اختیارات شاعری

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

اختیارات شاعری (به انگلیسی: poetic licence، به فرانسوی: licence poétique، به لاتین: licentia poetica) از مباحث عمده و اساسی در وزن شعر فارسی است، و آن عبارت است از مجموعه‌ای از قواعد که برمبنای آن، شاعر مجاز است که در شعر خود، هنگام سرودن، از نظر وزنی یا از لحاظ لفظی، نسبت به وزن یا کلام استاندارد و معیار، تفاوت‌هایی خاص ایجاد کند. ظاهراً این اصطلاح را نخستین بار پرویز ناتل خانلری، استاد برجستهٔ ادبیات و زبان‌شناسی (رسالهٔ دکتری، ۱۳۲۱)، به‌کار برده‌است. آنچه خانلری انجام داد، درواقع، دسته‌بندی و تدوین اصول و قواعدی است که در کتاب‌های کهنِ عروض، به‌ویژه کتاب المُعجَم فی مَعاییرِ اشعارِ العجم، نوشتهٔ شمسِ قیسِ رازی (نیمهٔ نخستِ قرن هفتم هـ. ق) آمده‌است؛ یعنی چهار قاعدهٔ حذف، اضافه، تبدیل، و ادغام، که هنگام انشعابِ زحافات از پایه‌های اصلیِ عروضی اِعمال می‌شود.

اما، اختیارات شاعری، به مفهوم جدید، برای نخستین بار، توسط ابوالحسن نجفی تدوین و در سال ۱۳۵۲ در مقاله‌ای به همین نام در اصفهان چاپ شد.

پس از نجفی، تقی وحیدیان کامیار، استاد ادبیات و زبان‌شناسی، با نقد و حک‌واصلاح قواعد نجفی، نسخهٔ تازه‌ای از اختیارات شاعری به‌دست داد (۱۳۶۷).[۱]

فین تیسن (۱۹۸۲)، ایران‌شناس دانمارکی، و حمید حسنی (۱۳۷۱، ۱۳۷۲، ۱۳۷۸) نیز، ضمن نقد و اصلاح قواعد یادشده، اصول جدیدی به اختیارات شاعریِ نجفی و وحیدیان کامیار (در قالب «اختیارات و ضرورت‌های شعری») افزودند.

علی‌اصغر قهرمانی مقبل، استادیار دانشگاه خلیج فارس هم، در مقاله‌ای، به مسئلهٔ اختیارات شاعری و تفاوت آنها با ضرورت‌های وزنی پرداخته‌است.

قواعد[ویرایش]

شاعر می‌تواند تقارن بین مصراع‌ها را ــ که از الزامات شعر سنتی فارسی است ــ در حدی معیّن و تعریف‌شده، به‌هم بزند، بی‌آنکه وزن شعر معیوب شود. این اختیارات به دو دستهٔ اختیارات زبانی و اختیارات وزنی تقسیم می‌شوند:

اختیارات زبانی[ویرایش]

الف) حذف همزه. مثال:

من آن نگینِ سلیمان به هیچ نسْتانمکه گاه‌گاه بر او دستِ اهرمن باشد
در مصراع نخست، «من آن»، که در اصل از دو هجای بلند تشکیل شده‌است، به‌صورت «مَنان»، یعنی یک هجای کوتاه و یک بلند، خوانده می‌شود. همچنین، «بر او» در مصراع دوم، که در اصل متشکل از دو هجای بلند است، به‌صورت «بَرو»، یعنی یک هجای کوتاه و یک بلند، خوانده می‌شود.

ب) تغییر کمیّت واژه‌ها (مصوِّت‌ها). مثال:

ساقیِ سیم‌ساقِ من، گر همه دُرد می‌دهدکیست که تن چو جام می، جمله دهن نمی‌کند؟
که در آن، واژهٔ «ـی» در کلمهٔ «ساقی» کوتاه خوانده می‌شود.
و در این مثال:
دانی که نوشداروی سهراب کی رسید؟آنگه که او ز کالبدی بیشتر نداشت
که در آن، واژهٔ «ـو» در آخرِ «نوشدارو» کوتاه تلفظ می‌شود.

