سارگون بزرگ

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از سارگن بزرگ)
سارگون اکدی
𒊬𒊒𒄀
تصویر سارگن در نقش برجسته پیروزی‌اش، با کتیبه «سارگون شاه» (𒊬𒊒𒄀 𒈗 شار-رو-گی لوگال) که مقابل او حک شده‌است.
پادشاه امپراتوری اکد
سلطنتح. ۲۳۳۴–۲۲۷۹ پ. م (۵۵ سال)[۲]
پیشینتأسیس امپراتوری
جانشینریموش
همسر(ان)تاشلولتوم
فرزند(ان)مانیشتوسو، ریموش، انهدوآنا، شو-انلیل، آبایش-تاکال
دودماندودمان سارگنی
پدرلاءیبوم

سارگون اکدی (‎/ˈsɑːrɡɒn/‎; اکدی: 𒊬𒊒𒄀 Šar-ru-gi),[۳] یا سارگون بزرگ،[۴] نخستین پادشاه امپراتوری اکد بود که به دلیل فتوحاتش در دولت شهرهای سومری در قرون ۲۴ تا ۲۳ پیش از میلاد مشهور است.[۲] گاهی از او به عنوان اولین شخصی در تاریخ یاد می‌شود که بر یک امپراتوری حکومت می‌کرد.

او دودمانی را پایه‌گذاری کرد که پس از مرگ او به مدت یک قرن، تا زمان فتح امپراتوری اکد توسط کوتیان، دوام آورد و در تاریخ به «دودمان سارگونی» یا دودمان «اکدی کهن» مشهور است.[۵] در نامنامه پادشاهان سومری از او به عنوان ساقی پادشاه دولت‌شهر کیش، اور-زابابا، یاد شده‌است.[۶]

گمان می‌رود که قلمروی او شامل بخش اعظم میانرودان، بخش‌هایی از شام بود. علاوه بر این مناطق او لشکرکشی‌هایی به قلمروهای هوری‌ها و ایلامی‌ها ترتیب داده‌است. پایتخت این قلمروی وسیع او شهر اکد (یا آگاده) بود که هنوز از نظر مکان دقیق آن نامشخص است.

سارگون در ادبیات آشوری نو (قرون ۸ تا ۷ پیش از میلاد) به عنوان یک شخصیت اساطیری به تصویر کشیده شده‌است. در کتابخانه آشوربانی‌پال کتیبه‌هایی با حاوی تکه‌هایی از افسانه تولد سارگن یافت شده‌است.[۷][۸][۹]

نام[ویرایش]

عبارت «سارگون شاه» (𒊬𒊒𒄀 𒈗 شار-رو-گی لوگال) بر نقش برجسته پیروزی سارگن.[۱۰][۱۱][۱۲]

شکل معمول این نام اکدی به صورت شارّو-اوکین یا شارّو-کین است. این نام در خط‌های میخی به صورت‌های مختلف لوگال-او-کین، شار-رو-گِن۶، شار-رو-کی-این، شار-رو-اوم-کی-این ثبت شده‌است. در الواح بابلی قدیم مربوط به افسانه‌های سارگون، نام او به صورت 𒊬𒊒𒌝𒄀𒅔 (شار-رو-اوم-کی-این) نوشته شده‌است.[۱۳] در متون متأخر آشوری، این نام بیشتر به صورت لوگال-گی. نا یا لوگال-گین، مشابه نام پادشاه آشوری نو سارگون دوم، نوشته شده‌است.[۱۴] املای نام سارگون (با اشاره به سارگون دوم) در کتاب مقدس عبری، در اشعیا ۲۰:۱ به عنوان סַרְגוֹן، ثبت شده‌است.

اولین بخش شکل اکدی نام سارگن، شارّو، در زبان اکدی به معنای «شاه» است (در عبری شار שַׂר). بخش دوم این نام از فعل کینوم (در اکدی به معنای تأیید کردن، بنا نهادن) برگرفته شده‌است (در عبری کون כּוּן).[۱۵]

تفسیر احتمالی خوانش شارو-وکین این است که «شاهی که (ثبات) برقرار کرده‌است» یا «او [خدا] پادشاه را برقرار کرده‌است». اما چنین نامی غیرعادی خواهد بود. نام‌های دیگر با پسوند -اوکین همیشه شامل فاعل و مفعول می‌شوند، همان‌طور که در شمش-شوما-اوکین «شمش وارث ایجاد کرده‌است» می‌بینیم.[۱۴] در اینکه این آیا نام سلطنتی سارگن بود یا نامی بود که در هنگام تولد بر خود داشته‌است، محققان اتفاق نظر ندارند.[۱۶][۱۷] خوانش شارّو-کین به صورت «پادشاهی که مستقر (یا مشروع) است» معنا شده‌است.[۱۸]

