توسل به تجدد

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از تجددگرایی)

توسل به تجدد (به لاتین: argumentum ad novitatem) مغالطه‌ای است که در آن کسی صرفاً به‌خاطر به‌روز بودن اندیشه یا عملی، شتاب‌زده،‌ درستی یا خوبی آن را نتیجه بگیرد. این مسئله، نقطه مقابل توسل به سنت‌ است. در حقیقت توسل به سنت و توسل به تجدد، که دو امر مخالف هم هستند، هر دو باعث استدلال نادرست و مغالطه می‌شوند.

آنچه انسان را به پذیرش نوگرایی وا می‌دارد، آراستگی و درخشش امور تازه و حالتِ روانی فردی است که نوگرایی را می‌پسندد. مغالطهٔ توسل به تجدد، مبتنی بر این پیش‌فرض است که «هر چیز نو، ریشه در پیشرفت و رشد بشریت دارد؛ پس باید آن را قبول کرد». ریشهٔ تاریخی آن را در مغرب زمین می‌توان در دو دوره جستجو کرد: یکی در آغاز رنسانس که جنبشی فرهنگی بود که نگاهی رو به جلو داشت و که به زیر سوال بردن علوم و باور های قرون وسطی پرداخت و این جنبش سبب شد که جهش بزرگی در دانش تجربی پدید شکل گیرد و یافته‌های علمی جدید را برای بشر به ارمغان آورد تا آن‌جا که پنداشتند هر چیز جدیدی از رشد علمی بشر سرچشمه می‌گیرد و می‌توان آن را پذیرفت. نقطهٔ عطف دیگر، اندیشه‌های هگل است، که به مسئلۀ پیشرفت جنبه‌ی فلسفی بخشید و مدعی شد که جهان پیوسته رو به بهبود و پیشرفت است.

این اندیشه چنان در میان گروه‌های نوگرا گسترش پیدا کرد که آنان معتقد شدند هر چیز جدیدی بهتر از نوع قدیمی است. یکی از موارد مهم شیوع این مغالطه، آگهی‌های تجاری است. تضاد ارزش‌های نو با ارزش‌های دینی در کشورهای جهان سوم از همین دسته است.

چند نمونه:

  • «اگر می‌خواهید وزن کم کنید، بهترین کار این است که از جدیدترین شیوه‌های رژیم غذایی استفاده کنید.»
  • «چون مدیریت جدید این شرکت کار را به دست گرفته، قطعاً این شرکت از این به بعد سودآور خواهد شد.»
  • «این نصیحت‌ها و اندرزها را سعدی چند صد سال پیش گفته و به درد زندگی امروز ما نمی‌خورد.»
  • «اگر شما درس بخوانید، مطمئن باشید موفق خواهی شد.»
  • «تمام هر آنچه که در این عالم موجود است نیازمند تجدد است زیرا اگر به طبیعت هم نگاه کنیم تجدد را میبینیم، فصل ها تغییر می‌کند، برگ‌های درختان و... و این لازمه چرخه زندگی است.»

سنت‌گریزی[ویرایش]

جنبهٔ دیگر نوگرایی این است که نوگرایان این پیش‌فرض را پذیرفته‌اند که «هر آنچه قدیمی است، نادرست و ناپذیرفتنی است» و اقتضای تفکر عقلی و منطقی این است که برای قضاوت دربارهٔ هر مدعایی به محتوای آن ادعا و براهین آن توجه کنیم. بنابراین برای نشان دادن خطای یک اندیشه باید با استدلال و برهان سخن گفت و نمی‌شود تنها به دلیل قدیمی بودن، اندیشه‌ای را نادرست خواند.

منابع[ویرایش]

علی‌اصغر خندان (۱۳۷۹مغالطات، قم: طه