اختیارات وزنی[ویرایش]

شاعر می‌تواند بعضی از پایه‌های عروضیِ مصراع‌ها را تغییر دهد. این نوع تغییرات به چهار صورت ممکن است رخ دهد که معمول‌ترینِ آنها عبارتند از:

الف) اضافه: در آخر هر مصراع، اضافه‌بودن یک یا چند همخوان (صامت) در آخرین هجا مجاز است. مثال:

مرحبا ای پیکِ مشتاقان بده پیغام دوستتا کنم جان از سرِ رغبت فدای نام دوست
که در هر دو مصراع، دو حرفِ «ست» اضافه بر تقطیع است.

ب) حذف: گاه یک هجای کوتاه از آخر یا اول مصراع حذف می‌شود. مثال:

کی باشد و کی که ناگهی مااین پرده ز کارِ خویش بدْرانیم؟
که مصراع اول، نسبت به مصراع دوم و کلّ شعر (قصیده)، یک هجای بلند کم دارد.

ج) تبدیل(ابدال): تبدیل دو هجای کوتاه متوالی به یک هجای بلند. این تبدیل معمولاً در هجای ماقبل آخر مصراع (پایهٔ کوچکِ پایان مصراع) پیش می‌آید. مثال:

سوی همسایه پیِ نان رفتمتا مرا دید، درِ خانه ببست
که در پایهٔ پایانیِ مصراع اول (یعنی در واژهٔ «رفتم»)، دو هجای کوتاهِ متوالی تبدیل به یک هجای بلند شده‌است.

د) قلب: گاه درضمنِ یک مصراع، یک هجای بلند و یک هجای کوتاه به‌صورت قاعده‌مند جابه‌جا می‌شوند. مثال:

کیست که پیغام من، به شهرِ شروان بَرَد؟یک سخن از من بدان مرد سخندان بَرَد؟
که در مصراع اول، به‌جای «مفتعلن»، «مفاعلن» آمده‌است.[۲]

پانویس[ویرایش]

  1. «اختیارات شاعری»، ابوالحسن نجفی، مجلهٔ جُنگ اصفهان، تابستان ۱۳۵۲
  2. میرصادقی، میمنت. واژه‌نامهٔ هنر شاعری: فرهنگ تفصیلی اصطلاحات فن شعر و سبک‌ها و مکتب‌های آن، چاپ سوم، انتشارات کتاب مهناز، تهران، ۱۳۸۵

منابع[ویرایش]

  • حسنی، حمید (۱۳۷۱)، موسیقی شعر نیما (تحقیقی در اوزان و قالب‌های شعریِ نیمایوشیج)، تهران: کتاب زمان؛
  • حسنی، حمید (۱۳۷۲)، «اختلافات آوایی و عروضی در شعر فارسی»، تهران: مجلهٔ کیان، فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۲، صص ۵۲–۵۶؛ ترجمه و تحشیهٔ فصل ششم کتابی از مسعود فرزاد به نام:

Farzaad, Mas'ud (1967), Persian Poetic Metres (A Synthetic Study, with 94 Tables), Leiden; Chapter Six: "Phonetic and Prosodic Variations", pp. 75–81;

  • حسنی، حمید (۱۳۷۸)، «سکته در شعر فارسی»، تهران: مجلهٔ شعر، تابستان ۱۳۷۸، صص ۱۰۲–۱۰۹؛
  • قهرمانی مقبل، علی‌اصغر، «ضرورت وزنی و اهمیت آن در شعر فارسی و عربی و تأثیر آن در اعتدال وزنی»، علی‌اصغر قهرمانی مقبل، در مجموعه مقالات نخستین هم‌اندیشی شعر فارسی و زبان‌شناسی، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی
  • ناتل خانلری، پرویز (۱۳۴۵)، وزن شعر فارسی، تهران: بنیاد فرهنگ ایران؛
  • نجفی، ابوالحسن (۱۳۵۲)، «اختیارات شاعری»، اصفهان: مجلهٔ جُنگ اصفهان، تابستان ۱۳۵۲؛
  • وحیدیان کامیار، تقی (۱۳۶۷)، وزن و قافیهٔ شعر فارسی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی؛

Thiesen, Finn (1982), A Manual of Classical Persian Prosody (with chapters on Urdu, Karakhanidic, and Ottoman prosody), Belgium, Otto Harrassowitz-Wiesbaden