افسانه تولد[ویرایش]

سارگون یکی از شخصیت‌های محبوب ادبیات دوران امپراتوری آشوری نو در قرون هفتم و هشتم قبل از میلاد بود.[۷][۱۹][۲۰] یک لوح متعلق به قرن هفتم قبل از میلاد در چند خط از زبان خود سارگن دوران کودکی او را شرح می‌دهد که شباهت زیادی به افسانه‌های تولد دیگر شخصیت‌های باستانی مثل لندهور، ادیپ و موسی دارد که اتو رانک در کتاب افسانه تولد قهرمان آن‌ها بررسی کرده‌است.[۲۱][۲۲] این لوح با جمله «منم سارگن، شاه بزرگ، شاه اکد» آغاز می‌شود، سپس به شرح تولد و سال‌های اولیه گوینده داستان می‌پردازد:

مادر یک کاهنه بود. (اما) پدرم را نمی‌شناسم.

برادران پدرم عاشق کوه‌ها بودند.

زادگاه من آزوپیرانوست، که در ساحل فرات قرار دارد.

مادر کاهنه‌ام مرا حامله شد، او مرا در خفا به دنیا آورد.

او مرا در رودخانه انداخت (به‌طوری که) آب مرا غرق نکرد.

آب مرا به سوی اکی آبیار برد.

اکی آبیار مرا به فرزندی پذیرفت و مرا تربیت کرد.

اکی آبیار مرا به باغبانی خود برگزید.

هنگامی که من یک باغبان بودم، ایشتار عشق خود را به من ارزانی داشت، و من برای چهل و … سال پادشاهی کردم.[۲۳]

فرمانروایی اکد[ویرایش]

سارگون یکم نخستین فرمانروای نامی اکد است که لوگال‌زاگه‌سی پادشاه سومر را شکست داد. پیش از او این جایگاه از آن پادشاهان سومری لوگال‌آله‌موندو و لوگال‌زاگه‌سی بود. همچنین برپایه تاریخ او نخستین پادشاهی بود که دست به کشورگشایی زد. امپراتوری پهناور او از ایلام تا دریای مدیترانه گسترده بود و دربرگیرنده میانرودان و شاید آناتولی بود.[۲۴] او دستور به ساخت پایتخت تازه‌اش اکد داد که جایی در کرانه فرات میان کیش و سیپار ساخته شد.

دوران استیلا[ویرایش]

از زمان سارگن یکم که زمان آغاز استیلای سامی‌نژادان بر میانرودان است تمدن دیرین سومر نصیب اکدی‌ها گردید، حتی گروهی از خداوندان سومری با نام و نشان ملی (سومری) نزد آنان پرستیده شد. دسته دسته لغات قضایی و کشوری و دینی و بازرگانی و کشاورزی سومری به زبان سامی اکدی راه یافت. خط سومری به دستیاری اکدی‌ها به همه طوایف سامی زبان رسید و پس از سپری شدن روزگار اکد و به دوران رسیدن بابل و آشور که تنها با همدیگر تفاوت لهجه داشتند همین خط برای نوشتن زبان آنان به کار رفت.

نخستین سلسله شاهان بابل که از سال ۲۲۲۵ سر کار آمدند و کشور آشور که در سالهای ۱۸۰۰ تا ۱۵۰۰ پیش از میلاد در شمال به قدرت رسیدند، بابل جانشین سومر و آشور جانشین اکد گردید. دو کشور بابل و آشور به نوبهٔ خود از تمدن سومر بهره‌مند شدند که از آن جمله خط است که به واسطه اکدی‌ها به آن‌ها رسیده بود. به ناچار با زبان‌های آنان سازش پیدا کرده و با صدها علامت وسیله کتابت زبان آنان گردید.

اکدی‌های سامی‌نژاد همیشه از سوی دیگر هم نژادهایشان از سوریه، فلسطین و عربستان تقویت شده و نیرومندتر می‌شدند و بر نفوذ خود در خاک همسایه می‌افزودند. سرانجام اکدیان بدست اقوام شمالی کوت منقرض و یکصد سال میانرودان بدست قبایل کوتی افتاد که این امر منجر به ویرانی‌اش شد.

