خاستگاه پالاواییان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

شواهد تاریخی، انسان‌شناختی و زبان‌شناختی جدید، بیانگر این است که سلسلهٔ «پالاوا[۱]» احتمالاً هم تبار پارتیان بوده‌اند و نام ‹‹پالاوا›› نیز صورتی دیگر از واژهٔ شناخته شدهٔ سانسکریت «پَهْلَوَه[۲]» می‌باشد.

دکتر ‹‹پ. کارنِگی›› ، ‹‹پَهْلووَه[۳]››ها را همان مردمی می‌داند که به زبان پهلوی[۴] سخن می‌گفته‌اند و پهلوی نیز از جمله زبانهایی است که در ایران بدان تکلم می‌شده‌است (پس ایشان همانها یاگروهی از آنانی هستند‌‌‌‌ که‌در زبان فارسی «پهلویان» خوانده می‌شوند) .دکتر ‹‹ج. بیولِر›› نیز می‌گوید که ‹‹پَهْلَوَه›› و اصل ایرانی آن، یعنی «پَهْلَوْ[۵]»، صورت تغییریافتهٔ «پَرْثَوَه[۶]» هستند .

باید به این نکته توجه نمود که در نسخه‌های متفاوت «پورانا[۷]»ها، در جایی‌از واژه‌«پَهلَوَه» و در جایی دیگر برای نامیدن همان گروه از مردم از واژهٔ «پالاوا» استفاده شده‌است .

‹‹پالاوا››ها آن دسته از ‹‹پَهلَوَه››ها یا پهلویان بوده‌اند که هم‌پیمان با «سَکَه[۸]»ها (یا ‹‹سَکا››ها) و «کَمبُجَه[۹]»ها، به تدریج در طی سده‌های دوم و یکم پیش از میلاد به درون شبه قاره نفوذ کردند و در سده‌های نخستین مسیحیت در جنوب و جنوب غربی هند مسکن‌‌ گزیدند . در «مَرْکِنْدِیا پورانا[۱۰]» که یکی از پوراناها می‌باشد و نیز در «بْرْهَت سَمْهیتا[۱۱]»، آشکارا شواهدی است مبنی بر اینکه سکونتگاه‌های پهلوها و کمبُجَه‌ها در جنوب غرب هندوستان امروزی بوده‌است .

و. د. مَهاجان، در کتاب «هند باستان» خود (صفحة ۶۳۰) نقل کرده‌است که پادشاه «قَنّوج[۱۲]»، بنام «یَسُوَرمَن[۱۳]» (که در قرن هشتم میلادی سلطنت می‌کرده‌است)، با شاه «مَگَذَه[۱۴]»نبرد کرد . شاه «وَنْگَه[۱۵]» (یا سرزمین قدیم بنگال م.) را بکشت، به سواحل شرقی دست یافت، شاه «دَکَن[۱۶]» را شکست داد، از کوهستان «مَلَیَه[۱۷]» گذشت (کوهستانی که به احتمال در جهت شرقی ناحیة «مَلِبار[۱۸]» و در جنوب «مَیسور[۱۹]» باشد)، به دریای جنوبی رسید و با «پارَسیکَه[۲۰]»ها نبرد کرد. آنگاه از ساکنان کوهستان «گات[۲۱]»های غربی باج ستاند و سپس به سوی شمال راه سپرد تا به کرانه‌های رودخانهٔ «ناربادا[۲۲]» رسید.

بر مبنای شاهدی که آمد، یک بخش از پهلوَه‌ها (یعنی «پارَسیکَه»ها یا «پَرَسیکَه»ها) نیز پیشتر و در حدود ربع نخست سدهٔ هشتم در نواحی جنوبی هند ساکن بوده‌اند . پس چنین به نظر می‌آید که پالاواهای شهر «کانچی[۲۳]» در واقع شاخه‌ای از پهلویان ایرانی بوده‌اند؛ کسانی که در گذر زمان به کیش هندو درآمدند و پیرو آئین برهمنی شدند .

