ویس و رامین

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
داستان منظوم
ویس و رامین
زبانفارسی
پدیدآورندهفخرالدین اسعد گرگانی

منظومه ویس و رامین از شاهکارهای ادب فارسی و جهان است که سروده فخرالدین اسعد گرگانی شاعر قرن پنجم هجری است. این داستان عاشقانهٔ منظوم در حدود ۹۰۰۰ بیت*[۱] دارد که در بحر هزج مسدس محذوف*[۲] یا مقصور*[۳] سروده شده‌است. چنان‌که از شواهد و قراین بر می‌آید فخرالدین اسعد گرگانی این اثر را از متنی پهلوی به شعر پارسی برگردانده است و داستان مربوط به عصر اشکانی-ساسانی است.[۱] که در این ترجمه با آرایش کلام و به کاربردن صنایع لفظی و معنوی*[۴] شاهکاری عظیم خلق کرده‌است. محمد عوفی تذکره‌نویس قرن هفتم هجری چنین گفته‌است: «... و آنچه از غرّر اوصاف و درّر تشبیهات در آنجا ایراد کرده‌است مقوّمان ضمیر افاضل از تقویم آن عاجزند و جوهریان صنعت از تصریع معارضهٔ آن قاصر…»

مؤلف کتاب مجمل التواریخ و القصص وقوع داستان را در عهد شاپور پسر اردشیر بابکان می‌داند. ولی ولادیمیر مینورسکی، خاورشناس و ایران‌شناس روسی و استاد دانشگاه لندن، بر پایهٔ پاره‌ای از جزئیات، زمان حادث شدن این رویداد را مربوط به دورهٔ اشکانیان و برابر با زمان پادشاهی گودرز دوم، یعنی سال‌های ۳۹ تا ۵۱ میلادی برآورد کرده‌است.

ابوالفتح مظفر، از فخرالدین به نظم کشیدن اثر را درخواست کرد. از آنجا که اثر منثور اصلی به زبان پهلوی داشت، بعضی از کلمه‌ها و ترکیب‌های پهلوی به شعر فخرالدین راه یافته‌است: چون دژخیم، دژپسند و دژمان. این کتاب در فاصلهٔ سال‌های ۴۳۲ تا ۴۴۶ ه‍.ق (نگارش ویس و رامین در سال ۱۰۵۴ میلادی به پایان رسیده‌است) به نظم درآمده‌است.

ویس و رامین را نخستین‌بار در سال ۱۸۶۵ میلادی در کلکتهٔ هندوستان چاپ کردند تا آن‌که ویرایش علمی آن در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به کوشش مجتبی مینوی فراهم آمد. از این منظومه، سه چاپ ویرایش شدهٔ دیگر در دسترس است: چاپ دکتر محمدجعفر محجوب (۱۳۳۷ خورشیدی)؛ چاپ ماگالی تودوا و الکساندر گواخاریا، دو دانشمند گرجستانی (۱۳۴۹ خورشیدی) و چاپ محمد روشن (۱۳۷۷ خورشیدی).[۲]

به عقیدهٔ بعضی محققین، منشأ افسانهٔ اروپایی تریستان و ایزولت همین داستان است.[۳]

موضوع داستان[ویرایش]

صادق هدایت در مقالهٔ «چند نکته از ویس و رامین» اشاره می‌کند: «... آنچه ویس و رامین را از سایر رمان‌های عاشقانهٔ باستان ممتاز می‌سازد نخست موضوع کتاب است، زیرا بر خلاف پهلوانان داستان‌های عشقی قدیم که عموماً از افسانه یا اشخاص تاریخی گرفته شده‌اند و داستانسرا کوشیده که از جزئیات زندگی آنها به خواننده درس اخلاق و دلاوری و گذشت و غیره بیاموزد موضوع «ویس و رامین» بسیار گستاخانه انتخاب شده و گویا به همین علت پهلوانان آن خیالی است و با افسانه و تاریخ وفق نمی‌دهد»

به‌طور خلاصه موضوع داستان عبارتست از: عشق متقابل شهوانی و افسار گسیختهٔ دختری به نام ویس با برادر «شاه‌موبد» به‌نام رامین، که البته ویس در عقد «شاه‌موبد» است و سخت از این پیوند ناراضی‌است.

