احترام -- Tisfoon (بحث) ‏۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۴۷ (UTC)[پاسخ]

hand luck

سلام. ترجمه hand luck چه می‌شود؟ چون چندین بار ویرایش در مقاله لوک تسلی‌بخش صورت گرفته برای من سوال شده. با تشکر. AliReza ‏۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۵۴ (UTC)[پاسخ]

fiction

رده Fiction by topic به «ادبیات داستانی بر پایه نوع» ترجمه شده. Fiction دقیقا معادل ادبیات داستانی نیست و آثار دیگری مثل فیلم و نمایش را هم در بر می‌گیرد. پیشنهاد من «آثار داستانی» است. موافقید یا مخالف ؟ پگاهبحث ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۲۴ (UTC)[پاسخ]

سلام. در تمام ویکی ها که همین آثار داستانی بر پایه موضوع نامیده شده و کتاب، فیلم و امثالهم رو زیر رده همین آثار داستانی قرار دادن. چیزی که خودتون گفتین خوبه به نظرم ترنس گمنام₰ ♥گفتگو♥ ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۳۹ (UTC)[پاسخ]

Head Engagement

درود. در علم زنان و زایمان اصطلاحی داریم به نام «Engagement» که به زمانی گویند که بزرگترین دیامتر سر جنین وارد کوچکترین دیامتر فضای لگن مادر می‌شود (در هنگام زایمان). لطفاً راهنمایی بفرمائید معادل مناسبی برای این کلمه در فارسی داریم یا خیر؟ -- Phobia ☺☻ پنجشنبه، ۱۸ تیر، ۰۰:۳۷ - ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۰۷ (UTC)[پاسخ]

درود،
ظاهرا معادلی ندارد و آنگاژمان می‌گویند. Peredhil (talk) ‎‏ ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۳۶ (UTC)[پاسخ]
فرهنگستان برای واژه engagement برابر درگیری را بکار برده البته در حوزه علوم نظامی؛ شاید درگیری سر مناسب باشد.-- آرمان (بحث) ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۴۶ (UTC)[پاسخ]
جناب @ماني: و @آرش: گرامی، نظر شما چیست؟ -- Phobia ☺☻ جمعه، ۱۹ تیر، ۱۷:۳۴ - ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۰۴ (UTC)[پاسخ]
با درود، مهم آن است که در فارسی، چه معادلی رواج دارد. سال‌هاست که در حیطۀ پزشکی در ایران، معادل‌های «Engagement» و «Cervical effacement»، آنگاژمان و اِفاسمان است که از فرانسه وارد زبانمان شده است و جاافتاده است. -- Tisfoon (بحث) ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۲۲ (UTC)[پاسخ]
درود بر شما. البته اِفاسمان که چیز دیگری است، ولی در رابطه با Engagement صحبت شما صحیح است، ما همین کلمهٔ انگلیسی‌اش را در طب استفاده می‌کنیم. بنده به دنبال کلمه‌ای بودم بلکه کاربر فارسی‌زبان که با ترمینولوژی پزشکی آشنایی ندارد بتواند با آن ارتباط برقرار کند. -- Phobia ☺☻ شنبه، ۲۰ تیر، ۲۰:۰۱ - ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۳۱ (UTC)[پاسخ]

United States National Security Council

هم‌اکنون عنوان مقالهٔ مربوط به «United States National Security Council» در ویکی‌فا شورای ملی امنیت ایالات متحده آمریکا است (National Council of Security). دوستانی که واردتر اند: آیا ترجمهٔ درستش «شورای امنیت ملی ایالات متحده آمریکا]] (Council of National Security) نیست؟--arfar (گفتگو) شنبه،۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۳ (ایران) ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۵۳ (UTC)[پاسخ]

فرقی نمی کنه ولی برای اینکه با شورای امنیت سازمان ملل متحد اشتباه نشه که گاهی به اختصار «شورای امنیت» گفته میشه نظر من اینه که شورای ملی امنیت ایالات متحده آمریکا رو به همین شکل نگه داریم.--دوستدار ایران بزرگ ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۱۹ (UTC)[پاسخ]
از نظر من شورای امنیت ملی ایالات متحده آمریکا درست تره، در موارد مشابه هم عین ترکیب استفاده شده به عنوان مثال شورای امنیت ملی افغانستان و یا شورای عالی امنیت ملی ایران. فکر نمیکنم هیچ کدام از اینها با شورای امنیت سازمان ملل اشتباه گرفته شوند--هریوا (بحث) ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۱۵ (UTC)[پاسخ]

یک نام فرانسوی و یک عبارت

نام فرانسوی: Paul Emile-Marie Beynet

عبارت: French General Delegates to Syria and Lebanon --Reza Amper (بحث) ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۱۴ (UTC)[پاسخ]

نام: پُل اِمیل–ماری بِنِه
عبارت: نمایندهٔ کل فرانسه در سوریه و لبنان

-- نوژن (بحث) ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۳۶ (UTC)[پاسخ]

ترجمه اسامی فرانسوی

سلام. لطفا اسامی عوامل ماجراهای شگفت‌انگیز ادل بلانسک (فیلم) رو که فرانسوی هستند، به فارسی بنویسید. ممنونم عارون (بحث) ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۰۱ (UTC)[پاسخ]

سلام. لطف کنید در اینجا فهرست کنید. -- نوژن (بحث) ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۳۰ (UTC)[پاسخ]

مقاله ماهی دم شمشیری

باسلام.در مقاله ماهی دم شمشیری کلمات انگلیسی زیاد است در خواست بربر فارس آنهارا دارم. rab.mj79 (بحث) ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۳:۰۸ (UTC)[پاسخ]

رده مادر

بهترین عنوان برای ایجاد این رده مادر Category:Census divisions of Canada چیستWorld Cup 2010 (بحث) ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۰:۵۶ (UTC)[پاسخ]

در حیطه محدوده جغرافیایی بهترین برگردان برای Extended area و Core area نمونه انتاریوی شرقیWorld Cup 2010 (بحث) ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۴۰ (UTC)[پاسخ]

عنوان فیلم

سلام دوستان. یه بازیگر و بدنساز قدیمی ایرانی داریم به نام ایلوش خوشابه. ایشون در چند فیلم سینمایی قدیمی ایتالیایی بازی کردند. من اسم فیلم ها رو که ایتالیایی و انگلیسی هستند می نویسم، لطف کنید و برابر فارسیش رو بگید.

  • The Invincible Brothers Maciste : برادران شکست‌ناپذیر ماچیسته
  • Hercules, Samson and Ulysses : هرکول، سامسون و اولیس
  • Sesso e volentieri : (سکس و تمنا؟)
  • The Seven Tasks of Ali Baba : هفت‌خوان علی‌بابا
  • Vulcan, Son of Giove : ولکان، پسر ژوپیتر (در ایران ولکان، خدای جنگ؟)
  • Due Magnum .38 per una città di carogne : دو تپانچه مگنوم ۳۸ برای شهری از اشرار
  • Pugni, dollari e spinaci : (مشت، دلار و اسفناج؟)

عارون (بحث) ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۴۱ (UTC)[پاسخ]

@عارون: برگردان‌ها را جلوی هرکدام اضافه کردم، پرانتزها را شک دارم. این‌جا را هم ببینید. Wikimostafa (بحث) ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۱۴ (UTC)[پاسخ]

دستت درد نکنه. عارون (بحث) ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۲۵ (UTC)[پاسخ]