دانشمند فرانسوی ‹‹ ژرژ کُئِدِه[۲۴]››، همچون خیلیهای دیگر، پالاواها را با ایرانیانِ پهلوی یکی می‌پندارد و همچنین نسبت نزدیکی میان پالاواهای کانچی و فرمانروایان ‹‹کمبوجَه[۲۵]›› در کشور کامبوج قائل است. این نکته حاکی از آن است که برخی خاندان‌های متهور و ماجراجو از میان کمبُجَه‌های هندی (که متحدان پهلوه‌ها بودند)، از راه دریا به هندوچین رفته، پادشاهی ‹‹کمبوجَه›› را در شمال «فونان[۲۶]» و در حدود سده‌های پنجم و ششم میلادی پی‌ریخته‌بودند.

همچنین منابع زبان «سینهالا[۲۷]»ی باستانی، شواهدی از مراکز سکونت کمبُجَه‌ها با قدمتی تا اوایل سده سوم پیش از میلاد، به دست می‌دهند . در این منابع گفته می‌شود که در میان نود و شش خاندان «مَراثَه[۲۸]» که در ناحیهٔ «مَهاراشْتْرا[۲۹]» می‌زیسته‌اند، خاندانی به نام «پَلَوْ[۳۰]» نیز وجود داشته‌است . در این روایت نکته‌ای نهفته‌است و ما را بدانجا رهنمون می‌شود که شاید بخشی از پَهلوَه‌ها (یعنی همان پارسیکه‌ها ،) در حوالی سده‌های پنجم و ششم مسیحی یا حتی زودتر از آن وارد جمعیت انبوه ‹‹مهاراشترا›› شده، با آنها درآمیخته بودند. شواهد مکتوب و مستند بیانگر آن است که پارسیکه‌ها و کمبُجه‌ها در طی سده‌های پسین میلادی، سرگرم تصرف نواحی هم مرز و مجاور «مهاراشترا» بوده‌اند.

پانویس[ویرایش]