برگردان منظومهٔ ویس و رامین به نثر[ویرایش]

فریده گلبو نویسندهٔ معاصر ایرانی، منظومهٔ ویس و رامین را، که توسط فخرالدین اسعد گرگانی در بحر هزج مسدس مقصور یا محذوف در فاصلهٔ سال‌های ۴۳۲ تا ۴۴۶ یا ۴۴۸هـ. ق سروده شده‌است، به نثر امروزی درآورده‌است. این کتاب برای نخستین بار در سال ۱۳۸۸ انتشار یافت.

دیدگاه‌ها دربارهٔ داستان منظومهٔ ویس و رامین[ویرایش]

محمدعلی اسلامی ندوشن در این باره می‌نویسد:

«ویس و رامین یک اثر ادبی رئالیست است که تار و پود آن از طبیعت گرفته شده‌است. عشق ویس و رامین با روشنایی و زندگی پیوند دارد.

پردازندگان ویس و رامین می‌دانسته‌اند که انسان موجودی است سرشته از خوب و بد و کوششی در پنهان کردن جنبه بد او نداشته‌اند.

آدمی محل برخورد آز و خرد است و خرد بر عشق که بالاترین حد حدت عاطفی انسان است نمی‌تواند غلبه کند.

دو جوان یکدیگر را دوست دارند تا از روشنی و نعمت حیات نصیب برگیرند. رنج و هجران نیز برای آنان جز این معنایی ندارد که امید شادی و وصال را در خود می‌پرورد.»[۴]

دربارهٔ گوراب[ویرایش]

محققان ویس و رامین، عاشق و معشوق افسانه‌ای ایران باستان را از مردم شهر گوراب دانسته‌اند که در جنوب فیال ویروگرد (بروجرد) می‌باشد. ویرو از شاهزادگان اشکانی بوده که در حدود نهاوند حکومت داشته‌است و در بنای بروجرد سهیم بوده‌است و قصهٔ ویس و رامین در روزگار اشکانیان اتفاق افتاده‌است.[۵] گودرز (یکم) نیز در سال ۹۱ پ. م از فرمان مهرداد دوم سرپیچی می‌کند و خود را شاه ایران می‌خواند. جالب است که رامین بر پایهٔ «ویس و رامین» در مناطق غربی ایران قرار می‌گیرد و گودرز نیز در مناطق غربی ایران بوده‌است.[۶] فیال در لغت به معنای سرزمینی است که برای نخستین بار در آن کشت شود. به دلیل همین نام، برخی معتقدند ممکن است نخستین بار سکونت در ناحیٔه بروجرد از این منطقه آغاز شده باشد.

گوراب که در بین اهالی به شهر خرابه معروف است جایی است که بروجرد در آنجا به وجود آمده‌است و در زلزلهٔ بزرگی که موجب ویرانی آنجا گردید باعث شد مردم از گوراب به پایین‌تر یعنی فیال و شهر بروجرد که در سه کیلومتری فیال است نقل مکان کنند. نام‌های قدیم بروجرد: ویروگرد- وروگرد - ورویرد[۷] و… بوده‌است. زمین‌لرزه‌ای ۷٫۴ ریشتری در ساعت ۶:۱۸ بامداد سوم بهمن‌ماه سال ۱۲۸۷ ه‍.خ استان لرستان را لرزاند. این زمین‌لرزه که مرکز آن در منطقهٔ سیلاخور در ۹ کیلومتری شهرستان دورود قرار داشت، موجب ویرانی و آسیب ۱۲۸ روستا و کشته شدن حدود ۶ تا ۸ هزار نفر از هم‌وطنانمان شد.[۸]

دژ گوراب یکی از بزرگ‌ترین و قدیمی‌ترین آثار تاریخی ملایر و ایران (دورهٔ اشکانیان و ساسانیان) است. مطالعات باستان‌شناختی نشان می‌دهد که از دورهٔ مس و پارینه‌سنگی گروهی در محل کنونی تپهٔ گوراب ساکن شدند که سفال‌های آنان با بخشی از سفال‌های ساکنان اولیهٔ گیان در طبقهٔ V a قابل مقایسه‌است. بعد از آن در دورهٔ گسترش فرهنگی اوروک به داخل زاگرس، این مکان به یکی از هشت کانون اصلی اقتصادی اوروکی‌ها در منطقه بدل می‌گردد که کار و فعالیت اصلی آن‌ها جمع‌آوری کالاهای مورد نیاز تمدن اوروکی در جنوب بین‌النهرین بود. پس از آن، گروهی از مهاجران دامداری که قبلاً در گوراب از آن‌ها یاد شد در این مکان مستقر شدند. به نظر می‌رسد تداوم استقرار در این مکان تا دورهٔ اخیر اسلامی وجود داشته، لکن به خاطر ساخت یک قلعهٔ مستحکم در دورهٔ اشکانی بخش زیادی از این آثار فرهنگی تخریب شد، اما پس از آن آثار دورهٔ اشکانی و ساسانی و دوران اسلامی بر روی قلعه قابل مطالعه بر جای مانده‌است.