امپراتوری سارگن، در اواخر قرن بیست و چهارم پ. م

پانویس[ویرایش]

  1. "King of Akkad, Kish, and Sumer" is a translation of the Akkadian phrase "LUGAL Ag-ga-dèKI, LUGAL KIŠ, LUGAL KALAM.MAKI". See Peter Panitschek, Lugal – šarru – βασιλεύς: Formen der Monarchie im Alten Vorderasien von der Uruk-Zeik bis zum Hellenismus (2008), p. 138. KALAM.MA, meaning "land, country", is the old Sumerian name of the cultivated part of Mesopotamia (Sumer). See Esther Flückiger-Hawker, Urnamma of Ur in Sumerian Literary Tradition (1999), p. 138.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ The date of the reign of Sargon is highly uncertain, depending entirely on the (conflicting) regnal years given in the various copies of the Sumerian King List, specifically the uncertain duration of the Gutian dynasty. The added regnal years of the Sargonic and the Gutian dynasties have to be subtracted from the accession of Ur-Nammu of the Third Dynasty of Ur, which is variously dated to either 2047 BC (Short Chronology) or 2112 BC (Middle Chronology). An accession date of Sargon of 2334 BC assumes: (1) a Sargonic dynasty of 180 years (fall of Akkad 2154 BC), (2) a Gutian interregnum of 42 years and (3) the Middle Chronology accession year of Ur-Nammu (2112 BC).
  3. "Sargon inscriptions". cdli.ucla.edu.
  4. also "Sargon the Elder", and in older literature Shargani-shar-ali and Shargina-Sharrukin. Gaston Maspero (ed. A. H. Sayce, trans. M. L. McClure), History of Egypt, Chaldea, Syria, Babylonia and Assyria (1906?), p. 90.
  5. Van de Mieroop, Marc. A History of the Ancient Near East: ca. 3000–323 BC. Blackwell, 2006, شابک ‎۹۷۸−۱−۴۰۵۱−۴۹۱۱−۲. p. 63.
  6. Bauer, Susan Wise (2007). The History of the Ancient World: From the Earliest Accounts to the Fall of Rome. ISBN 978-0-393-07089-7 – via Google Książki.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ Westenholz, Joan Goodnick (January 1984). "Review of The Sargon Legend: A Study of the Akkadian Text and the Tale of the Hero Who Was Exposed at Birth. By Brian Lewis". Journal of Near Eastern Studies. 43 (1): 73–79. doi:10.1086/373065. JSTOR 545065. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «westenholz» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده‌است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  8. Brian Edric Colless. "The Empire of Sargon". Retrieved 25 May 2013.
  9. King, L. W. (1907). Chronicles concerning early Babylonian kings. London, Luzac and co. pp. 87–96.
  10. "Victory stele of Sargon". cdli.ucla.edu.
  11. خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام AOA وارد نشده‌است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  12. خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام LN93-94 وارد نشده‌است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  13. Cooper, Jerrold S.; Heimpel, Wolfgang (1983). "The Sumerian Sargon Legend". Journal of the American Oriental Society. 103 (1): 67–82. doi:10.2307/601860. ISSN 0003-0279. JSTOR 601860.
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ Eckart Frahm, "Observations on the Name and Age of Sargon II and on Some Patterns of Assyrian Royal Onomastics", NABU 2005.2, 46–50.
  15. Strong's Concordance H3559 "to be erect (i.e. stand perpendicular); hence (causatively) to set up, in a great variety of applications, whether literal (establish, fix, prepare, apply), or figurative (appoint, render sure, proper or prosperous)"
  16. Lewis 1984: 277–292
  17. Sallaberger & Westenholz 1999: 34
  18. Peter Panitschek , Lugal - šarru - βασιλεύς (2008), p. 51.
  19. Brian Edric Colless. "The Empire of Sargon". Retrieved 25 May 2013.
  20. King, L. W. (1907). Chronicles concerning early Babylonian kings. London, Luzac and co. pp. 87–96.
  21. Otto Rank (1914). The myth of the birth of the hero: a psychological interpretation of mythology. English translation by Drs. F. Robbins and Smith Ely Jelliffe. New York: The Journal of nervous and mental disease publishing company.
  22. تاریخ تمدن، ویل دورانت، فصل 7. تاریخ سومر.
  23. تاریخ و تمدن بین‌النهرین، جلد اول، تاریخ سیاسی، نوشته یوسف مجیدزاده، صفحهٔ ۹۳
  24. Ibid.

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]