  1. «Pallava»، نام سلسله‌ای بوده‌است در جنوب هند که از سدهٔ چهارم میلادی تا پایان سدهٔ نهم قدرت داشته‌اند و پایتختشان شهر «کانچیپورام» (Kanchipuram) بوده‌است و تبار ایشان چندان دانسته‌نیست .
  2. «Pahlava»
  3. Pahluva
  4. "Pehlvi"، این از صورتهای نه چندان رایج نگارش نام زبان پهلوی به لاتین است .
  5. "Pahlav"
  6. "Parthava"، این صورت در زبان پارسی باستان برای اشاره به سرزمینی شرقی به کاررفته‌است .
  7. «Purana» با تلفظ / purāṇá / (مطابق با آوا‌‌‌نویسی IAST که در دائرةالمعارف اینترنتی Wikipedia نیز برای آوانگاری زبان سانسکریت به کار رفته) نام عمومی بخشی از متنهای مذهبی هندو است.
  8. «Saka» ؛ «سَکَ» یا "سَکاً نام عمومی قومی بوده‌است که در زبان پارسی باستان و در کتیبه‌های داریوش به گونهٔ / سَکَ / و در ادبیات باستانی هندی به گونهٔ / śaka / مطابق با آوانگاری IAST نامیده شده‌اند . آوای این نام تقریباً معادل / شَکَ / می‌باشد .
  9. «Kamboja»، نام کشوری باستانی و نیز نام یک تیرهٔ جنگجو از هندوایرانیان است که در آن کشور ساکن شدند و در متنهای بودایی به عنوان یکی از پادشاهی‌های شانزده گانهٔ بزرگ از آن یاد شده‌است .
  10. «Markendeya Purana»، یکی از پوراناها است که از پَهْلَوَها در آن نام برده شده‌است .
  11. «Brhat Samhita»، از کتب قدیم هندیان که در قرن ششم میلادی به رشتهٔ تحریر در آمده‌است .
  12. "Kanauj" یا «Kannauj»، که در فارسی آن را «قَنّوجْ» یا «قِنّوجْ» می‌گویند؛ شهری است در ایالت «اوتار پرادش» هند که در گذشته پایتخت یکی از پادشاهی‌های هندو بوده‌است و به نقل از لغتنامهٔ دهخدا نام شهری است که محمودبن سبکتگین آن را گشود و در ناحیة فرخ آباد در ۵۰ میلی رود گنگ واقع است .
  13. Yasovarman
  14. «Magadha»، نام کشوری است باستانی که در شمال خلیج بنگال واقع بوده، با تلفظ /مَگَذَ/ که در هردوی رامایَنَه و مَهابْهارَتَه به آن اشاره شده‌است . در ضمن به دوران بودا، یکی از چهار پادشاهی بزرگ هند بوده که در فاصلة میانه‌های قرنهای ششم و پنجم پیش از میلاد در اوج قدرت بوده‌است (نقل از دائرةالمعارف ویکیپیدیا) .
  15. "Vanga"، با آوای /vaṅga/ به آوانویسی IAST، نام کشوری باستانی است که در شرق کشور امروزی هندوستان قرار داشته‌است و بازماندهٔ آن امروز کشور بنگلادش و ایالت بنگال غربی در هند است که در انگلیسی آن را /بِنگال/ خوانند و در فارسی /بَنگال/ و / بِنگال/ هردو را گویند .
  16. «Deccan»، نامی است که مفهوم جنوب می‌دهد و آن را بر بخش بزرگی از سرزمین هند که در جهت جنوب واقع است گذاشته‌اند . هندیان به روایت لغتنامهٔ دهخدا «دکهن» نویسند ولی در تلفظ هاء را نیارند . در زبان سانسکریت این نام به گونهٔ دَکْشینَه با آوای / dakṣiṇa / به آوانگاری IAST می‌باشد .
  17. "Malaya"، با آوای /مَلَیَ/، نام باستانی کوهستانی است که بر اساس توصیفاتی که در متون سنسکریت و غیر از آن آمده‌است احتمالاً در جنوب هند امروزی و در جهت شرقی سواحل دریای عرب قرار داشته‌است .
  18. «Malabar»، ناحیه‌ای در جنوب هند است که میان دریای عرب و کوهستان گاتس غربی واقع شده‌است .
  19. مَیسور(Mysore) ایالتی در جنوب هند که مرکز آن بنگالور (یا بنگلور) است.
  20. "Parasika"، با آوای /پَرَسیکَ/ یا /پارَسیکَ/ نام قومی است . در متون سانسکریت گاه که به مردمان مختلف از جمله کمبُجَه‌ها اشاره می‌شود، از ایشان نام برده شده‌است .
  21. «Ghat»، واژه‌ای انگلیسی از ریشهٔ هندی «غات» به معنای «پله» است و در هندوستان از جمله در شهر بنارس در حاشیهٔ رودها پله‌ها یا سکوهایی بزرگ به همین نام درست می‌کنند تا بر آنهاشست‌وشو و غسل کنند . این واژه در حالت جمع نام کوهستانی در جنوب هند است که به دوبخش اصلی غربی و شرقی جدا می‌شود که در انگلیسی آنها را ‹‹ وِسترن گاتس ›› و ‹‹ ایسترن گاتس ›› می‌گویند .
  22. «Narbada» رودخانه‌ای است در نواحی مرکزی هند که به نوعی مرز میان شمال و جنوب هند به شمار می‌آید .
  23. «Kanchi»، نام یک پادشاهی باستانی در نواحی جنوبی هند است که در منظومهٔ حماسی مَهابهارَتَه به آن اشاره شده و نیز نام شهری است در جنوب هند و در ایالت «تامیل نادو» .
  24. George Coedès
  25. Kambuja
  26. «Funan»، نام یک حکومت هندی منش در ناحیهٔ ریزش رود مِکُنگ به دریای چین جنوبی که پیش از امپراتوری خِمِرها (قرن نهم تا پانزدهم میلادی) برقرار بوده‌است .
  27. «Sinhala»، نام زبانی است که عمده‌ترین گروه قومی در سریلانکا (که سابقاً سیلان نامیده می‌شد) بدان سخن می‌گویند و زبانی از شاخهٔ زبانهای هندوایرانی به شمار می‌آید .
  28. «Maratha»، نامی کلی است که بر برخی از هندوهای از تبار هندوایرانی دلالت می‌کند که به زبان «مَراثی» با تلفظ /Marāṭhī/ مطابق آوانگاری IAST، سخن می‌گویند و موطن اصلی غالب آنها در ایالت مهاراشترای کنونی است .
  29. «Maharashtra»، نام سومین ایالت پهناور و دومین ایالت پرجمعیت هند است به مرکزیت بَمبَئی بزرگ‌ترین شهر هندوستان . این نام از ریشهٔ سنسکریت با آوای / mahārāṣṭra/ به آوانویسی IAST گرفته شده‌است .
  30. Palav

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

ویکی‌پدیای انگلیسی

منزلگاه اینترنتی امردادگان