  • لایه‌های زیرین تپه به ما قبل تاریخ حدود هزاره چهارم قبل از میلاد
  • لایه‌های میانی به دوره تاریخی هزاره اول قبل از میلاد
  • لایه‌های فوقانی مربوط به دوره اسلامی از جمله ایلخانیان

نام گوراب به علت حمله اعراب به ایران به جوراب تغییر یافته‌است. در شاهنامه فردوسی از گوراب به نیکی نام برده‌است که نشان از قدمت آن دارد. در داستان ویس و رامین، آمده‌است: «گوراب نام کشوری بود، که فرمانروایش شاپور و رفیدا بودند»

سر افرازان چو شاپور و رفیدادر آن کشور چو ماه و مهرپیدا

همچنین نقل شده که: «شاه موبد به آنجا که ویس است لشکر کشید و رامین که همراه شاه موبد به گوراب رفته بود، ویس را بدید و بر وی عاشق شد.»

به گوراب آمد و آورد لشکرکه آنجا بود ویس ماه پیکر

در این زمینه که آیا گوراب اسعد گرگانی، همان گوراب ملایر است یا خیر؟ ولادیمیر مینورسکی خاورشناس روسی می‌نویسد: «وضع گوراب روشن است و در جنوب همدان است.»

«گل بانوی» گوراب یکی دیگر از زیبا رویانی است که رامین او را به همسری برمی‌گزیند و در ابیاتی از منظومه، خود را چنین معرفی می‌کند:

ستوده گوهرم از سام و از بابکه این از همدان است و آن زگوراب
به من شد هر که درگوراب خستهکه من هستم کنون گوراب بانو

تپه گوراب در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۵۳ با شمارهٔ ثبت ۱۰۴۲ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.

اشکانی بودن داستان[ویرایش]

اجرایی از روی داستان ویس و رامین در تورنتو، کانادا، سال ۲۰۱۱

دلایلی که برای اشکانی بودن این داستان آورده می‌شود:

  • شاه شاهان: مهرداد دوم نخستین کسی بود که از لقب شاه شاهان برای خود استفاده کرد. در «ویس و رامین» هم برای شاه موبد -برادر رامین و شوهر ویس- لقب شاه شاهان بارها برای او به کار رفته‌است. هرچند پس از مهرداد نیز شماری از شاهان اشکانی از این لقب بهره بردند ولی هیچ‌یک به اقتدار او نرسیدند.
  • جنگ با ارمنستان: مهرداد دوم در سال ۱۱۰ پ. م به جنگ با ارمنستان رفت. این موضوع در «ویس و رامین» نیز آمده‌است:
که رامین رفت خواهد سوی ارمنبه نخچیر شکار و جنگ دشمن
شاهنشه موبد از قیصر خبر یافتکه قیصر دل ز راه مهر برتافت
ز بد راهی نهادی دیگر آوردبه خودکامی سر از چنبر برآورد
همه پیمان‌های کرده بشکستبسی کس‌های موبد را فروبست
ز روم آمد سپاهی سوی ایرانبسی آباد را کردند ویران

در ادامهٔ داستان هم شرح داده می‌شود که شاه از تمام شهرها لشکری آماده می‌کند و به نبرد با رومیان می‌رود و پیروز بازمی‌گردد.

  • ساتراپ ساتراپ‌ها: در نقش برجسته‌های بیستون، نقش برجسته‌ای از مهرداد دوم وجود دارد که ۴ تن از ساتراپهای محلی در برابر وی قرار دارند. یکی از این افراد همین «گودرز» است که به عنوان ساتراپ ساتراپ‌ها، یعنی مسئول تمامی ایالات در پیشاپیش ساتراپ‌های محلی قرار گرفته‌است. در «ویس و رامین» می‌خوانیم که «رامین» برای فراموشی «ویس» از شاه می‌خواهد که او را سپهبدِ ماه‌آباد (ایالت ماد) کند، که شاه در استقبال از این پیشنهاد حکمرانی گرگان و ری و کوهستان را نیز به رامین می‌سپارد. در ادامه نیز روشن می‌شود علاوه بر این مناطق بر مناطق دیگری نیز حکم می‌رانده‌است:
بگشت او گرد مرز پادشاهیگرفته رای فرمانش روایی
نشسته با سپاهی در سپاهانکه بود از مرزها بهتر سپاهان
ز گرگان تا ری و اهواز و بغدادبگسترده بساط رامش و داد
  • استقلال از شاهنشاه: رامین با رسیدن به قزوین دیگر از شاهنشاه اطاعت نمی‌کند و خود را پادشاه می‌خواند. گودرز نیز در سال ۹۱ پ. م از فرمان مهرداد دوم سرپیچی می‌کند و خود را شاه ایران می‌خواند. جالب است که رامین بر پایهٔ «ویس و رامین» در مناطق غربی ایران قرار می‌گیرد و گودرز نیز در مناطق غربی ایران بوده‌است.
  • خورشیدشاه: یکی از القاب مهرداد دوم، خورشید بوده‌است که او را «خورشیدشاه» نیز می‌خوانده‌اند. در «ویس و رامین» نیز چنین آمده‌است:
ز یک سو زن مرا دشمن گرفتهوزو خورشید نام من گرفته
  • پایتخت: پایتخت شاهنشاه (موبدشاه) در «ویس و رامین» شهر مرو در ۳۰۰ کیلومتری عشق‌آباد می‌باشد و پایتخت مهرداد دوم نیز در شهری به نام «نیسا» در نزدیکی عشق‌آباد امروزی بوده‌است که امروزه ویرانه‌های آن باقیست. پس می‌توان پذیرفت که مراد شاعر از شهر مرو، همان شهر نیسا بوده‌است.
  • دیگر دلایل: شرح ویژگی‌های دژ اشکفت دیوان در «ویس و رامین» نشان می‌دهد که این بنا بسیار مستحکم و استوار بوده‌است و می‌توانیم زمان کاربری این بنا را با عصر مهرداد دوم منطبق کنیم. در «ویس و رامین» از روابط میان دربار ایران و دربار چین سخن گفته می‌شود که در زمان مهرداد دوم نیز چنین روابطی وجود داشته‌است.
  • تطابق زایچه: از جملهٔ محکم‌ترین دلایل پیرامون این موضوع زایچهٔ (جدول یا شرح محل ستارگان که بیشتر به مناسبت‌هایی ویژه چون زایش، مرگ یا وقوع جنگی ثبت می‌شده‌است) است که در کتاب «ویس و رامین» آورده شده‌است و بیانگر زمانی است که شاه برای نخستین بار با ویس دیدار می‌کند، که با دانش ستاره‌شناسی امروز و با بررسی وضعیت آسمان در فاصلهٔ سال‌های ۲۴۷ قبل از میلاد تا پایان دورهٔ ساسانیان و حتی زمان زندگی فخر الدین اسعد گرگانی، تنها می‌توان به یک حالت منطبق با نشانه‌های زایچهٔ کتاب «ویس و رامین» برخورد کرد و این تاریخ هم برابر با ۱ ژوئیه ۱۱۶ پ. م می‌باشد و این درست همان زمانی است که مهرداد دوم در ایران پادشاهی می‌کرد.

شعری از ویس و رامین در موزه ژاپن[ویرایش]

اسعد گرگانی در کتاب ویس و رامین:

جهان خرمی با کس نماندفلک روزی دهد روزی ستاند

اثر فردوسی در شاهنامه:

جهان یادگارست و ما رفتنیبمردم نماند به جز مردمی
دست نوشته ژاپنی

[۵] یک راهب ژاپنی بنام کیوسه در حاشیه این کاغذ نوشته‌است (سال ۱۲۱۷ میلادی) در گوانگجو چین با ۳ فرد خارجی ملاقات کردم و موقع خداحافظی از آنها خواستم که به خط خود دعایی برایم بنویسند آنها این دستخط را نوشتند. این راهب این نوشته را با خود به معبد کوزانجی ژاپن آورد.

پانویس[ویرایش]

  1. ^  در [۱] ۹۰۴۵ بیت؛ در چاپ بنیاد فرهنگ ایران ۹۰۳۸ بیت در چاپ م. مینوی ۸۹۰۵ بیت و در چاپ محجوب ۸۹۰۴ بیت. ([۱] ص ۳۷۹)
  2. ^ مفاعلین مفاعیلن فعولن
  3. ^ مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل
  4. ^  مثلاً: «ولیکن پهلوی باشد زبانش/// نداند هرکه برخواند بیانش» (برون آمدن سلطان از اصفهان و داستان گویندهٔ کتاب: بیت ۳۳) ([۱] ص ۳۷)
  5. ^  گرگانی خود گوید «کجااند آن حکیمان تا ببینند/// که اکنون چون سخن می‌آفرینند/// معانی را چون برگشادند/// برو وزن و قوافی چون نهادند.» (همان: بیتهای ۳۷ و ۳۸) ([۱] ص ۳۷)
  6. ^  [۲] ص۲۲۷
  7. ^  [۲] ص۲۲۶
  8. ^  خلاصه ویس و رامین به کوشش اسماعیل حاکمی
  9. ^  مینورسکی، ولادیمیر: «ویس و رامین: داستان عاشقانهٔ پارتی» ترجمهٔ مصطفی مقربی ([۱] ص ۴۱۵)
  10. ^  هدایت، صادق: «چند نکته از ویس و رامین» ([۱] ص ۳۸۱)
  11. ^  همان ([۱] صص ۳۸۱ و ۳۸۲)
  12. ^  تلاشی برای بازگشایی رازی از تاریخ ایران: امکان اشکانی و واقعی بودن «ویس و رامین»، جلال حجتی فهیم، وبگاه زبان فارسی

منابع[ویرایش]

  1. http://ensani.ir/fa/article/380275/بررسی-اثرپذیری-منظومه-ویس-و-رامین-از-اندرزنامه-های-پهلوی-در-حوزه-مفاهیم-تعلیمی%7Cبررسی اثرپذیری منظومه ویس و رامین از اندرزنامه‌های پهلوی در حوزه مفاهیم تعلیمی]
  2. هفته‌نامهٔ امرداد، شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۱، سال سیزدهم، شمارهٔ ۲۸۷، ص ۴.
  3. مجله کیهان فرهنگی، شماره ۲۱۸، مقاله مقایسه ویس و رامین با تریستان و ایزوت
  4. اسلامی ندوشن، محمدعلی (چاپ سوم۱۳۴۹). جام جهان بین. ص. ص۳۸۲. تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
  5. حزین بروجردی، حسین. تذکره حسین حزین یا دورنمایی از شهرستان بروجرد. مجمع متوسلین به آل محمد
  6. لغت نامه دهخدا:نوشته علی اکبر دهخدا - فرهنگ فارسی معین:نوشته محمد معین و سید جعفر شهیدی بروجردی - دورنمایی از شهرستان بروجرد: نوشته حزین بروجردی - خلاصه ویس و رامین: نوشته اسماعیل حاکمی - ویس و رامین، نوشته فخرالدین اسعد گرگانی با مقدمه و تصحیح و تحشیهٔ محمد روشن با دو گفتار از صادق هدایت و مینورسکی - تاریخ مردم ایران: نوشته عبدالحسین زرین کوب بروجردی صفحه ۵۲۰ و ۵۲۷ - فرهنگ جغرافیایی ایران جلد ۶
  7. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۴ آوریل ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۲ ژوئیه ۲۰۱۵.
  8. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۸ مه ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۲ ژوئیه ۲۰۱۵.
  1. گرگانی، فخرالدین اسعد: ویس و رامین با مقدمه و تصحیح و تحشیهٔ محمد روشن با دو گفتار از صادق هدایت و مینورسکی انتشارات صدای معاصر ۱۳۸۱ تهران. شابک ‎۹۶۴-۶۴۹۴-۱۱-۰
  2. صفا، ذبیح‌الله: تاریخ ادبیات ایران ج ۱ انتشارات ققنوس چاپ دوم ۱۳۸۱ تهران شابک ‎۹۶۴-۳۱۱-۰۱۳-۳
  3. جباری، رحمت اله، داستان ویس و رامین، نشر حریر ۱۳۸۷ تهران
  4. حاکمی، اسماعیل، خلاصه ویس و رامین
  5. تلاشی برای بازگشایی رازی از تاریخ ایران: امکان اشکانی و واقعی بودن «ویس و رامین»، جلال حجتی فهیم، وبگاه زبان فارسی

پیوند به بیرون[ویرایش]